پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مليحه شهرستاني(کارشناس ارشد مشاوره خانواده)- «بي مسئوليتي» از خصايص ناپسند شخصيتي است که در وجود تعدادي از افراد نهادينه شده است و متاسفانه در روابط صميمانه و عاطفي نظير ارتباط با همسر نيز خود را به شکلي پررنگ نشان مي دهد. اين دسته از افراد عموما خصلت «بي مسئوليتي» را از محيط خانواده و در ارتباط مستقيم با آموزش هاي پدر و مادر کسب کرده اند و يا در برهه اي از زندگي خود از طريق ارتباط با افراد بي مسئوليت به اين نتيجه رسيده اند که چنانچه در مقابل امور مختلف زندگي بي مسئوليت باشند، پاداش بهتري دريافت خواهند کرد و زندگي راحت تر با دغدغه کمتر را سپري خواهند کرد؛ از آنجا که اطرافيان به مرور زمان فرد بي مسئوليت را با تمام اهمال کاري هايش مي پذيرند و ديگر از او انتظار برآوردن خواسته ها و نيازهاي شان را ندارند، خصيصه بي مسئوليتي در وجود فرد بي مسئوليت تشديد مي شود! در نتيجه فرد بي مسئوليت در دنياي امني که براي خود مي سازد احساس رضايت مندي مي کند و پاداش مي گيرد، زيرا هيچ کسي از او توقعي براي انجام امور ندارد و او مي تواند با فراغ خاطر به نيازها و خواسته هاي مورد علاقه خويش رسيدگي کند. از اين رو فرد بي مسئوليت رفته رفته، به خصلت هايي نظير«خودخواهي»، «متوقع بودن» و همچنين «لجبازي» و «منفعت طلبي» در جهت تحقق خواسته هاي شخصي اش نيز آلوده مي شود. اما آنچه در اين ميان حائز اهميت است اين است که بسياري از زوجين ناآگاهانه و ناخواسته بر مشکل بي مسئوليتي همسرشان دامن مي زنند و آن را تقويت مي کنند.

4 موضع صحيح و غلط در مواجهه با فرد بي مسئوليت
1 – برخي افراد «بي مسئوليتي» همسرشان را مي پذيرند و تلاش مي کنند تا خودشان آن را جبران کنند(رويکرد غلط).

2 – برخي افراد «بي مسئوليتي» طرف مقابل را نمي پذيرند، اما تلاش مي کنند تا نقاط ضعف خود را که به تشديد حس بي مسئوليتي در همسرشان منجر شده شناسايي و با اصلاح اين نقاط ضعف ، به طور غيرمستقيم، همسر را دعوت به پذيرش مسئوليت در ابعاد مختلف زندگي مشترک کنند(رويکرد صحيح).

3 – برخي افراد «بي مسئوليتي» طرف مقابل را نمي پذيرند، اما معتقدند به جاي اصلاح خودشان صرفا بايد به دنبال راه حلي باشند که همسر بي مسئوليت را اصلاح کنند! اين دسته از افراد پيوسته فرد بي مسئوليت را تحقير مي کنند و با استفاده ازحربه بي توجهي و بي احترامي به او، در صدد تنبيه و تاديب وي و حصول خواسته هاي بجا يا نابجاي خود حرکت مي کنند(رويکرد غلط).

4 – برخي از افراد در زندگي با همسر بي مسئوليت به جدايي قطعي مي انديشند(رويکرد غلط).

راهکارهاي منطقي در برابر همسر بي مسئوليت
شما در برخورد با همسر بي مسئوليت نبايد به دنبال تغيير او باشيد بلکه بايد اين سوال بزرگ را از خود بپرسيد که من چه تغييري بکنم تا او تغيير کند و اما راهکارها:

مقابله به مثل نکنيد:
اگر باهمسرتان قطع رابطه کرده ايد ابتدا در آشتي کردن با وي پيشقدم شويد و ارتباط تان را از سر بگيريد؛ زيرا انجام راهکارهايي که در ادامه ارائه مي شود بدون حضور همسرتان ميسر نيست.

عده اي از افراد لجبازي همسر را با لجبازي پاسخ مي دهند! بدانيد کسي که لجبازي مي‌ کند معمولا خودش مي ‌داند که حق با او نيست، اما هيچ وقت نمي ‌خواهد اين را به زبان بياورد! تجربه عموم روان شناسان نشان مي دهد روابط افرادي که در زندگي مشترک دست به مقابله به مثل مي زنند روزبه‌ روز بدتر و بدتر مي ‌شود تا آنجا که بازگشت به عقب تقريبا غيرممکن خواهد شد. انسان ها هرگز در فضاي تحقير، سرزنش و لجبازي تغييري حاصل نمي کنند.

خانواده تان را به قطع فرآيند حمايتگري دعوت کنيد:
متاسفانه دسته اي از افراد براي حل هر مشکلي هميشه اولين داوطلب هستند و فرصت همکاري و ايفاي نقش را از همسر خود مي گيرند؛ زيرا معتقدند وقتي که با شخصي غيرقابل اتکا درگير هستند ناگزيرند تا نقش «والد» را براي او ايفا کنند. اين کار باعث مي شود تمام مسئوليت زندگي مشترک به عهده فرد داوطلب واگذار شود و طرف مقابل طبيعتا به نوعي بي مسئوليتي برسد. بسياري از خانواده ها بدون شناخت خصلت هاي فرد بي مسئوليت، به سرعت وارد عمل مي شوند و براي حمايت از فرزند خود در مقابل فرد بي مسئوليت اقدام به حمايت هاي مالي و اقتصادي فراوان مي کنند. حمايت «والدانه» از فرد بي مسئوليت به چرخه بي مسئوليتي او دامن خواهد زد و در نهايت شما حس فريب خوردگي و عصبانيت را تجربه خواهيد کرد.

مصرانه از او تقاضاي انجام وظايفش را داشته باشيد:
شما درباره مسئوليت پذيرتر کردن همسرتان چقدر تلاش کرده ايد؟ همسرتان نسبت به قبل چقدر تغيير کرده است؟ مسئوليت پذيرتر، شده يا برعکس؟ شايد انجام راهکارهاي گفته شده، در ابتدا سخت و زمان بر به نظر برسد، اما مطمئنا نتيجه اش بهتر از روشي است که خودتان تاکنون از آن استفاده مي کرديد. فراموش نکنيد که براي تقويت صفت مسئوليت پذيري در هر فردي بايد اهداف را کوچک و قابل دسترسي انتخاب کنيد. براي مثال اگر فرد بي مسئوليت، شوهر شماست و بي مسئوليتي او بيشتر در کسب درآمد و تامين نيازهاي مادي خانواده است بايد در گام اول از او خريدهاي ارزان قيمت و در عين حال ضروري را تقاضا کنيد. صبور باشيد و فقط بر روي تقاضاي تان محترمانه و بدون پرخاشگري پافشاري کنيد. شايد100 درصد تقاضاي شما برآورده نشود، اما مطمئن باشيد 50 درصد آن اجابت خواهد شد و اين يعني موفقيت اوليه در برابر فرد بي مسئوليت.

همسرتان را با عواقب بي مسئوليتي آشنا کنيد:
استفاده از عباراتي نظير«تو اصلا مسئوليت پذير نيستي» گره اي از مشکلات شما باز نمي کند بلکه کاربرد مکرر همين عبارات باعث مي شود همسرتان بيشتر در اين نقش فرو رود و واقعا قبول کند که بي مسئوليت است. در بسياري از موارد و در شروع کار مطمئنا همسر شما به همان ميزاني که شما ( به عنوان مثال) انتظار خريد داشته ايد، هزينه نمي کند. مثلا شما فهرستي از 5 نياز ضروري منزل را به او داده ايد، اما او در ميان اين 5 نياز ،برخي از اقلام را خريده است و مثلا برنج نخريده است. در اين جا شما برنج را از وعده غذايي خود حذف کنيد و يک غذاي ساده بپزيد. زماني که او مي پرسد: «چرا برنج نپخته اي؟»، شما فقط پاسخ دهيد: «برنج مان تمام شده است».

از جابه جايي نقش ها پرهيز کنيد:
پديده جابه جايي نقش هاي زن و مرد در زندگي مشترک چنانچه با ارتقاي «ظرفيت روحي» زوجين همراه نباشد به راحتي مي تواند عامل ايجاد اختلاف و تنش شود. زماني که زن نقش شوهر بي مسئوليت خود را به عهده مي گيرد و مثلا بيرون از منزل کار مي کند يا زماني که مرد نقش زن بي مسئوليت خود را به عهده مي گيرد و هميشه به شستن لباس ها يا جارو زدن منزل مبادرت مي ورزد، به دليل بي مسئوليتي همسران خود، انجام اين کارها را «کمک حمايتگرانه از شريک زندگي» نمي دانند و زوجين در اين شرايط از يکديگر طلبکار مي شوند و انتظار دارند همسرشان هر لحظه به خاطر ايفاي نقشي که خلاف جنسيت و يا طبيعتش بوده است، از او قدرداني چند برابر تصور بکند در حالي که طرف مقابل تصور مي کند همسر من کاري نکرده است، او فقط وظيفه اش را انجام داده است! در نتيجه وقتي زني مسئوليت اصلي تامين مالي را به عهده مي گيرد، بديهي است که از نظر شرايط روحي، «خستگي رواني» را تجربه کند.

با همسرم اختلاف سليقه بسياري داريم
سيمين قرباني(کارشناس ارشد مشاوره خانواده)- جواني ۲۴ ساله هستم. حدود ۵ ماه است عقد کردم. از نظر مالي مشکلي نداريم، ولي از نظر سليقه، اختلاف نظر بسيار زيادي داريم؛ مثلا از طرف من که يک مرد هستم عاطفه بسيار زياد هست و من زياد به او محبت مي کنم تا ياد بگيرد ولي هيچ اثري ندارد. بيشتر به فکر پدر و مادر خودش است و فوق العاده لجبازي مي کند.

برادر گرامي در سوال تان از موضوعات پراکنده اي صحبت کرده ايد. شما از اختلاف سليقه، نحوه و ميزان محبت کردن به همسر، اهميت دادن بيش از حد و وابستگي به والدين و لجبازي و ... سخن به ميان آورده ايد که هر کدام يک حيطه کاملا جداگانه و گسترده دارد که براي ارائه راهنمايي و مشاوره براي هريک از آن موارد، لازم است توضيحات کامل تري در اختيار ما مي گذاشتيد.

با اين حال، اميدواريم که اين نکات به شما براي داشتن زندگي بهتر کمک کند.

کسب مهارت هاي لازم و نگرفتن تصميم هاي شتاب زده
دوران عقد، موقعيتي است که هر کدام از زوجين، هيجان بيشتري براي شناخت يکديگر دارند و تلاش بيشتري براي جذاب کردن رابطه شان مي کنند، اما گاه و بيگاه نداشتن مهارت هاي لازم براي برقراري ارتباط مناسب و گرفتن تصميمات شتاب زده، مي تواند مسير اين ارتباط را ناهموار و ناراحت کننده کند.

کنار گذاشتن توقعات بيجا
براي حل اين مشکل و کسب مهارت هاي لازم، خوب است از کمک يک زوج درمانگر بهره بگيريد يا با مطالعه کتاب هايي در اين زمينه، دانش خود را بيشتر کنيد.

سعي کنيد به جاي گله هاي بي اثر، روش خود را در برقراري ارتباط با همسرتان تغيير دهيد. شما نمي توانيد انتظار داشته باشيد همسرتان خانواده خود را به طور کامل کنار بگذارد، اما مي توانيد جايگاه خود را پيش او بسازيد و همراه يکديگر باشيد؛ بنابراين از توقعات بيجا پرهيز کنيد.

3 عامل مهم براي داشتن گفت و گوي موثر
براي داشتن گفت و گويي موثر و رسيدن به نتيجه اي مشخص، کامل و قاطعانه با همسرتان صحبت کنيد.

شما براي داشتن گفت و گويي موثر بايد در قدم اول، اتفاقي که افتاده را به درستي توضيح دهيد سپس احساس تان را درباره آن بيان کنيد و با همسرتان در ميان بگذاريد و در نهايت پيشنهادتان را مطرح کنيد.

با اين روش مي توانيد حس صميميت را در همسرتان ايجاد کنيد و به او نشان دهيد قصد ايجاد جدال و بحث نداريد بلکه تنها هدف تان، خوشبختي و رسيدن به آرامش بيشتر در زندگي مشترک است.

ازدواج نکردن به خاطر احساس بي ريختي در چشم دختران
محمدباقر ذبيحي(کارشناس ارشد روانشناسي):جواني ۲۶ ساله هستم. از ۷ سال پيش موهاي سرم ريخته است و هزينه درمان ندارم. هميشه احساس مي کنم که همه مرا نگاه مي کنند و درباره ظاهرم پچ پچ مي کنند يا نيشخند مي زنند براي همين اصلا به فکر ازدواج نيستم چون احساس مي کنم در چشم دختران بي ريخت هستم. چه کنم حالم بهتر شود؟

برادر گرامي در روان شناسي تکنيک هاي متفاوتي وجود دارد که به افراد کمک مي کند تا شرايط زندگي خود را بپذيرند، شادمانه و اميدوار به زندگي شان ادامه بدهند؛ بنابراين به شما دوست عزيز پيشنهاد مي کنم با به کار بستن اين تکنيک ها به بهبود شرايط خود کمک کنيد تا زندگي بهتري را تجربه کنيد.

حذف افکار غير منطقي
با ايجاد باورهاي منطقي در ذهن، به بهتر شدن حال تان کمک کنيد؛ به طور مثال، هر روز در ذهن تان اين ضرب المثل معروف که «در دروازه را مي شود بست، ولي دهان مردم را نه» يادآوري کنيد؛ چراکه ايجاد و تقويت چنين باورهاي منطقي، به شما کمک مي کند تا اين مسئله را به عنوان يک مسئله طبيعي بپذيريد. علاوه بر اين، مي توانيد با ثبت افکارتان به صورت روزانه در جدولي که در ادامه خواهيد ديد، افکار غير منطقي تان را شناسايي و به تدريج حذف کنيد.

بالابردن عزت نفس و اعتماد به نفس
شما مي  توانيد با افزايش عزت نفس و اعتماد به نفس تان، اين مسئله را براي خودتان کم اهميت کنيد؛ به طور مثال به ظاهر، بهداشت و شيک  پوش بودن تان اهميت بدهيد تا عزت نفس تان بيشتر شود، يا اين که به فعاليت هايي بپردازيد که نشان از توانمندي شما دارد مانند تخصص در فناوري  هاي روز مانند رايانه تا اعتماد به نفس تان بالاتر برود. سعي کنيد با حضور بيشتر در گروه دوستان، مجالس، مهماني  ها و محافل مختلف و ابراز عقيده، مهارت ابراز وجود را در خودتان تقويت کنيد. به طور کلي ابراز وجود مناسب را، مي  توان توانايي ابراز صادقانه نظرات، احساسات و نگرش  ها بدون احساس اضطراب دانست به نحوي که از نظر اجتماعي مناسب بوده و احساسات و آسايش ديگران نيز در آن مد نظر باشد تا ديگران از شما ناراحت نشوند. ابراز وجود مناسب باعث مي شود شما علاوه بر جلب احترام ديگران، محبوبيت خودتان را هم افزايش دهيد.

نوشتن افکار منفي روي کاغذ
زماني که اين مسئله خيلي به شما فشار رواني وارد مي  کند، تمام احساسات منفي تان را روي کاغذ بنويسيد، سپس آن را پاره کنيد و دور بريزيد. توجه داشته باشيد که با پايان دادن به چنين افکار منفي در ذهن تان، بايد به فکر ازدواج و انتخابي مناسب باشيد تا خوشبختي تان را تضمين کنيد.

ترس از ازدواج به خاطر يک احساس غير منطقي، عواقب خوبي نخواهد داشت و در آينده حسرت موقعيت هايي را خواهيد خورد که اين روزها از دست مي دهيد.

صبور بودن براي رسيدن به نتيجه
در پايان بايد گفت که به کار بردن صحيح تکنيک هايي که مطرح شد به همراه گذشت يک دوره زماني مثلا يک ماهه، 2 شرط اساسي براي بهبود شما و شرايط فعلي تان است. با اين حال و اگر بعد از گذشت 2 يا 3 ماه، در افکار منفي تان کاهشي ديده نشد، مراجعه به يک مشاور و روانشناس متخصص مي تواند به شما کمک کند.