پايگاه خبري تحليلي «پارس»- دکتر رها بهار- در ماه‌های گذشته خبر شگفت‌انگیزی ذهن محافل تاریخ‌نگاری و مطبوعاتی را به خود مشغول کرد: «هارون یحیی» مورخ ترک، مسلمان سنی مذهب و یکی از بزرگ‌ترین منتقدان فراماسونری رسماً ماسون شد و به مقام استاد اعظمی (درجه 33) رسید. از همان لحظه انتشار خبر، گمانه‌زنی‌های وسیعی درباره صحت و سقم آن شکل‌ گرفت؛ خصوصاً این‌که «هارون یحیی» برای کسانی که به مطالعه پیرامون فرقه‌های سری علاقه دارند، نامی کاملاً آشناست. او در سال 1369 با کتاب «فراماسونری و یهودیت» و سپس با کتاب «اقوام هلاک‌شده» وارد بازار کتاب ایران شد، اما شاید مهم‌ترین اثر ترجمه شده از او به زبان فارسی کتاب «فراماسونری جهانی» باشد که اولین‌بار در سال 1384 چاپ شد و نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. این کتاب برای افراد علاقه‌مند به مطالعه در این حوزه در زمره آثار قابل ارجاع قرار داشت و در سال 1386 با نام جدید «شوالیه‌های معبد» تجدید چاپ شد. یحیی در حوزه کودک نیز صاحب آثاری است که برخی از آن‌ها مانند «داستان‌هایی برای کودکان»، «شکوه و عظمت آسمان‌ها»، «دنیای شگفت‌انگیز زنبور عسل»، «دنیای شگفت‌انگیز مورچه‌ها»، «سگ‌های آبی، سدسازان ماهر»، «دنیای حیوانات»، «دنیای شگفت‌انگیز بدن ما»، «دنیای شگفت‌انگیز اطراف ما»، «اسرار آفرینش»، «شگفتی‌های خلقت جانوران» و ... در ایران ترجمه و چاپ شده است. حضور «هارون یحیی» نه فقط در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای دنیا پررنگ است که این مساله نتیجه فعالیت‌های گسترده تبلیغاتی او برای ترجمه آثارش به زبان‌های مختلف در دنیاست.

هرچند آراء و آثار «هارون یحیی» هیچ‌گاه با اقبال مورخان معتبر و جریان‌شناسان زبده ایرانی مواجه نشد و هواداران آن در سطح خوانندگان غیرحرفه‌ای و مخاطبان غیرتخصصیِ علاقه‌مند به فراماسونری و فرقه‌های سری باقی ماند، اما برخی محافل سیاسی، هر یک با انگیزه‌ای متفاوت، اصرار داشتند تا او را به عنوان مرجع شناخت فراماسونری معرفی کنند، در حالی‌که اغلب فراماسون‌شناسان برجسته ایرانی در سالیان گذشته کوشیده‌اند تا ماهیت التقاطی و متدولوژی رویارویی «هارون یحیی» با فراماسونری را نقد کنند. خبر پیوستن «هارون یحیی» به فراماسونری به دلیل جایگاه او در میان مورخان و منتقدان ماسون‌ها گرچه تا امروز در رسانه‌های فارسی‌ زبان منتشر نشده است، اما پیش از پرداختن به ابعاد پیدا و پنهان آن ابتدا باید بدانیم «هارون یحیی» که بود و چه کرد؟

برای شناخت حقیقت و واقعیت زندگی و حرفه «هارون یحیی» پرونده «فراماسون خوب، فراماسون بد» را گشودیم. در آغاز این پرونده به جریان شناسی تاریخی و سیر دگر دیسی آراء و عقاید یحیی می‌پردازیم و گفت‌و‌گوی ویژه «سعید مستغاثی» با این مورخ ترک را می‌خوانید؛ گفت‌ و‌گویی که در نوع خود منحصربه‌فرد است و با یک مقدمه تحلیلی پیرامون درون مایه شناخت فراماسونری در جهان امروز آغاز می‌شود. برای درک دقیق‌تر علن و علل صلح «هارون یحیی» با رهبران فراماسونری جهانی، گفت‌وگوی تکان دهنده او را با رهبران شوالیه‌های معبد و هم‌چنین آخرین مصاحبه‌اش با شبکه اسرائیلی i24 news را منتشر کردیم تا خوانندگان «عصر اندیشه» به تصویری شفاف از آخرین کوشش‌ها و گام‌های یحیی برای تبلیغ و توجیه فراماسونری دست یابند.

یحیی علیه داروینیسم و ماتریالیسم
«هارون یحیی» سال 1956 در آنکارای «ترکیه» به دنیا آمد. نام اصلی او «عدنان اُکتار» است. او در انتخاب نام مستعار خود از کتاب عهد عتیق و دو شخصیت برجسته این کتاب یعنی «هارون»، برادر موسی و «یوحنا»ی تعمید دهنده استفاده کرد. در همان سال‌های ابتدایی زندگی و در دوران تحصیل در دبیرستان بود که با آثار «سعید النّورسی»، نویسنده مسلمان کُرد آشنا شد و تحت تأثیر تفسیر قرآنی و کتاب «رساله نور» او قرار گرفت.1 هارون در سال 1979 به استانبول سفر کرد و در «دانشگاه معمار سینان» به تحصیل پرداخت. در این سال‌ها، ترکیه درگیر خشونت و نزاع داخلی و دچار بی‌ثباتی سیاسی و فرهنگی بود که در نهایت به کودتای نظامی سال 1980 انجامید. این کشور به شدت از سوی اردوگاه جنگ سرد و درگیری میان طرفداران آتاتورک با اسلام‌گرایان تهدید می‌شد. عدنان در همین فضای سنگین در «مسجد ملّای فیندیقلی» حاضر می‌شد تا عبادت کند. دوست صمیمی او «اِدیب یوکسل» که در تمام این دوران همراه هارون بود، او را «یک سنّی فدایی» خطاب می‌کرد. در این روزها بود که تحصیل در رشته دکوراسیون داخلی در آکادمی هنرهای زیبا را نیز شروع کرد.2

«هارون یحیی» از دوران جوانی علاقه زیادی به دور هم جمع کردن جوانان و صحبت در مورد اسلام داشت و در اوایل دهه 1980 دورهمی‌های زیادی از این جنس بر پا می‌کرد.3 جوانانی که در محافل او جمع می‌شدند اکثراً از دانشجویان فعال اجتماعی و خانواده‌های متموّل استانبول بودند.4 در سال‌های 1982 تا 1984، این اجتماعات تا حدودی سازمان‌یافته‌تر شد و گروه ثابتی متشکل از 20 تا 30 عضو شکل گرفت. در این میان، عده‌ای از دانش‌آموزان دبیرستانی که در خانواده‌های ثروتمند ترکیه بزرگ شده بودند، به این جمع پیوستند. یحیی با بازبینی مجدد در آموزه‌های «سعید النورسی» توانست این آموزه‌ها را با شکلی جدید برای دانش‌آموزان ثروتمند بیان کند. دلیل اصلی شهرت النورسی، تلاش گسترده‌اش در زمینه «تریج خواندن دعا به زبان عربی» بود که این مساله چندان به مزاج طرفداران پان‌ترکیسم مثل «مصطفی کمال آتاتورک» خوش نمی‌آمد. او تأکید زیادی بر قرائت قرآن و درس گرفتن از آن داشت. «هارون یحیی» تأکید بر زبان عربی را از این آموزه‌ها حذف کرد. او در این جلسات به نقد مارکسیسم، کمونیسم و فلسفه ماتریالیستی می‌پرداخت و تأکید زیادی بر رد «تئوری تکامل داروین» داشت، زیرا آن را ریشه و زمینه شکل‌گیری ماتریالیسم و الحاد می‌دانست.5 او در جریان انتقادات خود علیه داروینیسم رساله‌ای با نام «تئوری تکامل» نوشت.6

شهرت و تبلیغات به هم می‌آمیزند
«هارون یحیی» در سال 1986 حوزه تحصیلی خود را تغییر داد و در رشته فلسفه در «دپارتمان فلسفه دانشگاه استانبول» مشغول به تحصیل شد. عکس او یک بار روی جلد «مجله نکته» منتشر شد. در آن گزارشی از گردهمایی‌های یحیی و طرفدارانش در مسجد به چاپ رسید. انتشار این مطلب در «مجله نکته» که تا سال 2007 مشهورترین هفته‌نامه سیاسی ترک‌زبان به شمار می‌رفت، شهرت فراوانی برایش به همراه آورد و از آن پس دانشجویان زیادی از دانشگاه‌هایی مانند «دانشگاه بسفور» به جمع طرفداران او پیوستند. نام «هارون یحیی» کم‌کم بر سر زبان‌ها افتاد و مکرراً در جراید دیده می‌شد و گاهی نیز تیتر اصلی برخی خبرها بود. یک‌سال پس از شروع تحصیل در رشته فلسفه، ناگهان با یک خبر جنجالی دوباره در جراید حاضر شد. او کتابی نوشته بود که در آن ماهیت یهودیت و فراماسونری شدیداً مورد هجمه قرار گرفته بود. کتاب «یهودیت و فراماسونری» بر پایه وجود یک فرضیه کشفِ توطئه نوشته شد که در آن رابطه میان مراکز حکومتی، دانشگاه‌ها، گروه‌های سیاسی و رسانه‌ها با یک «گروه سری» افشا شده بود. یحیی پس از چند سال تحصیل و تدریس مسائل مذهبی، ناگهان پا به عرصه‌ای جنجالی گذاشت و گفت که تمام قلمرو ترکیه توسط یک گروه سری هدایت می‌شود که ترکیبی از یهودیان و فراماسونرهاست. او اعتقاد داشت که مأموریت این گروه سری در ترکیه این است که ارزش‌های روحانی، دینی و اخلاقی مردم ترکیه را از آن‌ها بگیرند و این مردم را تبدیل به یک سری «حیوان» کنند. به باور «هارون یحیی» این مأموریت با اشاعه نقطه نظرات ماتریالیستی، تئوری تکامل داروینی و سبک زندگی مادی به جامعه ترکیه پیش می‌رفت. در این سال‌ها او به یکی از برجسته‌ترین منتقدان فراماسونری تبدیل شد و آن‌ها را معمار سیستم فلسفی ماتریالیستی در جهان معرفی کرد. او در مورد تئوری تکامل داروین اعتقاد داشت که فرقه سری «رزصلیبی‌ها» در قالب یک توطئه ماسونی آن را ساخته‌اند.7

از بیمارستان روانی تا محفل مریدان
موضع‌گیری‌های «هارون یحیی» علیه صهیونیسم و فراماسونری طبعاً با سیاست‌های حکومت ترکیه سازگار نبود. از این رو، او دستگیر شد و به جرم تدارک برای راه‌اندازی یک «انقلاب مذهبی» به زندان افتاد. بدین ترتیب، 19 ماه از عمر او در زندان گذشت و مدت 10 ماه از این دوره را در یک بیمارستان روانی بستری بود. او همیشه ادعا می‌کرد که هرگز دچار بیماری روانی نبوده و حضورش در تیمارستان، برای سپری شدن بخشی از دوران محکومیتش بوده است.8

در دهه‌های 1980 و 1990، یحیی به محفل شاگردان خود دوباره سامان داد. طرفداران او در دوره‌های منظم در جلساتش شرکت کردند. رابطه میان «هارون یحیی» و شاگردانش به تدریج تبدیل به رابطه «مراد و مریدی» شد و بسیاری از شاگردانش به طور کامل خود را وقف او کردند. در همین سال‌ها تحصیل را کنار گذاشت و دلیل ترک تحصیلش را فضای خشونت‌آمیز و وجود دیکتاتوری و وحشت در جامعه بیان کرد و با خروج از دانشگاه، اوقات فراغت زیادی به دست آورد و توانست کتاب‌های متعددی تألیف کند.

تاسیس اولین سازمان: مرکز علمی یا فرقه سری؟
یحیی در سال 1990 کار خود را سازمان‌یافته‌تر کرد و موسسه‌ای با نام «اتحادیه تحقیقات علمی» را بنا کرد که در زبان ترکی به اختصار «باو» نامیده می‌شود. هدف از تاسیس این اتحادیه برگزاری سمینارها و جلساتی بود تا مردم را از «دلایل و زمینه‌های اصلی درگیری‌های اجتماعی و سیاسی» آگاه کند. او اعتقاد داشت که ریشه همه این درگیری‌ها به ماتریالیسم و داروینیسم می‌رسد، اما مؤسسه «باو» در میان رسانه‌ها و مردم فقط به عنوان یک مرکز علمی شناخته نمی‌شد. رسانه‌ها «باو» را یک «فرقه سری و مرموز اسلامی» می‌دانستند؛9 یک سازمان فرقه‌ای که شدیداً از اسرار مخفیِ مرتبط با ثروت غیرقابل وصف خود محافظت می‌کند. دارایی و ثروت «باو» به طرز غیرقابل توضیحی زیاد بود و این باعث جلب توجه افراد زیادی شد. «هارون یحیی» تا پیش از تاسیس این اتحادیه ثروت چندانی نداشت، اما ناگهان موسسه‌ای بسیار ثروتمند ایجاد کرد و این یک مساله شدیداً شک‌‌برانگیز محسوب می‌شد.10 این موسسه تا به امروز نیز شکل محرمانه و سرّی خود را حفظ کرده است و اعضای آن در میان عامه مردم با عنوان «پیروان خواجه عدنان» (هارون یحیی) شناخته می‌شوند.

در میان نگاه‌های بدبینانه مردم نسبت به یحیی و سازمانش، او در سال 1991 به دلیل داشتن کوکائین دستگیر شد. البته یحیی ادعا ‌کرد که نیروهای امنیتی ترکیه این مواد را در کتابخانه او جاسازی کرده‌اند و کوکائین پیدا شده در غذای او نیز توسط همین مامورین در غذا قرار داده شده است و در نهایت از این اتهامات تبرئه شد.

روابط، مناسبات و معادلات سیاسی «هارون یحیی» در ترکیه پیچیدگی‌های زیادی دارد که به سادگی قابل فهم نیست. در سال 1994، حزب رفاه اسلامی ترکیه توانست با پیروزی در انتخابات مجلس، کنترل شهرهای اصلی ترکیه یعنی آنکارا و استانبول را در دست بگیرد. «رجب طیب اردوغان» به عنوان شهردار استانبول انتخاب شد. او به دنبال جلب همکاری و حمایت مردم و سازمان‌های این شهر بود. در میان لابی‌گری‌های اردوغان در استانبول، یکی از روزنامه‌نگاران و نویسندگان معروف ترکیه با نام «فاتح آلتایلی» در مقاله‌ای جنجالی ادعا کرد که «هارون یحیی» و «رجب اردوغان» با هم توافق‌های تجاری و مالی داشته‌اند تا در قبال حمایت یحیی، اردوغان نیز حمایت مالی از یحیی را تضمین کند. این اظهارات سر و صدای زیادی به پا کرد. یحیی بلافاصله این ادعاها را رد کرد و اردوغان نیز این خبرنگار را به شدت محکوم کرد. نهایتاً کار به شکایت کشید و نتایج بدی برای «فاتح آلتایلی» به همراه آورد.11

تاسیس سازمان دوم: احیاء آتاتورک، اندیشه امپراطوری
در سال 1995، یحیی یک موسسه دیگر با نام «اتحادیه حمایت از ارزش‌های ملی» را تاسیس کرد تا با سایر سازمان‌های ملی‌گرا و محافظه‌کار ترکیه یک شبکه تشکیل دهند، اما اوضاع به کام ملی‌گرایان ترکیه باقی نماند و در سال 1997 یک کودتای بدون خون‌ریزی در ترکیه اتفاق افتاد و پس از سرنگونی حکومت «اربکان»، حزب رفاه اسلامی ترکیه نیز منحل شد. بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی معتقدند که حکومت اسلام‌گرای فعلی ترکیه نیز از برقراری هرگونه ارتباط با هارون یحیی اکتار و سازمانش اجتناب می‌کند.12 در طی سال‌های میان تاسیس «باو» تاکنون، چندین کنفرانس در داخل و خارج ترکیه برگزار شده و کتاب‌های بسیاری از یحیی منتشر شده است. 

در سال 1996 اولین کتاب موسسه «باو» با نام «دروغ هولوکاست» منتشر شد که در آن مساله هولوکاست به شدت زیر سوال رفته بود. یحیی در این کتاب گفته بود که «هولوکاست در واقع مرگ چند یهودی در اثر بیماری حصبه بود که در طی جنگ و سال‌های قحطی پس از آن اتفاق افتاده است.»13 این سخنان، جنجالی بزرگ به پا کرد. یکی از روشنفکران ترک با نام «بدری بیکام» در مقاله‌ای با لحنی بسیار تند به «هارون یحیی» حمله کرد و سخنان او را دروغی بزرگ خواند. بلافاصله وکلای «باو» دست به کار شدند و از بیکام به اتهام افترا و نشر اکاذیب شکایت کردند. بیکام به دادگاه فراخوانده شد و با پافشاری ادعا کرد که کتاب «دروغ هولوکاست» را یحیی نوشته است.14

در کش و قوس اثبات ادعای بیکام، ناگهان «هارون یحیی» شکایت خود را پس گرفت. بسیاری عقیده داشتند که این کار باعث خواهد شد نویسنده واقعی کتاب هیچ‌گاه مشخص نشود. در سال 2001 «موسسه استفان روث» دانشگاه «تلاویو» متعلق به رژیم صهیونیستی کتابی با نام «فریب هولوکاست» چاپ کرد. در این کتاب، نام اندیشمندان و سیاست‌مدارانی لیست شده بود که هولوکاست را نفی کرده‌اند. نام یحیی نیز در این لیست قرار داشت.15 این سال‌ها ـ از زمان برگزاری دادگاه تا انتشار کتاب «فریب هولوکاست» ـ برای او سال‌هایی تعیین کننده بود. یحیی ناگهان در مورد یهودیت و هولوکاست تغییر موضع داد. سه سال پس از تقابلش با یهودیان اسرائیل، دانشگاه تلاویو دوباره در مطلبی به سراغ یحیی آمد، اما این بار مهربان‌تر. «موسسه استفان روث» در سال 2004 اعلام کرد که اکتار به سمت برقراری گفتمانِ میان ادیان حرکت کرده است و تمامی ادیان را به دوستی و برادری دعوت می‌کند.16

در این سال‌ها، «هارون یحیی» همزمان با تلاش برای بهبود جایگاهش در میان صهیونیست‌ها، درگیر چند پرونده قضایی جنجالی نیز بود. در سال 1999 در بخشی از ترکیه تعداد زیادی تراکت تبلیغاتی منتشر شد که در آن برخی از اساتید درس «انقلاب» در دانشگاه‌های ترکیه مورد تهدید و تمسخر قرار گرفته بودند و به آن‌ها لقب «مائوئیست» داده شده بود. در این جریان 6 نفر از اساتید دانشگاه علیه موسسه «باو» اقامه دعوی کردند و انتشار این تراکت‌ها را به این موسسه نسبت دادند. در این پرونده یحیی محکوم شد و به هر کدام از این افراد خسارتی بالغ بر 4000 دلار پرداخت کرد. در همان سال دوباره دستگیر شد. این بار اتهام یحیی استفاده از «ابزار ارعاب و تهدید» برای مقاصد شخصی و ایجاد یک سازمان به قصد انجام اقدامات مجرمانه بود. رسیدگی به این پرونده دو سال طول کشید و طی این سال‌ها، تمام شاکیان پرونده رضایت دادند و پرونده مختومه اعلام شد.

آغاز تراژدی یک ماسون‌شناس مشهور
«هارون یحیی» دیگر همان شخصیت سال‌های قبل را نداشت. لحن سخنان او در مصاحبه‌هایش به شکل محسوسی تغییر کرد. در سال 2006 موسسه «باو» کتابی با نام «خشونت هولوکاست» منتشر کرد که برخلاف کتاب قبلی این موسسه نه تنها هولوکاست را تصدیق کرده بود، بلکه حتی کار به دلسوزی در حق یهودیان کشیده شد. «هارون یحیی» در این کتاب گفت که «در دوران جنگ دوم جهانی، نازی‌ها در اروپا یهودیان را تحت شرایط اسف‌بار و نابخشودنی قرار دادند. آن‌ها را مورد تحقیر و شکنجه قرار دادند و از خانه‌هایشان بیرون کشیدند و در اردوگاه‌هایی حبسشان کردند. در پایان نیز پنج و نیم میلیون یهودی به خاطر بربریت نازی‌ها قتل عام شدند.»17 اما کار به اینجا ختم نشد. در سال 2007 «هارون یحیی» با روزنامه «گاردین» مصاحبه‌ کرد و در آن نوشتن کتاب «دروغ هولوکاست» را منکر شد. خبرنگار «گاردین» این ادعا را غیرقابل باور دانست.18 یک‌سال پس از این مصاحبه، یحیی گفت‌وگوی دیگری با «اشپیگل» ترتیب داد و در آن مدعی شد که یکی از دوستانش از نام «هارون یحیی» استفاده کرده و این کتاب را نوشته است. او اظهار کرد که موضع‌گیری واقعی‌اش در قبال هولوکاست را در کتاب دوم یعنی «خشونت هولوکاست» منعکس کرده است.19

این موضع‌گیری‌های جدید یحیی باعث شد که نگاه‌ها نسبت به او تغییر کند. در سال 2009 مجبور شد با یک تئوری جدید در مورد یهودیت دوباره وارد صحنه شود تا شاید برخی دیدگاه‌ها درباره خود را تعدیل کند. او گفت که «تنفر و خشونت در برابر خط حضرت ابراهیم غیر قابل قبول است. حضرت ابراهیم از نیاکان ما بود و یهودیان برادران ما هستند. ما می‌خواهیم نوادگان حضرت ابراهیم در آسان‌ترین، پسندیده‌ترین و آرام‌ترین شرایط باشند. ما می‌خواهیم تا آزادانه وظایف دینیِ خود را به جا آورند و همان‌طور که می‌خواهند در سرزمین اجدادشان با امنیت و تمدد خاطر زندگی کنند.»20 با وجود تمام این تلاش‌ها که تا مرز به رسمیت شناختن رژیم جعلی اسرائیل پیش رفت، باز هم در همان سال «اتحادیه مقابله با افترا» در مطلبی «هارون یحیی» را یک «نویسنده ترک ضد یهود» خواند که در نوشته‌هایش یهودیان حامی اسرائیل را بی‌خدا و جانی خطاب کرده است؛21 صهیونیست‌ها هنوز توبه یحیی را نپذیرفته بودند.

در این میان سال 2008 یک کابوس قدیمی به سراغ یحیی آمد و پرونده باج‌گیری او از دانشمندان و افرادی که در جلساتش حاضر می‌شدند دوباره گشوده شد. اتهام اصلی «هارون یحیی» و سازمانش در این پرونده اخّاذی و باج‌گیری بود. در بخشی از شکوایه مدعی العموم بیان شد که او از اعضای مؤنث سازمان خود برای جذب دانشمندان جوان از خانواده‌های ثروتمند استفاده می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد که در ازای برقراری رابطه جنسی با این اعضا، در محافل و جلسات سازمان شرکت کنند. در این میان از روابط جنسی چند هزار نفر فیلم‌برداری شده تا از این فیلم‌ها برای اخاذی از این افراد استفاده شود. اگر کسی نیت می‌کرد که از سازمان خارج شود، با این فیلم‌ها او را تهدید می‌کردند. قاضی این پرونده اعلام کرد که شواهدِ به دست آمده از راه‌های غیرقانونی (فیلم‌برداری با استفاده از دوربین‌های مخفی) نمی‌تواند مبنای استدلال قرار گیرد. با این حال یحیی و 17 نفر از اعضای سازمانش در این رابطه مجرم شناخته شدند و 3 سال زندان برای آن‌ها بریده شد. در سال 2010 دادگاه تجدید نظر برای پرونده تشکیل شد و «هارون یحیی» و همکارانش تبرئه شدند.22

تئوری تفکیک: ماسون‌های خوب، ماسون‌های بد
اما هم‌زمان با بحرانی که در اثر انکار هولوکاست در زندگی یحیی ایجاد شد، لژهای ماسونی نیز با او بنای ناسازگاری گذاشتند. فراز و نشیبی که «هارون یحیی» در برخورد با فراماسونری پشت سر گذاشته است، در انتها به یک تفکیک جالب، اما التقاطی منجر شد: تفکیک «فراماسون خوب» از «فراماسون بد». این تفکیک، ماسون‌ها را به دو دسته «خداپرست» و «ملحد» تقسیم می‌کند و سال‌هاست که «هارون یحیی» برای ترویج این قرائت می‌کوشد. به طور دقیق‌تر می‌توان ریشه این تقسیم‌بندی را در بحبوحه درگیری یحیی با صهیونیست‌ها بر سر مساله هولوکاست دید. در 23 آوریل 2008 یحیی مقاله‌ای با عنوان «فلسفه تاریک فراماسونریِ ملحد» منتشر کرد و در آن به تئوری تفکیکی خود پرداخت. در همان سال از او دو مقاله دیگر نیز منتشر شد: «فراماسونری الحادی و انکار روح» و «ماتریالیسم در منابع فراماسونری ملحد» و در سال‌های بعد نیز این تئوری و ادبیات با انتشار مقالات دیگری ادامه پیدا کرد.

«ماسون‌های خوب» که از نظر یحیی امروزه در اکثریت قرار دارند، به دنبال برقراری «صلح» در جهان هستند و حتی انتظار منجی آخرالزمان را نیز می‌کشند. در مقابل این گروه «ماسون‌های بد» قرار دارند که حتی با سایر اعضای لژهای ماسونی نیز درگیرند و یحیی حتی گاهی تلاش کرده است تا در مصاحبه‌هایش با ماسون‌ها، این تفکیک را به آن‌ها تحمیل کند، اما حداقل در مقابل دوربین‌های شبکه تلویزیونی اختصاصی‌اش، هیچ‌کدام از ماسون‌های ارشد زیر بار این تقسیم‌بندی نرفته‌اند.

یحیی مدال می‌گیرد: استاد اعظم درجه 33
مورخی که سال 1986 کتاب «یهودیت و فراماسونری» را نوشته بود و به خاطر پافشاری‌اش در حمله به صهیونیسم و فراماسونری، 19 ماه حبس و 10 ماه بستری در تیمارستان را تحمل کرده بود، امروز با تمام توان تلاش می‌کرد که خود را از اتهام یهودیت‌ستیزی و انکار هولوکاست تبرئه کند؛ تلاشی مذبوحانه که در ادامه پای او را به لژهای فراماسونری باز کرد. یحیی در سال 2011 یک شبکه تلویزیونی اختصاصی در تلویزیون ترکیه و با نام «A9» تاسیس کرد تا تریبونی برای انتقال نظراتش داشته باشد. او بارها در مورد فراماسونری در شبکه تلویزیونی خود صحبت کرده است. حتی با چند فراماسون ارشد نیز در شبکه اختصاصی خود مصاحبه کرد. فشارهای منتقدان روی «هارون یحیی» هر روز ادامه داشت و نهایتاً مجبور شد که روز 7 دسامبر 2013 (16 آذر 1392) در برنامه ویژه شبکه A9 به عضویت خود در تشکیلات سرّی فراماسونری اعتراف کند. «هارون یحیی» درباره دلایل حضور خود میان فراماسونرها در این برنامه گفت:

«از من می‌پرسند که چطور می‌توانی یک ماسون باشی؟ آن هم یک ماسون درجه 33! در پاسخ می‌گویم که من این را درخواست نکردم. خودِ فراماسونرها من را به عنوان استاد اعظم معرفی کردند... آن‌ها گفتند که ما عمق دانش تو را ارزیابی کردیم و شما را استاد اعظم فراماسونی می‌دانیم و من از آن‌ها تشکر کردم و این را به عنوان یک تعریف برداشت کردم. فراماسون‌ها مدالی را نیز به من هدیه دادند که آن را به شما نشان خواهم داد.»23

«هارون یحیی» در این مصاحبه تلاش کرد که ضمن حفظ اعتبار و آبروی خود در میان هوادارانش، عضویت خود در لژهای فراماسونری را به نحوی توجیه کند، اما در مورد حضورش در این لژها و ایراد سخنرانی در میان فراماسون‌های بزرگ جهان راهی برای توجیه نداشت، تلاش کرد عضویت در فراماسونری را «خواست خدا» بداند و خود را یک «برگزیده الهی» در میان ماسون‌ها معرفی کند. «هارون یحیی» می‌گوید:

«بعضی از برادران ما سطحی‌نگر هستند! آن‌ها از من می‌پرسند که مگر برای حضور در کلیسا، لازم است مسیحی باشی؟ برادر من، حضور کلیسا برای همه آزاد است و همه به آن دسترسی دارند، اما در همین استانبول یک سری کلاپ‌های شبانه وجود دارد که برای ورود به آن باید حتماً عضو باشید و افراد متفرقه اجازه ورود به آنجا را ندارند. اگر می‌خواهید در این مکان‌ها پیام اسلام را انتقال دهید، ابتدا باید عضو شوید و اجازه ورود بگیرید. در لژهای فراماسونری نیز همین طور است. در آنجا اگر بخواهید درباره اسلام صحبت کنید باید برای ورود عضو باشید. کسانی که عضو نباشند اجازه ورود ندارند. حتی اگر عضو هم باشید، این‌طور نیست که به هر عضوی اجازه سخنرانی در مورد اسلام داده شود. شما باید حتماً یک عضو ارشد یا درجه 33 باشید. باید استاد اعظم باشید. از زمانی که من استاد اعظم شدم توانستم اجازه سخنرانی پیدا کنم. الان اجازه برگزاری نشست و سخنرانی در آمریکا را دارم. الان در آمریکا، روسیه، چین، هند و انگلیس نشست‌هایی در لژهای ماسونی دارم. در لژهای ایران، افغانستان، عراق، سوریه، مراکش، تونس و الجزیره می‌توانیم پیام اسلام را انتقال دهیم و می‌توانیم این پیام را تا استراتژیک‌ترین قسمت ارتش آمریکا برسانیم. می‌توانیم باطل بودن داروینیسم و ماتریالیسم را توضیح دهیم. فراماسونری بزرگ‌ترین نهاد حاکم بر جهان است که بر تمام دنیا تسلط دارد. به عنوان مثال، فراماسونری ایران و هند از قدرتمندهای جهان هستند. ما در بسیاری از سازمان‌های ماسونی به لطف خدا عملکردهای خوبی در بیان ایمان و قرآن داشته‌ایم. این موقعیتی است که خدا به من اهدا کرده است.»24

کمتر کسی پس از شنیدن توجیهات تبلیغاتی و مغالطه‌های نظری «هارون یحیی» سخنان او را باور کرد و در عوض، سوالات بسیاری درباره علل و انگیزه‌های عدول یحیی از مواضع اصولی‌اش در ذهن مخاطبان او شکل گرفت؛ سوالاتی که برای پاسخ به آن‌ها باید رمز و رازهای بسیاری را شناخت.

منبع:

ماهنامه عصراندیشه، شماره 2، مهر 1393، صص 18-14

یادداشت‌ها:
1. ادیب یوکسل، «هارون یحیی یا عدنان اکتار: مهدی موعود؟»، آوریل 2012، بازبینی در 30 شهریور 1393 از:
www.web.archive.org 
2. «رابطه جنسی، فایل‌ها و نوارها: زندگی‌های پنهان هارون یحیی»، فصلنامه نیو هیومنیست، اکتبر 2009، بازبینی در 30 شهریور 1393 از: www.newhumanist.org.uk 
3. ادیب یوکسل، همان.
4. «داستان زندگی عدنان اکتار»، وب آرشیو، نوامبر 2009، بازبینی در 29 شهریور 1393 از:
www.web.archive.org 
5. «کتاب ترکی به دنبال ریشه‌های ترور در تئوری داروین»، ایندین اکسپرس، نوامبر 2008، بازبینی در 30 شهریور 1393 از:
www.indianexpress.com/news/turkish-book-traces-terrors-origin-to-darwi/17167 
6. «داستان زندگی عدنان اکتار»، همان
7. بات ریاضات، «عدنان اکتار دانشمندان را برای اثبات تکامل به چالش می‌کشد»، گاردین، آوریل دسامبر 2008، بازبینی در 30 شهریور 1393 از: http://www.guardian.co.uk/science/blog/2008/dec/22/atlas-creationism-adnan-oktar-harun-yahya 
8. اندرو هیگینز، «یک آفرینش‌گرای مسلمان و درگیری داروینی جدید»، وال استریت ژورنال، مارس 2009، بازبینی در 29 شهریور 1393 از: http://online.wsj.com/article/SB123724852205449221.html
9. هاکان اصلانلی، «پرونده‌ای که تبدیل به جنگ شد»، ترکیش دیلی نیوز، جولای 1999، بازبینی در 30 شهریور 1393 از: http://www.hurriyetdailynews.com/h.php? news= ciminli-case-turns-into-a-war-1999-07-18
10. نیکلاس بریچ، «ترکیه: دانشمندان علیه عدنان اکتار»، اوراسیا نت، می 2007، بازبینی در 30 شهریور 1393 از: http://www.eurasianet.org/departments/insight/articles/eav052407.shtml
11. فصلنامه نیو هیومنیست، همان
12. همان
13. “The Holocaust Deception”, 10 April 2012, retrieved at 23 sept. 2014 from:
www.members.fartuneaty.com
14. AXT 1996 report on anti-Semitism in Turkey
15. Stephen Roth, “Anti-Semitism World Wide”, Stephen Roth Institute, 1 Jan. 2003, University of Nebraska Press
16. Stephen Roth, “Anti-Semitism and Racism”, Stephen Roth Institute, retrieved at 22 sept. 2014 from:
www.tau.ac.il
17. Harun Yahya, “the Holocaust Violence”, 2006, available at:
www.harunyahya.com/en/Books/3764/The-Holocaust-Violence
18. Ali Eteraz, “Shooting the Messenger”, 20 Aug. 2007, retrieved at 22 Sept. 2014 from:
www.theguardian.com/commentisfree/2007/aug/20/shootingthemessenger
19. Daniel Steinvarth, “all Terrorists are Darwinist: Interview with Adnan Oktar”, Der Spiegel, 23 Sept. 2008
20. Hochrazah 5769 Tamuz, available at: http://www.thesanhedrin.org 
21. “Efforts to Educate Americans about Islam also Links to Anti-Semitism”, press release, anti-Semitic websites: Anti-Defamation League, Jul. 2009, retrieved at 22 sept. 2014 from: 
www.Archive.adl.org/presrele/asus_12/5564_12.html#.vce5vfmsyps
22. اندرو هیگینز، همان.
23. هارون یحیی، «چگونه یک فراماسون شدم؟» شبکه تلویزیونی A9، 7 دسامبر 2013، قابل دسترسی در:
http://www.harunyahya.com/en/Excerpts-from-conversations/175452/Mr-Adnan-Oktar-How-did-I-become-a-Freemason
24. همان.