رسیدگی به این پرونده از تابستان سال گذشته و زمانی آغاز شد که به کارآگاهان جنایی استان فارس خبر دادند زنی میان‌سال در خیابان کشته شده است.

هنگامی که مأموران در صحنه جرم حاضر شدند، جنازه غرق در خون این زن را که مشخص بود هدف ضربات چاقو قرار گرفته است، مشاهده کردند. شواهد موجود اولین فرضیه پلیس را مبنی بر اینکه جنایت با انگیزه سرقت انجام شده است، رد کرد زیرا هیچ وسیله‌ای از این زن غارت نشده بود.

کارآگاهان در تحقیقات مقدماتی پی بردند مقتول ثریا نام داشت و در همان محل زندگی می‌کرد. پرس‌وجوهای پلیسی مشخص کرد جنایت زمانی صورت گرفته که کسی در خیابان نبوده و در واقع شاهدی برای آدم‌کشی وجود نداشت.

این مسئله حکایت از آن داشت که عامل یا عاملان جنایت از پیش برای رویارویی با او نقشه کشیده و با کمین‌کردن منتظر فرصتی بودند تا طعمه خود را تنها مشاهده کنند.

همسایگان ثریا در بازجویی‌های پلیسی گفتند تا آنجا که خبر دارند این زن با کسی اختلاف و درگیری نداشت اما تحقیقات تکمیلی خلاف این موضوع را به اثبات رساند و مشخص شد زن میان‌سال از مدتی قبل با داماد خود دچار اختلاف شده بود و آنها چند بار نیز با هم مشاجره کرده بودند.

مأموران بعد از پی‌بردن به این نکته به خانه داماد مقتول رفتند اما مطلع شدند این مرد که جواد نام دارد، از زمان وقوع قتل خانه‌اش را ترک کرده و همسر او نیز از شوهرش بی‌اطلاع است. این زن در صحبت با کارآگاهان تأیید کرد مادر و شوهرش با هم اختلاف داشتند.

به این ترتیب سوء‌ظن‌ها نسبت به جواد قوت گرفت و مأموران تمامی محل‌های احتمالی تردد و اختفای او را زیر نظر گرفتند تا اینکه بالاخره توانستند فرد مظنون را شناسایی و دستگیر کنند.

جواد بعد از انتقال به پلیس آگاهی سعی کرد وانمود کند از کشته‌شدن مادرزنش بی‌اطلاع است و نقشی در این ماجرا نداشته است؛ بااین‌حال، وقتی بازجویی‌ها ادامه یافت، به این نتیجه رسید که چاره‌ای جز بیان واقعیت ندارد؛ به همین دلیل به قتل اقرار کرد و گفت روز حادثه وقتی مادرزنش را در خیابان دید، به سوی او رفت و بعد از چند لحظه مشاجره وی را با ضربات چاقو به قتل رساند و سپس متواری شد.

متهم در ادامه، صحنه جرم را بازسازی کرد و روانه زندان شد. از سوی دیگر این پرونده مراحل قانونی خود را با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست طی کرد و به دادگاه کیفری استان فارس سپرده شد.

وقتی روز محاکمه جواد فرارسید، نماینده دادستان نخستین کسی بود که در جایگاه ایستاد. او مدارک موجود علیه متهم را برای اثبات جرم این فرد کافی دانست و خواستار صدور حکم قانونی شد. اولیای دم ثریا نیز گفتند تنها خواسته‌شان این است که جواد به‌ دار آویخته شود.  متهم در این جلسه بار دیگر به قتل اعتراف کرد و گفت: «مادرزنم در زندگی ما دخالت می‌کرد و باعث اختلافاتی میان من و همسرم شده بود. چند بار به او تذکر داده بودم ولی فایده‌ای نداشت تا اینکه روز حادثه درحالی‌که از دست ثریا به شدت عصبانی بودم، به سراغش رفتم و وقتی دیدم در خیابان تنهاست، با او مشاجره کردم. سپس با چاقو چند ضربه به او زدم و محل جرم را ترک کردم».

متهم بعد از شور هیئت قضات، گناهکار شناخته و به قصاص محکوم شد. او به رأی صادره اعتراض کرد و پرونده در اختیار دیوان عالی کشور قرار گرفت. اکنون دیوان عالی کشور نیز رأی صادره را تأیید کرده و جواد در یک‌قدمی چوبه‌ دار قرار گرفته است. این حکم، اگر متهم نتواند رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند، به‌زودی اجرا می‌شود.