afshinala

از این طرف که منم، راه کاروان باز است

به نظرم یکی از جالبترین عکسهای دیروز عیادت هنرمندا، این عکس بود.

اونی که دورش دایره قرمز کشیده شده، شاعری است به اسم افشین علاء. از لحاظ سیاسی، میشه گفت دلبسته و وابسته به طیف اصلاح طلباس و بیشتر مثلا با شعرایی مثل سهیل محمودی و عبدالجبار کاکایی و ... حشر و نشر داره؛ به خصوص که بعد از فتنه، امثالهم یه جور دیگه با نظام رفتار کردن. حالا منم افشین علاء رو تا همین چند وقت پیش نمیشناختم، تا اینکه این ویدئو رو دیدم:

http://www.aparat.com/v/PgDvp

خلاصه اش اینه که افشین علاء به آقا میگه بعضیا نمیخوان بین ما و شما دوستی برقرار بشه و آقا بهش میگه از این طرف که منم، راه کاروان باز است...

محتوای ویدئو تماما و کمالا منظوری که مدنظر هست رو میرسونه و نیاز به بیشتر نوشتن نیست؛ ولی چند تا مثال دیگه هم تو ذهنم هست:

تماس تلفنی آقای وحید خراسانی و فرستادن پسرشون به عیادت، عیادت نماینده ی آقای سیستانی، نماینده ی آقای تبریزی، عیادت آدم هایی مثل کمال تبریزی یا حتی امیرخانی و ... ، بیشتر این مصرع رو توی ذهن تداعی میکنه که از این طرف که منم، راه کاروان باز است

--------------

این نوت رو دو دل بودم بزنم یا نه، منتها وقتی بعضی جاها دیدم که بعضی دوستان خودی از عیادت رفتن حاتمی کیاها ناراحت بودن، دیگه نتونستم تحمل کنم

اینا البته بیشتر به خاطر بد فهمیدن بعضی مفاهیمه. مثلا وقتی گفته میشه تقویت جبهه فرهنگی انقلاب، بعضی دوستان به این فکر میکنن که برای تقویت این جبهه، باید ناخالصی ها رو بریزن بیرون؛ و اصن به این فکر نمیکنن که افراد دیگه ای رو عضو این جبهه بکنن!

عطف به آقا نوشت  ششم: http://goo.gl/nVV6rR