به گزارش پارس به نقل از شرق  با شنیدن کلمه «مین»، تصورها همه به یک جهت می‌رود: انفجار، از‌هم‌پاشیدن عضلات پا و احتمالا فیلم‌های جنگی. ایران اما در مرزهای غربی‌اش، مردمی دارد که هنوز با این یادگار تلخِ جنگ رودررو هستند. در مناطقی مانند اهواز و خرمشهر، میدان‌های پاک‌سازی‌شده هرروز گسترده‌تر می‌شوند تا این استان به‌طوکامل از لوث وجود مین پاک شود؛ اما در مناطق کوهستانی کردستان، وضع فرق می‌کند و اتفاقا بسیاری از اتفاق‌های تلخ هم مربوط به آن منطقه است.
یک کار عجیب و نه سخت
محسن، گروهبان وظیفه است در گردان مین‌زدایی ارتش. در حوالی اهواز-خرمشهر ٢٠ ماه خدمتش را می‌گذراند و کارش با وجود عجیب‌بودن، چندان سخت نیست: «یک‌سری به‌صورت خصوصی در کار مین‌روبی فعالیت می‌کنند و زیرمجموعه ستاد مین‌زدایی کشور هستند. به‌عنوان یک شرکت وارد عمل می‌شوند، قرارداد می‌بندند و ستاد روی کار آنها نظارت دارد. گروه دوم افراد نظامی هستند که تحت پوشش قوای مسلح کار پاک‌سازی مناطق مین‌گذاری‌شده را انجام می‌دهند». اینکه خنثی‌کردن مین، همچون تصور ما، دیگر کار خطرناکی نیست را محسن این‌طور توضیح می‌دهد: «اگر فرد آموزش کامل دیده باشد و از تجهیزات استفاده کند، خنثی‌کردن مین، خطر چندانی ندارد. چیزی که ممکن است مشکل‌ساز باشد، آموزش‌ندیدن فرد است که طبیعتا از ورود چنین افرادی به مناطق پاک‌سازی‌نشده جلوگیری می‌کنند». او که سرباز نیروی زمینی ارتش است، می‌گوید هر سرباز، برای کار در این بخش، دو ماه آموزش کامل می‌بیند و بعد به صورت جدی وارد میدان می‌شود. اما اینها پیش‌فرض ماجراست؛ چراکه هر سربازی احتمالا قصه خودش را دارد، مانند قصه محسن: «طبیعی بود که روزهای اول و دوم، آهسته قدم برمی‌داشتم و کمی نگران بودم؛ اما خیلی زود متوجه شدم براساس آموزش‌هایی که دیده‌ام، کار خطرناکی نیست و کافی است همان اطلاعات را به همراه تجربیات نفرات ارشدتر از خودم، اعمال کنم».
انواع مین‌ها و وسایل کار
مین‌ها انواع‌واقسام زیادی دارند؛ اما مین‌هایی که در میادین مین‌گذاری‌شده ایران باقی مانده‌اند، عموما در سه دسته ‌جا می‌گیرند: مین‌های گوجه‌ای، مین‌های ضدنفر یا والمرها و مین‌های کوزه‌ای که تصویر هر سه اینها را در سینما و تلویزیون دیده‌ایم و کافی است اسم‌شان را با آن تصویر مطابقت دهیم. دراین‌بین، خنثی‌کردن کدام مین ساده‌تر و کدام‌یک سخت‌تر است؟ «والمرها سخت‌تر از دو نوع دیگر هستند، به خاطر سیستم پیچیده‌تری که دارند؛ اما به‌طورکلی، آموزش‌هایی که داده می‌شود، توسط افرادی طراحی شده که هزار مین از این سه نوع را خنثی کرده‌اند و این کار برایشان به صورت قاعده درآمده». برای خنثی‌کردن مین، یک‌سری وسایل محافظتی هم نیاز است: ‌«برای محافظت چشم‌ها و صورت از یک ویزور شیشه‌ای استفاده می‌کنیم که بی‌شباهت به عینک جوشکاری نیست، با این تفاوت که کاملا از شیشه شفاف ساخته شده است. جلیقه ضدمین هم هست که نقاط حساس بدن را می‌پوشاند و در صورت خطا در خنثی‌سازی، بدن را از ترکش‌ها محافظت می‌کند. از اینها که بگذریم، پوتین‌های ضدمین هم هستند که پاشنه‌ای ١٥ سانتی‌متری دارند و احتمال فشارآوردن به مین‌های زیر خاک را بسیار پایین می‌آورند». محسن در پایگاهی که فعالیت می‌کند، هر روز صبح با این وسایل، روانه خدمت سربازی‌اش می‌شود و می‌داند که در بدترین حالت، انفجار احتمالی یک مین، ممکن است برایش شکستگی سطحی به همراه داشته باشد، نه هیچ عارضه دیگری.
مین در کوهستان، مین در کویر
بهنام صادقی، نظامی بازنشسته غیرشاغل را می‌توان به راحتی از روی وبلاگش پیدا کرد؛ وبلاگی که پر است از یاد و خاطره شهدای خنثی‌سازی مین و پاک‌سازی مناطق مین‌گذاری‌شده. او در سال ٧٥ به خاطر مجروحیت جنگی بازنشسته شده و سابقه خنثی‌سازی مین را از گردان تخریب قرارگاه کربلا دارد که پیش از بازنشستگی در آن خدمت می‌کرده.  جنگ، صادقی را ترغیب می‌کند تخریبگری را هم بیاموزد و حالا از آن توشه برای پاک‌سازی مناطق استان خوزستان، خصوصا مناطق مرزی خرمشهر، استفاده می‌کند: «در زمان جنگ فرماندهی داشتم که معتقد بود باید تخریب را هم یاد بگیرم و من هم به مرور این تخصص را آموختم. جنگ که تمام شد به خاطر آشنایی‌ام به این بخش آمدم و شاهد شهادت بسیاری و جانبازی تعداد زیادی از هم‌رزم‌های خود بودم». اما گویی این خاطرات تلخ، مربوط به گذشته است و وقتی وضع مین‌زدایی امروز را با روزگار جنگ مقایسه می‌کند، این اطمینان خاطر را به دیگران هم می‌دهد: «در روزگار جنگ، جلیقه‌های ضدانفجار توسط تخریبچی‌ها کمتر استفاده می‌شد؛ چراکه دست‌وپا‌گیر بود و حرکت‌کردن با آنها در وضعیت جنگی آن زمان بسیار سخت بود. الان استانداردها افزایش یافته و دیگر نگران این چیزها نیستیم». شغل او به‌گونه‌ای است که هر ماه، ١٥ روز در مناطق نفتی به کار پاک‌سازی مشغول است و ١٥ روز دیگر را در کنار خانواده‌اش روزگار می‌گذراند. او می‌گوید: «شرایطی که ما امروز در استان خوزستان درباره مین داریم به‌کلی فرق می‌کند با استان‌های کوهستانی چون کردستان. در این مناطق، موقعیت مین‌ها عموما جابه‌جا شده و خطر بیشتری دارد و به‌همین‌خاطر هم احتمالا بیشتر خبرهایی می‌شنوید که مربوط به انفجار مین‌های جنگ، زیر پای کودکان یا دام‌هاست. بااین‌همه برخی از حیوانات حتی در کوهستان‌های صعب‌العبور هم طعمه مین نمی‌شوند؛ چراکه وزن‌شان روی چهار پا تقسیم می‌شود، اما در مورد انسان وضع نگران‌کننده است و در مناطقی که سابقه مین‌گذاری هست باید مراقبت بیشتری داشته باشند: «ورود به هر منطقه‌ای که با علائم نشانه‌گذاری‌شده باشد ممنوع و خطرناک است، وقتی که تابلوی شناممنوع می‌بینید به آب نمی‌روید، وقتی که تابلوی مین هم می‌بینید باید از رفتن به آنجا خودداری کنید».سال‌هاست که در ایران، مسابقات پرطمطراقی برای ربات‌های مین‌یاب برگزار می‌شود و احتمالا آن‌قدر از این مسابقات شنیده‌اید که فکر می‌کنید، لابد مناطق مین‌گذاری‌شده در ایران، پر شده‌اند با انواع این مین‌یاب‌ها؛ اما محسن، حتی یک نمونه اجرائی از این ربات‌ها را در منطقه ندیده است: «آن چیزی که ما داریم، یک دستگاه مای‌نکس یا همان مین‌یاب ساده است. ربات نیست بلکه به شکل تانک است که از زمان جنگ جهانی دوم استفاده می‌شده و کارش مین‌کوبی است». مین‌کوبی؟ چه واژه عجیبی! توضیح کار دستگاه کاملا ساده است. تانک به‌عنوان یکی از مقاوم‌ترین ماشین‌های جنگی در مای‌نکس، مقاوم‌سازی شده و با حرکت‌کردن روی مین‌ها و انفجارشان، عملا بی‌آنکه ضربه‌ای بخورد، کار خنثی‌سازی را انجام می‌دهد.