پايگاه خبري تحليلي «پارس»- اميرحسين يزدان پناه- 1 - گاهي به اين فکر مي کنم که خداي به اين بزرگي چه نيازي به من کمترين دارد که نماز بخوانم يا نخوانم؛ بندگي کنم يا نکنم و... گيرم نفهميدم کي محرم است و کي صفر و کي رمضان و ... مگر با اين نفهميدن ها ارزش اين ماه ها و اتفاقات و شعائر آن کم مي شود؟

2 - عده اي پيدا مي شوند که همه استعدادي را که خالق به آن ها عطا کرده را به کار مي گيرند تا اثري بيافرينند، عليه عالي ترين مخلوق خداوند، عليه «رحمة للعالمين»، عليه کسي که خداوند خطاب به انسان مي گويد: « ولولا محمد ما خلقتک». به راستي آن کس که پشت به خورشيد مي‌کند، به خورشيد سايه مي اندازد يا خودش به تاريکي سايه اش قدم مي گذارد؟ حکايت ما و توهين کنندگان به ساحت رسول مهرباني نيز خارج از اين تناقض نيست. آن که توهين مي‌کند، به مثابه همان کسي است که به خورشيد عالمتاب پشت مي کند، وگرنه انسان هرچقدر بزرگ و قدرتمند، يا هرقدر هنرمند و نافذ، نمي تواند ذره اي به چهره خورشيد خدشه بيندازد چه رسد به ساحت پيامبر اسلام (ص).

3 - اين اتفاق ها همه زمينه هاي سنجش ايمان و اراده ماست به ساحت رسول اکرم(ص) وگرنه پيامبر مهرباني هميشه پيامبر مهرباني است. آن جايي که عده اي تا اين توهين ها را مي بينند کفن مي پوشند و به خيابان مي آيند و فرياد «فداکَ نفسي و دمي و اَبي و اُمّي و اهلي و وَلَدي...» سر مي دهند و همه سلول هاي شان ندا مي دهد که «لبيک يا رسول ا...(ص)» اين ها مي آيند تا اردت خود را به پيامبر اسلام نشان دهند و بگويند اين ماييم که به اين واکنش ها به توهين کنندگان نياز داريم؛ نه او که خود مجراي نعمت رساني و رحمت به بني آدم است. اين ماييم که در اين روزها آزمايش مي شويم که آيا اين کاريکاتورهاي موهن به چهره ارادت ما به پيامبر اسلام خدشه وارد مي کند يا آن قدر هوشيار و مسلمانيم که نمي گذاريم. آن که اين روزها زندگي مي کند، توهين ها را مي بيند و چيزي نمي گويد، خودش و نسبتش با پيامبرش را نشناخته و به خودش ظلم کرده و عمري که ديگر تکرار نمي شود. وگرنه همه مي دانيم که خدا به ما نيازي ندارد؛ محرم و صفر و رمضان هم به ما نيازي ندارند؛ اين ماييم که چند صباحي در اين دنيا هستيم و ديگر براي هميشه دست مان از دنيا و فرصت براي بندگي کوتاه مي شود:«وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الأرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»(ابراهيم /آيه 8)