چندی پیش «محمد بن سلمان» وزیر دفاع و نایب ولیعهد عربستان سعودی در گفتگو با نشریه «اکونومیست» از تصمیم ریاض برای واگذاری بخشی از سهام شرکت نفتی «آرامکو» که بزرگترین شرکت تولید انرژی جهان به شمار می آید، خبر داد. این تصمیم که در ظاهر برای جبران کسری بودجه ناشی از افول قیمت نفت اتخاذ شده و رنگ و بوی مشارکت مردمی به خود گرفته است، در عمل با جذب سرمایه گذاران خارجی بزرگ، آرامکو را به یک شرکت بین المللی تبدیل می کند. با توسل به این حربه، عربستان به عنوان یکی از اعضای تاثیرگذار در «اوپک» می تواند سیاست گذاری های این سازمان نفتی را با الهام از خط مشی شرکای بین المللی خود دستخوش تغییر کند.

در همین رابطه  مهر گفتگویی با «عبدالله شهبازی» نویسنده و پژوهشگر ایرانی داشته است که در ادامه به آن می پردازیم.

شهبازی در سال ۱۳۶۷ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی را بنا نهاد و به مدت یک دهه ریاست آن را بر عهده داشت. وی در سال ۱۳۷۴ سرپرستی مرکز اسناد بنیاد مستضعفان و جانبازان را تحویل گرفت و آن را با نام مؤسسه تخصصی مطالعات تاریخ معاصر ایران تجدید سازمان داد. وی در این موسسه فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران و ده‌ها طرح پژوهشی از جمله «فهرست نمایه مطبوعات ایران در دوره قاجاریه»، «دانشنامه ایلات و طوایف ایران» و «روزشمار تاریخ ایران در دوره قاجاریه» را طراحی کرد.

مهمترین کتاب شهبازی «زرسالاران» است که پنج جلد آن منتشر شده است. این کتاب در سال ۱۳۸۵ بعنوان «کتاب سال» برگزیده شد.

* خصوصی شدن شرکت «آرامکو» عربستان با چه اهدافی انجام می شود؟

مسئله خصوصی سازی شرکت آرامکو در تاریخ پنج ژانویه (حدود یک هفته پیش) از سوی «محمد بن سلمان» وزیر دفاع و نایب ولیعهد عربستان مطرح شد. وی در واقع رئیس شورای عالی آرامکو است. در توضیح این مطلب باید گفت شورای عالی آرامکو که یک سال پیش تاسیس شد در راس هیات مدیره شرکت قرار دارد و شاهزاده سعودی با این تدبیر کنترل غول نفتی عربستان را به دست گرفته است.

وی نیز در اعلام خبر فروش بخشی از سهام آرامکو تعبیر خصوصی سازی را به کار برد که در واقع عرضه کردن سهام شرکت به بازارهای بورس جهانی است و شاید بتوان به تعبیری آن را بین المللی کردن آرامکو در نظر گرفت. این خبر شوک بزرگی را ایجاد کرد و می شود گفت در عرض یک هفته گذشته در صدر اخبار جهان بوده است.

در همان تحلیل اول می شد این مسئله را به دو نحو ارزیابی کرد. یک تلقی ساده لوحانه آن است که محمد بن سلمان –پسر ۲۹ ساله شاه سعودی- شاهزاده جوانی است که احتمالا عده ای شیاد بین المللی اطراف وی را گرفته اند و قصد دارند با ترغیب وی به فروش بخشی از سهام آرامکو، این شرکت نفتی را بالا بکشند.

اما همانطور که گفتم این تصور ساده انگارانه ای است و باید به اهداف جدی که پشت این قضیه پنهان شده با تامل و درایت بیشتری نگاه کرد.

واقعیت این است که مسئله بین المللی کردن ذخایر انرژی از قبل هم مطرح بوده و برخی از کارشناسان غربی حوزه انرژی پیشتر این ادعا را مطرح کرده اند که اصولا دلیلی وجود ندارد که با ارزش ترین منابع انرژی جهان، به طور مثال گاز که به طورعمده در خلیج فارس و حوزه پارس جنوبی ایران متمرکز شده، به دلیل واقع شدن در یک قلمرو جغرافیایی مشخص متعلق به یک کشور خاص باشد.     

این فرضیه همواره در قالب تئوری مطرح بوده اما تا کنون هیچ نوع تصوری برای اجرایی شدن این مسئله وجود نداشته است. به نظر من این حرکتی که در قالب بین المللی کردن یا خصوصی کردن آرامکو انجام می شود، در ادامه همین مسیراست. البته فراموش نشود که علیرغم نقش بورس به جذب سرمایه های کوچک، در واقع همیشه کنترل شرکت های بزرگ در اختیار نهادهای بزرگ مالی بوده است. با این حساب عربستان به دنبال غیرمنطقه ای کردن بزرگترین کمپانی نفتی دنیا است.

برخی ها این اقدام ریاض را با اقدامی که روسیه از سال ۲۰۰۲ شروع کرده است، مقایسه می کنند به این معنی که روسیه در این سال شرکتی را با نام «روس نفت» تاسیس کرد و سهام آن را در بازار عرضه کرد. اما به صراحت می گویم که اقدام این دو کشور اصلا با یکدیگر قابل مقایسه نیست چرا که در درجه اول روسیه از این طریق سهام خود را عمدتا به بازارهای داخلی عرضه کرد و هدفش جذب بخش خصوصی کشور و پول مردم در حوزه نفت بود و در درجه دوم کل درآمد روس نفت در حدود پنج میلیارد دلار است در حالیکه در آمد سالانه آرامکو حدود ۴۰۰ میلیارد دلار ارزیابی می شود.

در واقع قصد عربستان این است که با فروش سهام آرامکو بخش عمده ای از ذخایر نفتی و گازی «اوپک» را بین المللی کند و این امر تاثیرات بسیار عظیم سیاسی و ژئوپلیتیک را به دنبال خواهد داشت.

* خصوصی سازی آرامکو چه تاثیری بر تصمیم گیری های اوپک در خصوص تعیین قیمت نفت و تنظیم بازار خواهد داشت؟

با قدم گذاشتن به حوزه اوپک، چهره مسئله تغییر می کند و حتی برخی در تحلیل خود بین المللی شدن آرامکو را در راستای فروپاشی اوپک می بینند. خطر بزرگتری که وجود دارد این است که احتمالا این مسئله بین المللی کردن ذخایر انرژی به صورت الگو در خواهد آمد و شاید فردا شاهد عرضه سهام نفتی کشوری مثل نیجریه -که بزرگترین ذخایر نفت و گاز قاره آفریقا را دارد- در بازارهای بورس جهانی باشیم و چه بسا که گام به گام این الگو به کشورهای دیگر هم تسری پیدا کند.

عملی شدن این روند را می توان به مثابه تحقق نظریه ای دانست که در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بر علیه کشورهای نفت خیز خاورمیانه مبنی بر ادعای تعلق ذخایر آنها به همه جهان مطرح می شد.

در راس خریداران سهام شرکت آرامکو می توان به بانک «اچ اس بی سی» چین و بانک «جی پی او» آمریکا اشاره کرد. بنابراین ظاهر قضیه این است که سهام غول نفتی عربستان در اختیار عموم قرار می گیرد حال آنکه مالکیت به طور عمده به کانون های مالی بسیار ثروتنمد جهان انتقال پیدا می کند.

عربستان سعودی در حال حاضر هم با استفاده از تاثیر آرامکو بر اوپک قیمت نفت را با نازلترین مقدار خود رسانده است و بنابراین اگر طرح ریاض به فروش سهام آرامکو عملی شود در واقع از این پس نهادهای مالی بین المللی تعیین کننده قیمت نفت اوپک خواهند بود.

* کنترل آرامکو از سوی سهامداران ثروتمند موجب گسترده تر شدن پیوند آل سعود با صاحبان ثروت می شود. این اقدام چه آثاری بر سیاست خارجی عربستان خواهد داشت؟

 نمی توان آل سعود را یک خاندان محلی خاورمیانه ای به حساب آورد. آل سعود جزء ارکان الیگارشی است که در دنیا سیاست گذاری و عمل می کنند و شروع فروش سهام آرامکو قطعا برنامه ای از پیش طراحی شده است و نمی توان آن را به ابتکار فردی یک شاهزاده خودکامه نسبت داد. تحولات آینده با شروع موج تازه ای که عربستان به وجود آورده بسیار پیچیده خواهد بود و ما باید درباره پیامدهای سیاسی و ژئوپلیتیک و پیامدهای مالی این طرح به درستی فکر کنیم.