سلام کربلا...

چرا و چطور این روزها را اینجا هستم واقعا نمی دونم.

نه شهر جغتای را می‌شناختم، نه اهالیش را. اصلا اولین بار بود که اسم این شهر را می شنیدم و برای همین در همان لحظه اول دعوت، جستجو کردم تا مختصاتش دستم بیاد.

تا همین الان که حدود 12 ساعتی هست رسیدم، جز خوبی و مهربانی چیزی از مردمش ندیدم.

گویی احساس می کنم امام حسین علیه السلام امر کرده تا این دهه محرم را اینجا باشم و اینجا پرچم یا حسین بر دوش بگیریم و چه افتخاری بالاتر از این؟

این بخشی از اعتقاد ماست که چه بسا اجر روشن کردن چراغ خیمه حسینی و عزاداری در یک شهر دور افتاده و یک مجلس غریب بیشتر از شرکت در فلان مجلس پررونق و با اسم و آوازه باشه.

دعا کنید قبولمان کنند و مجالسمان را هم بپذیرند. 

بیشتر خواهم نوشت

خدایا

نفس بده که نفس پای این علم بزنم/نفس بده که فقط از حسین دم بزنم