به گزارش پارس به نقل از جوان متهمان پرونده كه بهروز 29، رامین 28، وحید 26 و الیاس 27 نام دارند، صبح ديروز در حالی که با وثیقه آزاد هستند در شعبه 4 دادگاه كيفري استان تهران حاضر شدند. بعد از رسميت پيدا كردن جلسه دادگاه بود كه نماينده دادستان، به درخواست قاضي کیخواه در جايگاه قرار گرفت و در شرح كيفرخواست گفت: شامگاه 7 شهریور ماه سال 86، مأموران پليس تهران از مرگ یک مرد 33 ساله به نام مهرداد در جریان یک نزاع دسته جمعی در یک کارگاه مبل سازی متروکه در یافت آباد باخبر شده و در محل حاضر شدند.
نماینده دادستان ادامه داد: بررسي ‌ها نشان داد كه مهرداد در جریان این منازعه بر اثر اصابت جسم سخت به ناحیه سر فوت شده است. همچنین در این حادثه 6 نفر دیگر نیز مجروح شده اند.

بعد از وقوع این حادثه ی هولناک، هر چهار متهم از محل حادثه متواری شده اند. آنها در حالی فراری بودند که مهرداد پس از انتقال به بیمارستان شهدای یافت آباد بعد از 10 روز به کام مرگ فرو می رود. همزمان با مرگ مهرداد تحقیقات پلیس برای دستگیری متهمان آغاز و هر چهار متهم دستگیر می شوند. بنابراین گناهکاری متهمان محرز و برایشان درخواست مجازات قانونی دارم.

سپس اولياي دم به دادگاه گفتند كه خواسته ‌شان قصاص است. بعد از آن برادران مقتول در جایگاه قرار گرفتند و با طرح شکایت از متهمان در شرح ماجرا گفتند: روز قبل از حادثه برادرم به خاطر مسائل مالی و بدهی ای که به بهروز داشت با او درگیر شده بود و بهروز برای تلافی این درگیری به همراه سه نفر دیگر به مقابل درب کارگاه ما آمدند. ما سه برادر در حال کار کردن بودیم که زنگ در کارگاه به صدا در آمد و مهرداد رفت تا در را باز کند.

به محض اینکه در باز شد چهار نفر با چوب و چماق و چاقو و سفال بر سر برادرم ریختند و او را به شدت کتک زده و مجروح کردند. در همین حال ما دو برادر برای ممانعت از درگیری به سمت در رفتیم اما آنها به ما نیز حمله ور شده و ما را به شدت کتک زدند و از محل حادثه متواری شدند. ما ماندیم و جسم نیمه جان برادرمان مهرداد. او را به بیمارستان منتقل کردیم اما پس از 10 روز تحمل و مقاومت فوت شد.

در ادامه متهم ردیف اول بهروز در جايگاه در مقابل هیئت قضایی قرار گرفت و اتهام خود را انکار كرد. وي در شرح ماجرا گفت: روز قبل از حادثه بر سر پول با مهرداد مشاجره کردم و من او را کتک زدم. فردای همان روز به من زنگ زد و گفت اگر پولت را می خواهی بیا کارگاه مان تا آنجا با هم حساب و کتاب کنیم. من هم همراه با رامین به کارگاه آنها رفتم اما تا در باز شد مهرداد با چماقی که در دست داشت به سینه ی من کوبید و دو برادر دیگرش هم بر سرم ریختند و من را به شدت کتک زدند با هم درگیر شدیم اما من زورم به آنها نمی رسید. هر سه برادر اصرار داشتند تا چکی که بابت بدهی از مهرداد گرفته بودم را به آنها بدهم و من را تهدید به مرگ می کردند اما من مقاومت کردم و بعد از کلی کتک خوردن با بدبختی از کارگاه فرار کردم.

در ابتدای این درگیری رامین از ترسش فرار کرد. تا اینکه من بعد از گریختن از کارگاه در مسیر با دو نفر از دوستانم که از کارگاه دایی یکی از آنها می آمدند روبه رو شدم و بعد از تعریف کردن ماجرا برایشان، آنها جسم بی جان من را به خانه ام رساندند.

قاضی سوال کرد: شاهدان گواهی داده اند که شما به همراه سه نفر دیگر با چوب و چماق و چاقو و سفال به کارگاه مبل سازی حمله کرده اید. در این باره حرفی برای گفتن دارید؟ متهم جواب داد: قبول ندارم. این حرف دروغ است.

پس از آن رامین در جایگاه ایستاد و یک بار دیگر حادثه را شرح داد. او گفت: آن روز بهروز از من خواست که به کارگاه سه برادران برویم تا پول خود را پس بگیرد. ما برای گرفتن پول به آنجا رفته بودیم که با ضربه ی چماق مهرداد روبه رو شدیم. من از ترسم از محل درگیری فرار کردم و دقایقی بعد به آنجا برگشتم اما اثری از بهروز نبود. بعدا مطلع شدم که وحید و الیاس بهروز را به خانه اش برده اند.

آقای قاضی مهرداد معتاد بود و نکته ی حائز اهمیت این است که من مطلع شده ام که او پس از بستری شدن در بیمارستان از آنجا فرار کرده و به کمپی که قبلا در آنجا بوده می رود. وقتی خانواده اش از این موضوع باخبر می شوند به آن کمپ مراجعه می کنند و برای ترک دادن مهرداد او را درون یک حوض آب می اندازند که بر اثر برخورد سر مهرداد با کف حوض او از ناحیه سر و گیجگاه دچار آسیب جدی و در نهایت فوت می شود.

پس از آن وحید و الیاس به ترتیب در جایگاه قرار گرفتند و جرم خود را انکار کردند و گفتند: ما اصلا در آن درگیری حضور نداشتیم. در مسیر بازگشت از کارگاه اقوام بودیم که پیکر نیمه جان بهروز را دیدیم. او آه و ناله می کرد و گفت که از سه برادر کتک خورده است. ما هم او را دلداری دادیم و به خانه اش رساندیم.

بهروز و رامین در آخرين دفاعیات گفتند: ما اصلا به قصد کشتن مهرداد با او گلاویز نشدیم.

پس از آن وحید و الیاس نیز در آخرين دفاعیات خود جرم خود را انکار کردند و گفتند: ما اصلا در صحنه ی درگیری حضور نداشتیم.

قاضي کیخواه بعد از شنيدن آخرين دفاع متهمان و وكيل مدافع آنها، ختم جلسه را اعلام كرد و با اعضاي دادگاه وارد شور شد.