ابراهیم سحرخیز معاون سابق وزارت آموزش و پرورش اظهار داشت: دستگاهی گسترده، پیش برنده و مؤثری مانند آموزش و پرورش با برخوداری از ظرفیت عظیم انسانی معلمان و دانش‌آموزان همواره در کانون توجه بازیگران عالم سیاست قرار گرفته و متأسفانه از همین ناحیه ناملایماتی را تحمل کرده است که شتاب بالندگی سازمانی را از آن سلب کرده است.

وی ادامه داد: مدیریت آموزش و پرورش در ایران پس از جنگ، از اواخر دولت سازندگی به انحصار کسانی درآمد که تا کنون خود را تنها حلقه صالح برای مدیریت خرد و کلان در حوزه تعلیم و تربیت رسمی کشور تلقی می‌کنند.

سحرخیز اضافه کرد: به نظر می‌رسد این عده قلیل با آنکه سالهاست پا به عرصه کهنسالی نهاده‌اند اما به‌راحتی حاضر به جابجایی قدرت در ساختار این سازمان مولد و تأثیرگذار نیستند و این در حالی است که جامعه نخبگانی آموزش و پرورش از چنان اهلیت، شایستگی و بلوغی برخودار است که علاوه بر آموزش و پرورش، توانسته است با اعزام نیروهای مأمور به یاری دیگر حوزه‌های اجرایی کشور از جمله فرمانداری‌ها و شهرداری‌ها بشتابد.

وی افزود: نادیده گرفتن ظرفیت پیدا و پنهان آموزش و پرورش در پرتوی این نگاه بخیل و انحصار طلب، مسیر ارتقای شغلی و سازمانی را برای قاطبه ذینفعان ناهموار ساخته، امید و انگیزه را از جامعه بزرگ فرهنگیان سلب کرده است.

معاون سابق وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: از عهد دولت سازندگی تا کنون عده‌ای که عدد آنها به ندرت از شمار انگشتان یک دست فراتر می‌رود بر این باورند که وزارت و معاوت در آموزش و پرورش موهبتی است الهی که خداوند آن را فقط در کروموزم آنها به ودیعه نهاده است. این قلیل افراد به یمن پدر خواندگی، خود را در این وزارتخانه، مبسوط الید و فعال مایشاء می‌دانند.

وی افزود: این چهره‌های تکراری گاهی برای دلربایی هم که شده با آنکه با خاستگاه اولیه خود به لحاظ معیشت فاصله گرفته‌اند اما به اقتضای روزگار و در آستانه انتخابات، بر تنگی معیشت فرهنگیان و مطالبات برهم انباشته آنان مهر تأیید می‌زنند.

سحرخیز تصریح کرد: همین احساس پدر خواندگی موجب شده است فرمانروایی بر خوان گسترده آموزش و پرورش امری مباح و سزاوار جلوه کند و صندوق ذخیره فرهنگیان در حکم غنایمی باشد که مدتهاست تولیت آن در ید با کفایت این عده از ما بهتران است! نگاهی به مهره‌های فعال در صفحه شطرنج صندوق بیندازید تا ببینید چگونه فرهنگیان در تصمیم سازی و مدیریت بر سرمایه خود کیش و مات شده اند.

وی گفت: سؤال اساسی این است چرا اجازه پوست اندازی به مدیریت‌ها در آموزش و پرورش داده نمی شود و چرخه نخبگانی از حرکت باز ایستاده است و برای سر پوش نهادن بر ناکارامدی ها و پنهان ماندن چند و چون تاراج تاتار گونه در صندوق، درست در دقیقه نود، بدون پاسخی شفاف به سوال، تنها به دوکلمه بسنده می‌شود «فانی عزل شد».

معاون سابق وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: عزلی که دهها سوال را بی پاسخ گذاشت تا کسی نپرسد چرا ایشان تا آخرین دقایق، این حاتم بخشی بزرگ از جیب فرهنگیان را حاشا کرده و مدام آنان را به عنوان افرادی پاکدست و فرشته خصال ستوده است.

وی اضافه کرد: آیا روا بود پول معلمان صرف خرید مرکب دویست میلیونی با اقساط طویل‌المدت کم بهره برای مدیرانی شود که جز زیان هنگفت  چیزی عاید آموزش و پرورش نکرده‌اند؟؛ آیا رواست خانواده آن معلم گرفتار با چشمانی اشکبار در انتظار اخذ وام برای تسکین آلام خود به کسانی التماس کند که به یک باره وام میلیاردی کم بهره را به طرفة العینی به جیب دوستانی می‌ریزند که صندلی ریاست آنها را بیمه کرده‌اند.

 سحرخیز افزود: در حالی که فرهنگیان برای ستاندن اندک مطالبات خود دل به وعده و وعیدهای وزیر خوش کرده‌اند، چگونه پذیرفتنی است عده‌ای با نقب بر صندوق، اندوخته بیست ساله آنان را بر باد داده، سپس وزیر مربوطه را برای رهایی از پاسخگویی عزل،خلع و خانه نشین کنند.

وی تصریح کرد: در رمزگشایی از سقوط  صندوق، بی تردید وزیر می‌توانست بخشی از جعبه سیاهی باشد که چند و چون ماجرا را در دل خود جای داده است.