در نامه سرگشاده تعدادی از اساتید دانشگاه فرهنگیان و معلمان به رؤسای 3 قوه آمده است: انتشار خبر اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان برای قریب به نهصد هزار فرهنگی به مثابه ضایعه‌ای بزرگ و دردناک بود که لطمات جبران ناپذیری را به اعتماد و انگیزه شغلی آنان وارد ساخت.

به تاراج دادن اندوخته هزاران فرهنگی قطعاً معلول بی تدبیری مدیرانی است که با بسنده کردن به عزل وزیر به سادگی نمی‌توان از کنار آن گذشت؟ هدف گرفتن اعتماد معلمان گناهی نابخشودنی است که هرگز نباید در سایه بی توجهی دستگاه‌های نظارتی، مشمول مرور زمان قرار بگیرد.

فضای رسانه‌ای کشور در حوزه آموزش و پرورش با پرسش‌هایی جدی روبرو است که اگر بی پاسخ بماند و یا همانند پرداخت حقوق‌های نامتعارف و نجومی به سخره گرفته شود، دولت تدبیر و امید، همراهی بخش بزرگی از فرهیختگان جامعه را با برنامه خود از دست خواهد داد.

محافل آموزشی با پر رنگ شدن اختلاس چند هزار میلیاردی در صندوق ذخیره، امروز گفتمان دیگری را تجربه می‌کند که خوشایند نظام آموزشی کشور نیست. به عنوان نمونه سؤالات پر تکراری مانند:

1-در خصوص اختلاس، نمایندگان ملت به چه اسنادی دسترسی داشتند که حتی فراکسیون امید را نیز بر آن داشت تا عزل فوری و شتاب زده وزیر را از دولت مطالبه کنند؟

2- بر اساس کدام فرمان نانوشته، تصمیم گیری در خصوص سرمایه فراگیر معلمان در چنبره برخی از فعالان فتنه 88 قرار گرفته است؟ به ویژه کسانی که هنوز برای زمان وزارت خود، متهم ردیف اول صندوق ذخیره فرهنگیان هستند.

3-آیا جناب فانی به عنوان رئیس هیأت امنا، در برابر تاخت و تاز غیر قانونی مدیر عامل و هیأت مدیره به دلیل مبسوط الید گذاشتن آنان مسوول نیست؟ آیا می‌توان تنها با عزل او به راحتی از جفای رفته بر حقوق معلمان، گذشت.

4- قرار بود صداقت، امانتداری و پاک دستی، پیمان و میثاقی غلیظ برای انتصاب افراد باشد. چگونه می‌توان سخنان متناقض و کذب آمیز چند هفته اخیر وزیر و مدیران صندوق را با راستی و صداقت قابل جمع دانست؟

5- خویشاوند سالاری، یارگیری حزبی و قبیله‌ای، پرداخت‌های مبهم و نامتعارف، آنهم در شرایطی که سایه سنگین تبعیض و نابرابری را معلمان با تمام وجود خود حس می‌کنند چه معنا دارد؟

6- چرا حضور دستگاه‌های نظارتی اعم از مجلس، سازمان بازرسی و...با هدف اعمال و به کارگیری توان پیشگیری و نظارتی لازم فوق العاده ضعیف و کمرنگ است؟

7- چرا باید مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان بیش از ده سال از عمر خود، به عنوان سهم الارث سیاسی به تملک یاران بنیاد باران درآید؟ و دست برقضا در گرداب خسران فرو رود؟

8-چرا باید برای اخذ 3 میلیون وام، معلمان جرات و توان عبور از هفت خوان هولناک بانکی نداشته باشند اما خویشان و دوستان سفارش شده جناب مدیر عامل، دریافت وام کلان کم بهره را از جیب معلمان بر خود مباح و گوارا فرض کنند؟

9- آیا صحت دارد با آمدن آقای غندالی به صندوق، سود 1150 میلیاردی صندوق در سال 91 به حدود 400 میلیارد تومان در سال 94 کاهش یافت؟

10- آیا صحت دارد سرمایه معلمان صرف خرید ساختمان چند میلیاردی برای وزارتخانه در زمان وزارت آقای حاجی شده است؟ که هنوز تکلیف تملک آن مشخص نیست؟

البته هرچند قاطبه فرهنگیان برای کناره‌گیری جناب فانی لحظه شماری می‌کرد اما همراه شدن با این موج در استانه ورود به انتخابات رویکرد پسندیده‌ای نیست؟

علیهذا از محضر روسای محترم سه قوه می خواهیم برای جلب اعتماد فرهنگیان، برخورد قاطع و بدون اغماض با متخلفان را در صندوق ذخیره اعم از تصمیم گیران، آمران و مباشران به فوریت و خارج از نوبت در دادگاه‌های صالحه مورد اهتمام خویش قرار داده تا با اعتماد به فضای رسانه کشور ، پاسخی شفاف و قانع کننده در اختیار معلمان قرارگیرد.

به نظر می رسد در قبال خسارت وارده بر اعتماد و سرمایه معلمان، وزیر آموزش و پرورش نمی‌تواند تنها با ترک کردن صندلی وزارت خود را در قبال کرده خویش، تبرئه نماید.

وزیر و معاون پشتیبانی او به عنوان رئیس و نایب رئیس هیات امنا، چگونه ممکن است با ژست حق مآبانه از یک سو خود را مدعی العموم فرهنگیان جا بزنند اما از سوی دیگر کلیددار و امین صندوقی باشند که به اقتضای جایگاه سازمانی به أنها تقدیم شده است.