به گزارش پارس  به نقل از جام نیوز، اینکه قوانین فردی و اجتماعی دین، کامل و بی نقص هستند و با فطرت انسان همگونی دارند، دو موضوعی است که غرب همیشه درتبلیغات خود تلاش کرده خلاف آن را نشان دهد؛ اگرچه در عمل بسیاری از آن ها را اجرایی کرده است.

نماد بارز فرهنگ یک جامعه و وسیله شناخته شدن یک فرهنگ، ظواهر آن فرهنگ هستند.

جامعه غرب از بعد از رنسانس، به علت قوانین تند و قرون وسطایی آن زمان که توسط کلیسا اجرا می شد و به اسم دین هم اجرا می شد، بنای مخالفت با دین را در اداره جامعه گذاشت.

کشیش ها و بزرگان دین جمع شدند و با کمک همدیگر دین را به داخل کلیسا بردند، درب آن را قفل کرده و کلیدش را هم قورت دادند!

فقط یک روزن باز ماند، آن هم برای خواندن انجیل و اعمال روزهای یکشنبه.

در تحولات اجتماعی و تغییرات مبنایی فرهنگی، مهمترین چیزی که باید از بین برود، ظواهر فرهنگ قبلی است. مثلا پیغمبر اکرم (صلوات الله علیه واله) در جریان فتح مکه ظواهر شرک و بت پرستی را از بین بردند.

یا در ابتدای انقلاب، مردم در خیابان ها مجسمه های شاه را پایین کشیدند و علاوه بر قوانین سیاسی و اقتصادی و اداری، برای ظواهر جامعه اسلامی هم قانون تازه وضع و به مرور اجرا شد. حجاب یکی از این موارد بود.

اساسا ظواهر، بزرگترین مصداق تحول در یک ساختار هستند.

حال اگر این تحولات با ادعای ناکارآمد بودن دین بود، باید این ادعا به اثبات هم برسد.

بسیاری از قوانینی که در جامعه غربی طی چندصد سال گذشته به اجرا در آمده اند، قوانین دینی هستند. فقط کاری که انجام شده، این بوده که اسم دین را برداشته و اتیکت جدیدی بر آن زده اند.

جامعه غرب بعد از رنسانس و خصوصا در صد سال گذشته، به واسطه رسانه و پیشرفتی که در آن حاصل کرد به شدت ظواهر اختراعی خود را به تمام فرهنگ های جهان تزریق کرده است.

در فیلم هایی که جوامع مختلف از فرهنگ قدیمی خود می سازند به خوبی پیداست که ظواهر آن جوامع بسیار به فرهنگ دینی نزدیک بوده و بعدها فرهنگ غرب آن را به لجن کشیده است.

به عنوان نمونه، فیلم هایی که فرهنگ قدیم ژاپنی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و سایر نقاط دنیا را روایت می کنند، از لحاظ پوشش و رعایت حجاب ظاهری تفاوت فاحشی با وضع معاصر دارند. لباس هایی مثل " کیمونو" که سرتاسر بدن زن را می پوشاند یا لباس های پر زرق و برق فرهنگ های دیگر با آن چین و پف هایی که بر آمدگی بدن زنان را ناپدید می کرد.

حتی در فیلم های قدیمی امریکایی هم پوشش ها بسیار با امروز تفاوت می کنند.

و این نمی تواند باشد مگر به واسطه قوانین الهی که پیامبران از طریق وحی برای مردم بیان کرده اند؛ چرا که بشر با عقل و درایت ناقص و مضحک خود نشان داده است که روز به روز بیشتر به سمت بی پوششی و حذف لباس پیش رفته است.

یکی دیگر از این ظواهر که در تاریخ بیشتر هم منتسب به متدینان و انبیا بوده، داشتن " ریش" است که حتی در زبان مذهب با عنوان " محاسن" از آن یاد می شود.

از همان اوائل انقلاب دشمنان به همین بهانه متدینان را تمسخر کرده اند و ریش را با عدم بهداشت و طالبانیسم پیوند داده و داشتن آن را نشان عقب ماندگی معرفی کرده اند.

چندسالی است که در بسیاری از فرهنگ های دنیا و در کشور خودمان هم بسیاری از غیرمتدینان و غرب منش ها ریش می گذارند. البته ریش را با یک چیز دیگر می آمیزند، مثلا اگر شما ریش خالی بگذارید متدین و حزب اللهی هستید ولی اگر به همراه ریش بلند، موهایتان را هم از پشت ببندید " متفکر و اندیشمند و باکلاس" هستید!

اتفاقی که در حال رخ دادن است این است که در دنیای امروز اگر مردم بعد از تجربه قوانین و ظواهر غربی به سوی ظواهر اسلامی سوق پیدا کنند، بسیار برای غرب خطرناک است.

به عبارت دیگر، اگر مردم به هر دلیلی و نه لزوما از روی علاقه به دین، بلکه فقط از جهت سلیقه درونی و یا با هر توجیه دیگری ظواهر اسلامی را به کار بسته و بپسندند، این کم کم یک نتیجه خواهد داد و آن هم " شیوع ظواهر اسلامی در جامعه" است.

ابتدا ظواهر تغییر می کنند و به مرور چیزهای دیگر و کم کم این فکر در ذهن همه رسوخ می کند که به راستی این ظواهر اسلامی -که زمانی آن همه هدف حمله بود- نه تنها زشت نیست، بلکه با فطرت و سلیقه انسانی هم بسیار همگونی دارد.

این نتیجه برای فرهنگ غرب بسیار گران و سنگین است.

حال آنان این واقعیت را به صورت علمی و از طریق تحقیقات میدانی دریافته و از آن نتایج متناقض برداشت می کنند.

NkWbJjL3SXm2

بر پایه گزارشی که در بی بی سی و دویچه وله انتشار یافته، یک تحقیقات میدانی نشان می دهد که عده ای از زنان ریش را برای مردان می پسندند و عده ای هم نمی پسندند.

اما نتیجه آخر در ارزیابی این رسانه های غربی به نفع ترجیح بی ریشی رقم می خورد!