١- احساساتي (رمانتيك) و جو زده (سِنتيمِنتال) بودن بسياري از ما ايراني ها از خصيصه هاي غير قابل انكارمونه كه الزاما هميشه يك عيب نيست، ولي به هر حال واقعيته؛ چه در سياست، چه در فرهنگ. چه در موضوعات ديگه، حتي در ورزش.

٢- كيروش قطعا از بهترين مربيان تيم ملي فوتبال ما بوده و از حيث نتيجه و انسجام عملكردش خيلي قابل دفاعه ولي كي ما به اين سؤال پاسخ خواهيم داد كه بالاخره الان واقعا هنوز وقتش نرسيده كه يك مربي داخلي خوش فكر، باهوش و خلاق تربيت كنيم؟ تا كي قراره از خارج مربي بياريم؟

٣- نظراتي كه زير آخرين عكس صفحه ي اينستاگرام آقاي مطهري درج شده خيلي جالبه (تصوير پاييني)؛ به خاطر نموندن كيروش، برخي معتقدن وزير ورزش بايد استيضاح بشه! و اين كه كيروش بايد بماند هم بايد توسط علي مطهري پيگيري شه!

البته از اون جا كه ايشون عضو كميسيون فرهنگي مجلس هستن و مردم به دغدغه مندي و شجاعتشون ايمان دارن، طبيعي و قابل دركه كه از ايشون خواستن كه معضل كيروش رو حل كنه، ولي نشون دهنده ي اينه كه مسئولان شجاع و قابل اعتماد ما اون قدر زياد نيستن كه از آزادي بيان تا موندن كيروش رو علي مطهري بايد احقاق و نمايندگي كنه.

٤- نگاه نتيجه گرايانه در ورزش اين قدر بيداد مي كنه كه جرات و جسارت اتخاذ رويكردهاي بلندمدت و دورانديشانه رو از مديران مي گيره. اتفاقا كيروش از همين جهت رفتارش قابل تحسينه و از نقاط قوتشه كه فقط بازي بعد رو نمي بينه بلكه يك روند رو به رشد براش مهم تر از نتايج مقطعيه.

اما ما از كيروش هم ياد نمي گيريم كه به هر حال پوست اندازي هزينه داره و بلامانعه اين هزينه دادن و همه ي كشورها هم از اين مقطع به عنوان يك دوران گذار، عبور كردن.

٥- اقتصاد مقاومتي فقط به معناي تغيير رويكردها در اقاصاد نيست بلكه به معناي اغيير جهان بيني هزينه فايده ي بلند مدت به جاي هزينه فايده ي كوتاه مدت و تنگ نظرانه است. اقاصاد مقاومتي فقط در صنايع خاص نيست بلكه در ورزش هم معنا و تفسير خاص خودش را داره و بايد لحاظ شه.