پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- قیمت دلار در روزهای اخیر نوسانات قابل تاملی را نشان می‌دهد. سکوت و بایکوت خبری این اتفاق تاثیرگذار در اقتصاد کشور از سوی رسانه‌‌های دولتی و روزنامه‌های شبه زنجیره‌ای اصلاح‌طلبان نیز ضرورت این تامل و دقت‌نظر را مضاعف کرده است. 

به راستی چرا وقوع این اتقاق تا پیش از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید بعضا در قالب تیتر‌های صفحه اول این گروه از رسانه‌‌ها و همچنین در قالب اخبار ریز و درشت ده‌ها سایت و پایگاه‌‌خبری آنان، مورد توجه بود و ذهن و روح افکار عمومی را به بازی می‌گرفت و پنجه به چهره آرامش بازار می‌کشید اما این روزها این اتفاق در چنبره بایکوت گرفتار می‌شود؟!

اگرچه این سکوت و بایکوت آزاردهنده می‌نمایاند اما دلایل مهمتری درباره افزایش قیمت دلار در روزهای اخیر وجود دارد که واکاوی علل بایکوت خبری این اتفاق را به مجالی دیگر می‌گذارد.

علت یا علل افزایش قیمت دلار در این روزها چیست؟ 

در رمزگشایی از علل افزایش بدون قاعده قیمت دلار در نگاه اول باید به رویکرد جدی نزدیکان دولت در تشکیل و ایجاد صرافی‌های فردی و گروهی بیش از گذشته توجه نشان داد. چرا برخی از نزدیکان دولت و اصحاب حلقه اول در بدو شکل‌گیری دولت به صرافت تشکیل و راه‌اندازی صرافی‌ها افتادند و براساس اخبار منتشره در تعاملات پولی کلان کشور نقش‌آفرینی کرده‌اند؟

آیا می‌دانید این تقلا و تکاپو چقدر منفعت مالی برای تعدادی از افراد خاص و بستگان آنان به همراه داشته است. این نکته‌ای است که یکی از اتهامات کنونی مدیرعامل سابق و بازداشت شده بانک ملت – یار گرمابه و گلستان یکی از نزدیک‌ترین افراد به روحانی- را تشکیل می‌دهد.

یکی از علل افزایش دلار را سودانگاری‌ها و رفتارهای منفعت‌طلبانه نزدیکان دولت است و بس.

دلیل و علت دیگر را باید در تلاش دولت برای تامین بخشی از نیازهای مالی ماه‌‌های منتهی به انتخابات 96 دانست. به عبارت ساده‌تر دولت و دولتمردان با ورود آشکار به میدان خرید و فروش دلار اولا بخشی از کسری بودجه خود را تامین می‌کنند و ثانیا برای کارکردهای انتخاباتی 96 از هم اکنون تقلا و تکاپوی مالی نشان می‌دهند. این واقعیات پنهان مانده درباره چرایی افزایش ناگهانی قیمت دلار است. 

البته واکنش دولت تدبیر و امید برای پنهان داشتن و پنهان ماندن این واقعیات را نیز نباید نادیده انگاشت. رئیس دولت و دولتمردان هر یک به سهم خود همچنان بر مدار وعده‌های آتی از یک‌سو و گزارش‌های مکرر از امارهای برآمده از دایره ذهنی افراد خاص خود از دیگر سو،‌ گام بر‌می‌دارند. این واقعیت این‌روزهای دولتمردان کابینه و به ویژه رئیس کابینه دولت راستگویان است. 

واکنش‌های مستدل، مستند و بعضا نافی ادعاهای مطرح شده را رئیس دولت و به تبع او دیگر دولتمردان «تقریبا هیچ» می‌انگارند و «خودشیفته» اسب کلام را در دالان‌های ذهنی مخاطب به هر سو می‌تازند.

اقتصاد امروز ایران «بیمار» است و عجیب‌ این که رئیس دولت و دولتمردان نیز در این موضوع با منتقدان و حتی مخالفان خود هم‌رای و هم‌ نظر نشان می‌دهند اما در ارائه نسخه برای درمان این بیمار به جای «توجه به درون» ، «استفاده از توانمندی‌ها» و «توجه و تقویت اندیشه دانشمندان جوان و نخبگان بی‌ادعای ایرانی» نگاه به «بیرون» دارند و حتی بر ضرورت «واردات مدیر» از خارج کشور اصرار می‌ورزند!