پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- آذر صدارت- زن بودن، حس غريبي است؛ مثلِ رها شدن در حوضچه اي از طيفِ وسيع احساساتِ تلخ و شيرين. لحظه لحظه هاي زنانگي، انتظار براي بازگشت همسر به خانه، انتظار براي دم کشيدن چايِ قوري يا جا افتادنِ خورشت، صبر و سکوت را در وجودت مي پروراند. مادر بودن هم، براي خودش قصه اي است، پر از لحظه هاى شاد و غمگين. بچه دار شدن، ديوانگيِ شيريني است؛ براي هميشه عمر، يک تکه از قلبت مچاله خواهد ماند. شکل گرفتن بچه، بغل کردن آن موجود ناتوان و بي پناه، سيل ويرانگر عشق مادري، اولين کلمه ها، اولين قدم، اولين زمين خوردن، گريه هايش، خنده هايش، حتي وقتي که بزرگ مي شود و روز به روز از تو فاصله مي گيرد؛ لحظه لحظه هاي مادري، يک حجمِ مدامِ عشق و نگراني است؛ يک نخ محکم که بادبادک رويايت را وصل مي کند به زمين، اما خودش سراسر روياست.

مادر4

فردا، بيست و يکم فروردين، بيست جمادي الثاني، ولادت بهترين بانوي آسمان و زمين، حضرت فاطمه زهرا(س) و در تقويم رسمي کشورمان، روز زن و تکريم مقام مادر است. اين روز را به تمامي زنان و مادران سرزمينم تبريک و به همه شان يک خسته نباشيد جانانه مي گويم.

مادر2

گفت وگو با مادري متفاوت
محيا فرجي- 4 سال پيش بهار، در کلاس عکاسي، استاد براي تمرين، سوژه اي به ما پيشنهاد کرد که به ظاهر چندان سخت نبود: «عکس از مادر». همه خيلي ساده عکس گرفتيم و سر کلاس برديم: مادراني که در پارک کودکان خود را سوار بر تاب مي کردند، مادربزرگ ها، مادري که در اتوبوس نوزادش را در آغوش کشيده است و... . در تمرين بعد اما، استاد سوژه را سخت تر کرد: «عکس از مفهوم مادري». ديگر نمي شد دوربين به دست گرفت و در کوچه و خيابان از مادراني که دست کودکشان را در دست گرفته اند عکاسي کرد. ماجرا عميق تر از اين حرف ها شده بود و من نه فقط آن بهار که حتي هنوز هم گاه گاه ذهنم به سمت اين سوژه مي رود: مفهوم مادري! شايد همين علامت سوال چند ساله بهانه اي شد که امسال به سراغ مادري برويم که شايد آغاز راه مادر شدنش کمي با ديگر مادران متفاوت باشد اما در باقي مسير با همان صبر، گذشت و عشقي گام برداشته است که تمامي مادران از آغاز تاريخ بشريت. مادري که گرچه دوست داشت نامش پيش ما محفوظ بماند اما با سخاوت تجربيات مادرانه اش را با ما در ميان گذاشت.

لطفا درباره روزهاي قبل از به خانه آوردن پسرتان صحبت کنيد؟

من و همسرم تا دو سال بعد از ازدواج تصميم به بچه دار شدن نداشتيم. بعد از آن با کلي برنامه ريزي و اميد و آرزو تصميم گرفتيم بچه دار شويم اما خواست خدا نبود. درمان ناباروري هم نتيجه نداشت. حدود 4 سال براي درمان به دکترهاي مختلف مراجعه کرديم که جوابي نگرفتيم. در نهايت تصميم گرفتيم کودکي را از بهزيستي به فرزندي بپذيريم و به خانه مان بياوريم.

در مورد پروسه پذيرفتن سرپرستي فرزندتان بيشتر توضيح بدهيد؟

يک سال و نيم طول کشيد. يک سال و نيمي که سخت گذشت. من خودم دوران بارداري را تجربه نکردم اما مي دانم که اصلا راحت نيست و خانم ها مشکلات و دردهاي زيادي را در اين دوران تجربه مي کنند. زماني که تصميممان براي آوردن يک کودک از بهزيستي قطعي شد و از اولين روزهايي که دنبال کارها بوديم يک کتاب خريدم که وضعيت يک خانم را در هفته هاي مختلف بارداري توضيح مي داد. هفته به هفته کتاب را مي خواندم و شرايط يک مادر باردار را در ذهنم مي آوردم و تک تک همان حالت ها را تصور مي کردم. اما وقتي فکر مي کنم مي بينم زماني که ما تلاش مي کرديم تا پسرم را به فرزندي قبول کنيم از دوران بارداري يک مادر هم طولاني تر بود. ما هم سختي هاي زيادي کشيديم. خيلي چيزها را بايد به مسئولان ثابت مي کرديم و توضيح مي داديم. اما در نهايت چيزي که به دست آورديم ارزشش را داشت. سخت است که آدم اجازه مادر شدنش را در دادگاه و از يک قاضي بگيرد.

مادر3

يعني اثبات خودتان به عنوان کسي که مي تواند مادر باشد را سخت ترين قسمت اين مسير مي دانيد؟

نمي شود گفت سخت ترين. مشکل اينجاست که کسي که خبر ندارد در دل آدم چه مي گذرد. از اضطراب ها و ناراحتي ها خبر ندارد. اما انتظار از همه چيز سخت تر است. انتظار تا زماني که بالاخره حکم صادر شود. انتظار آدم را مي کشد.

در چه سني فرزندتان را به خانه آورديد؟

الآن چه سني دارد؟

نوزاد بود. شش ماهه. الآن 4 ساله است.

خانواده ها چه طور برخورد کردند؟

گفتن اين مسئله به خانواده ها اصلا کار راحتي نيست. مثل دادن خبر بارداري نيست که شيرين باشد. خانواده خود من در ابتدا خيلي استقبال نکردند اما خانواده همسرم و مخصوصا مادر همسرم واکنششان خيلي خوب بود و حمايتمان کردند. هنوز زماني که ما در مسير پزشکي قانوني و دادگستري بوديم مادر همسرم شروع کرد به خريد وسايل نوزاد و آماده کردن اتاق کودک براي پسرم.

از شرايط خود بعد از به خانه آوردن پسرتان تعريف کنيد؟

مثل همه کساني که به تازگي صاحب فرزند مي شوند شيريني ها و مشکلاتي دارد. شب بيداري و دکتر و تب و پاشويه دارد. به خصوص براي من که در ابتدا شايد نسبت به بقيه مادران، حساسيت بيشتري روي پسرم داشتم. شايد چون خيلي سخت به دستش آورده بودم. اما به مرور همه چيز به حالت نرمال و طبيعي درآمد. با خنده و شيطنت هايش قند در دل آدم آب مي شود. هر سختي که بکشم باز هم مي ارزد.

با نزديک شدن به روز مادر، تعريف شما از مادري چيست؟

در اين که الآن من از حرکت و نگاه پسرم متوجه مي شوم که چه مي خواهد و چه در دلش مي گذرد. حاضرم برايش از جانم مايه بگذارم. از هيچ کاري براي خوشبختي اش دريغ ندارم. قبل از آمدنش هم به خدا قول داده بودم که براي پسرم بهترين مادر دنيا باشم.

اين عشق از خُم نگاه مادر است
رهگذر- قدت به همسايگي خورشيد هم که برسد، عمر از هزار هم که افزون کني، براي مادر، باز بچه اي. مادر اگر پير هم بشود، قامتش در هم فشرده و کوچک هم بشود، باز مادر است، بزرگ است، باز نگاه تو در ساحت او از پايين به بالاست و نگاه پر مهر او از بالا به پايين، نه، از آسمان به زمين، اصلاً نگاه مادر آسماني است و يک اصلاً ديگر؛وقتي بهشت زير پاي او احساس افتخار مي کند، مادر، از آسمان هم آسماني تر است حتي مي شود گفت آسمان هم تشنه زميني است که زير پاي مادر عطر بهشت مي گيرد. خوش به حال شامه هايي که از سرِ ايمان، معرفت و قدرداني، عطر بهشت را حس مي کنند. خوش به حال چشم هايي که در زيارت اين چشمه هاي روشني، سلام را با لهجه صميمي لبخند ادا مي کنند. خوش به حال آناني که در برابر اين عظمت مجسم سعادت، سر خم کردن دارند و همواره يادشان مي ماند، شکوه مستي عاشقي، زلالي نگاه مومنانه، حلاوت خداپرستي و همه زيبايي هاي زندگي، اثر باده هايي است که از خم دستان مادر، نوش کرده اند. پس اين نعمت را شکري بايد گذاشت. از جنس خود نعمت، بايد مهرباني مادر را با مهرباني، زيبايي، دعا، خواهش، سلامت و زيارت، ديدار و دست بوسي، قدر دانست بايد همواره، قلب را براي حضور نام و ياد مادر، آب و جارو کرد. بايد دفتر يادهاي ناب را با نام او نوشت و بايد... بايد کاري کرد که «و بالوالدين احساناً» در رفتارمان پرشکوه و پرشکوفه شود و به بار بنشيند. بايد فرزندان ما هم از اين ميوه هاي شيرين ياد مادر کام شيرين کنند و در تعريف نسبت خود با مادر خويش و مادر بزرگ خود، نسبت ماه به خورشيد را بيابند حتي اگر امروز، بر جايگاه بزرگ تکيه زده باشند. ما بايد بتوانيم در اين زمان که سبک زندگي گرفتار تندبادهاي بيگانه است، جايگاه مادر را به عنوان محور مهرباني، مدار زندگي سالم، اساس خانواده، سنگ بناي خويشاوندي، پيوند دهنده قوي خواهر و برادري، تحکيم کنيم تا در سلامت سازي زندگي هم گامي فراتر بگذاريم زيرا کساني مي توانند به خانواده قوام يافته و بالطبع زندگي ساختارمند برسند که جايگاه مادر را بفهمند و به عنوان عمود خيمه خانواده به رسميت بشناسند. يادمان باشد، اگر نهاد خانواده در جامعه از بناي محکمي برخوردار باشد، جامعه و کشور هم در برابر تندبادهاي اجتماعي، اخلاقي و حتي سياسي و اقتصادي مصون تر خواهد ماند، اما اگر جايگاه مادر تقليل پيدا کند و تضعيف شود، آغاز اضمحلال اخلاقي خانواده و به تبع آن جامعه را بايد باور کنيم و... مباد اين و بادا که با نگاه مادر باز هم روزهاي خوش، سهم ما شود...

راهنماي خريد هديه روز مادر
آذر صدارت- مي خواهم درباره مجموعه اي از بهترين انتخاب ها براي خريد هديه روز زن و مادر که مي تواند خانم ها را عميقا و از تهِ دل خوشحال کند، بنويسم. فکر مي کنم خودم، به عنوان يک زن و مادر، در اين روز چطوري خوشحال مي شوم؟ و تصميم مي گيرم قبل از نوشتنِ راهنماي خريد هديه، نظرِ صادقانه بانوانِ دور و برم را جويا شوم. به شماره تمامِ خانم هاي فهرست تلفن همراهم، پيام مي فرستم که: «روز زن با چه هديه اي عميقا خوشحال مي شويد؟» و راه مي افتم تا به شکلِ حضوري هم، اين سوال ساده را از زنانِ هم مسيرم در اتوبوس و تاکسي بپرسم.

مادر

زيبا، بيست و پنج ساله و متاهل، لبخند مي زند که: «اخلاقِ خوبِ همسرم مي تواند بهترين هديه باشد. يک گوشِ شنوا که براي شنيدنِ حرف ها و درد دل هاي من، وقت و حوصله به خرج دهد.»؛ زهرا، سي ساله و متاهل، در جوابِ سوالم مي گويد: «يک شاخه گل با روي خوش!»؛ مهربان، ۴۵ ساله و مادرِ سه فرزند نوجوان، جواب مي دهد: «به خدا يک تبريک و تشکر برايم کافي است.»؛ مرضيه، ۳۲ ساله و متاهل، با شنيدن سوالم، بغض مي کند و به فکر فرو مي رود: «همين که مناسبتِ اين روز را يادش مانده باشد و به روي خودش بياورد، خيلي خوشحالم مي کند!»؛ خانم وکيلي، 55 ساله مي گويد: «باور کنيد همين که صبحِ روز زن، با محبت تبريک بگويند، خوشحال کننده ترين هديه ممکن است!»؛ و ستاره که سرحال و قبراق در حال پياده روي است، چشم هايش برقي مي زند که: «من عاشق گلم. يک شاخه گل براي خوشحال کردنم بس است.» از حدود ۱۵-۱۰ خانمِ ديگر هم، اين سوال را مي پرسم و دقيقا همين جواب ها را که شايد در لحظه اول، غيرواقعي و کليشه اي به نظر برسد مي شنوم. در کمالِ ناباوري، بيست نفري هم که به پيامکم پاسخ داده اند، بيشتر گفته اند روي خوش، اخلاقِ خوب، تبريکِ عاشقانه و نهايتا يک شاخه گل يا يک جلد کتاب. شايد عجيب باشد، اما اين نشان مي دهد هميشه و همچنان، معرفت و محبتِ صادقانه در بين خانم ها، پرطرفدارترين و مهم ترين هديه است. پس در قدمِ اول، سعي کنيد در روز زن و مادر، تغيير مثبتِ محسوسي در رفتارتان داشته باشيد و بدون غرور و خجالت، به همسر و مادرتان محبت کنيد و روزش را تبريک بگوييد و از تمامي محبت ها و زحماتش، صادقانه تشکر کنيد.

يک شاخه گل
همه خانم ها گل را نشانه عاطفه و احساس و محبت مي دانند و با يک شاخه يا يک سبد گل، حسابي خوشحال و ذوق زده مي شوند. در مناسبت هاي خاص، قيمتِ يک شاخه رزِ درشتِ هلندي ۶ هزارتومان، ليليوم ۷ هزارتومان و مريم، ۴ هزارتومان است. معمولا آقايان براي خانم هايشان گلِ رز هديه مي گيرند. هزينه يک دسته گلِ رز که با سليقه و حوصله پيچيده شود، حدود ۵۰ هزارتومان است. لطفا با خودتان فکر نکنيد خريد گلِ طبيعي در هر شرايطي، دور ريختن پول و هميشه اسراف است. باور کنيد براي يک زن آن هم در زندگي شلوغ و گاهي پرتنش امروز، هيچ چيز جاي گل را نمي گيرد.

يک هديه خوشبو
عطر و ادکلن از هديه هاي پرطرفدار در بين خانم هاست. به شرطي که سليقه و روحيه شان را بشناسيد. عطرهاي زنانه معمولا رايحه اي شيرين دارند و از عصاره گل ها، ميوه ها يا گياهان تهيه مي شوند. معمولا هزينه يک عطر و ادکلنِ اصل، حدود صدهزارتومان به بالاست.

شال و روسري
رايج ترين هديه روز زن که تنوعِ زيادي هم در طرح و رنگ و جنس و قيمت دارد، شال و روسري است. شال و روسري هاي تک رنگ و ساده يا طرح دار، با طرح هاي سنتي يا مدرن. ابريشم، حرير، ساتن، نخي يا پشمي. معمولي و ساده، يا دست دوز و گران قيمت؛ انتخاب با شماست. فقط موقعِ خريد، حواستان به سليقه، رنگِ پوست و رنگِ چشمِ صاحب هديه باشد. اين روزها شال و روسري را مي توانيد با قيمتي بين بيست تا دويست هزار تومان، تهيه کنيد.

زيورآلات
خانم ها معمولا از هديه گرفتنِ زيورآلاتي مثل گردنبند، گوشواره، ساعت، سنجاق سينه و... خيلي خوشحال مي شوند. اين زيورآلات مي تواند طلا و نقره باشد يا بدليجاتي که اخيرا در جنس ها و طرح هاي متنوع مثل برنج و سراميک، در بازار موجود است. امروز قيمت هر گرم طلا، 97هزار و800تومان و قيمت هر گرم نقره، حدود ۸ هزار تومان است. بدليجات دست ساز هم به قيمتي بين سي تا صدهزار تومان در فروشگاه هاي سطح شهر يا فروشگاه هاي آنلاين، در دسترس است.

کتاب و محصولات فرهنگي
هيچ وقت حالت مايوس چهره دوستم وقتي داشت کتابي را که هديه همسرش در روز زن بود نشانم مي داد، فراموش نمي کنم؛ کتابي به اسم «تو قبل از اين ها مرده بودي!» يا چيزي در همين مايه ها! لطفا اگر براي اين مناسبت قصد خريد کتاب داريد، دقت زيادي روي موضوع، نويسنده، مترجم، ناشر، اسم کتاب، نثر کتاب و حتي طرح جلد کتاب داشته باشيد؛ خانم ها روي اين ظرايف حساسند. محصولاتِ فرهنگي ديگري هم مثل دفترچه هاي کوچکِ جلدپارچه اي، يک جعبه مدادرنگي، لوازم تحرير، پيکسل، ماگ، مگنت و سرسوئيچي، ديوان حافظ، آلبوم موسيقي، کتاب هاي صوتي، ديوارکوب هاي سنتي، دوره کامل و صحافي شده نشريات محبوب، کيف ها و جامدادي هاي دست ساز، اشتراک يا دوره يک ساله نشريه مورد علاقه و... هم از حدود بيست تا صدهزار تومان قيمت دارد که خانم ها را به شکل کودکانه اي، خوشحال و هيجان زده مي کند.

نور و عطر و رنگ
شمع ها و عودهاي کوچک و خوشبو و فانتزي، مي تواند هديه هاي جمع و جور و خوبي باشند که چندين روز، نور شادي و عطر محبت را در فضاي زندگي تان جاري مي کند. اين پکيج ها با قيمتي بين پنج تا بيست هزارتومان قابل تهيه است.

خاطره ها را قاب کنيد
به سراغ فايل عکس هاي مشترکِ قديمي تان برويد. عکس هايي که هيچ وقت چاپ نشدند و در حافظه لپ تاپ و هاردهاي اکسترنال، خاک مي خورند و در حال فراموش شدن هستند. يکي دو تا از بهترين لحظه ها و بهترين عکس هايتان را انتخاب کنيد، به عکاسي محل برويد و روي شاسي هاي کوچک چاپ کنيد و به عنوان هديه، تقديم کنيد. هزينه چاپ عکس روي شاسي با ابعاد مختلف، بين پنج تا پنجاه هزار تومان است.

هديه هاي معنوي
بعضي هاي ديگر، مي دانند چطور با کمي خلاقيت و محبت، شش دانگِ دلِ خانم ها را به دست بياورند. سرودنِ يک غزل، خطاطيِ يک بيت شعر، نقاشي يک تابلو، نوشتنِ يک يادداشت يا ارسالِ يک پستِ تبريک در صفحه شخصي در شبکه هاي اجتماعي، تاثير خيلي خيلي خوبي روي يک زن دارد.

بسته بندي متفاوت
هديه شما هر چيز کوچک، بزرگ، ارزان يا گرانقيمتي باشد، بسته بندي و نحوه ارائه اش خيلي مهم است. سعي کنيد هديه تان، در نگاهِ اول، سر و شکل جذابي داشته باشد. توجه شما به بسته بندي هديه، احترامِ مضاعف به صاحبِ هديه است.