پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- شاهزاده احمدی ‌زاده همسر جانباز شهید «هادی کجباف» از مدافعین حرم به روایتی از دیدار خانواده این شهید با رهبر معظم انقلاب را بیان کرد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، شاهزاده احمدی‌ زاده همسر جانباز شهید «هادی کجباف» از مدافعین حرم که همراه خانواده چندی پیش  با رهبر معظم انقلاب دیدار کرده است با اشاره به اینکه «این یک دیدار معنوی» بود گفت: زمان خیلی به سرعت می‌گذشت. وقتی که رسیدیم محضر ایشان زمان نماز ظهر بود. 

وی افزود: بعد از خواندن نماز، آقا برای ما صحبت کردند و حرف‌هایی زدند که ما را به موقعیت و وظیفه‌مان بیشتر آگاه کرد. ایشان با تک تک بچه‌ها صحبت کردند. 

وی اضافه کرد: آقا از پسرم محمد پرسیدند: آقا محمد ازدواج کرده‌ای؟ بچه داری؟ محمد در پاسخ ایشان گفت: بله یک فرزند دارم. آقا فرمودند: چرا یکی؟ بچه حزب‌الهی‌ها باید زیاد بچه داشته باشند و کلی با محمد درباره بچه صحبت کردند. دیداری که خیلی به ما آرامش داد و قلبمان را تسکین بخشید.

هادی کجباف1

همسر جانباز شهید «هادی کجباف» خاطر نشان ساخت: دشمن تصور نکند با شهادت همسرم من و خانواده‌ام را تضعیف کرده است که اگر رهبر و مقتدایم امام خامنه‌ای اجازه فرماید آماده هستم سلاح به دست گیرم و از حریم مقدس زینب کبری (س) و بنت‌الحسین شهید دفاع نمایم و جانم را در این راه بدهم و نه تنها من بلکه فرزندان و خانواده‌ام آماده دفاع از ارزش‌های اسلامی هستیم. 

احمدی ‌زاده اضافه کرد: ما در بر‌هه ‌ای از زمان قرار گرفته ‌ایم که دشمنان بشریت دست به دست یکدیگر داده و انسان و انسایت را به مسلخ کشانده‌اند، دشمنانی که پیرو هیچ دین، مذهب و منطقی نیستند و به قصد تصرف جهان وحشیانه‌ترین جنایت‌ها را مرتکب می‌شوند.

همسر شهید کجباف، در مورد نحوه شهادت این شهید مدافع حرم گفت: عید نوروز سال 1394 بود که آمد. همه کارهایش را انجام داد و حلالیت‌هایش را طلبید و آنچه از مال دنیا داشت به مستضعفین بخشید و 20فروردین ماه رفت. 10 روز بعد یعنی 31 فروردین، اول ماه رجب با دهان روزه در روند یک عملیات به دست تروریست‌های تکفیری در منطقه بصری الحریر استان درعا به شهادت رسید. 

هادی کجباف2

وی در خصوص زندگی مشترکشان می گوید: حاصل زندگی‌مان سه فرزند به نام‌های فاطمه، سجاد و محمد شد. فاطمه 12 بهمن 1362، همان سالی که ازدواج کردم، به دنیا آمد. سجاد در 18 بهمن ماه 1363 و محمد 25 اردیبهشت 1365 به دنیا آمد. زمانی که محمد به دنیا آمد، فاطمه شیر می‌خورد. در حالی که در همه این مدت هادی کنار ما نبود و در میدان نبرد حضور داشت همه مشکلات و سختی‌های زندگی را به تنهایی به دوش می‌کشیدم. وقتی هم که به منزل می‌آمد و مدت کوتاهی در مرخصی بود، از مشکلات و گرفتاری‌ها صحبت نمی‌کردم. نمی‌خواستم وقت رفتن دلش پیش من و بچه‌ها بماند و نگرانی از بابت اوضاع خانه داشته باشد. 

هادی کجباف3

هادی کجباف