به گزارش پارس به نقل از تسنیم، دیروز عصر، روز خوبی برای جشنواره بود. « چند متر مکعب عشق» یک فیلم اولی هیجان انگیز که بعد از ۶ روز تماشای کسل کننده فیلم های کند و کسل کننده فضای این سالهای سینمای ایران؛ هیجان تازه ای به جشنواره بخشید. این اولین فیلم جمشید محمودی است و رعایت استاندارهای سینمایی فیلم در سطح اول سینمای ایران، امید زیادی برای اضافه شدن یک سینماگر حرفه ای جدید به سینمای ایران به وجود آورده است. محمودی پیش از نمایش فیلم تمایل زیادی برای گفتگو نداشت و حالا هم به یک گفتگوی کوتاه بسنده کرد.

  آقای محمودی قبل از هر حرفی باید خسته نباشید به شما بگوییم بابت این فیلم واقعا سینمایی. ایده ای که فیلم را برجسته می کرد روایتی « درست » از زندگی مهاجرین افغان در ایران است. روایت شما ملموس است ادعاهای بزرگ مطرح نمی کند و در عین حال واقعی است.

واقعیت این است که من به آدمهای قصه ام، به مهاجرین افغان نزدیک شدم. گفت و گو کردم و در مورد مسائل مختلف صحبت کردم. سوالهایی داشتم که به شناختم از این افراد کمک کرد و به این خروجی که می بینیم رسیدم. فکر می کنم مهترین عامل در گرفتن یک خروجی واقعی برای یک فیلم هم همین باشد، اینکه به آدم هایی که می خواهید در موردشان صحبت کنید، حتما نزدیک شود. از دور نگاهشان نکنید.

سینما و رسانه های ایرانی سابقه خوبی در نمایش افغان ها ندارند. این نگاه تحقیر آمیزی که از آن حرف می زنیم چند بعد دارد. ممکن است کسی در فیلم علنی تحقیرشان نکند، اما زندگیشان از چند حالت کلیشه ای و تکراری خالی نیست. یا خلافکار و قاچاقچی هستند یا گرفتار فقر و رنجی بی حساب و وحشتناک هستند که یک روز خوش هم به عمرشان نمی بینند و در سیاه بختی و فلاکت مطلق هستند. در چند متر مکعب عشق در عین این که این آدمها وضعیت زندگی مادی بدی دارند، اما زندگی شان، هویت انسانی شان در این شایط بغرنج خالی نمی شود و فکر می کنم. این امتیاز بزرگ فیلم است.

واقعیت این است که مهاجرین در جای مختلف دنیا شرایط خاصی دارند. ممکن است مشکلاتی از این دست داشته باشند، اما این یک گزاره بدیهی است که اتفاقا تمام این مردم هم روزهای خوب و بد دارند. این که در همه این سالها زندگی مهاجرین افغان سراسر غم نمایش داده شده است مسلما موجب پس زدن مخاطب هم می شود. ما تلاشمان تماما این بوده که گرچه نگاهمان به زندگی سخت مهاجرین افغان است، اما آنها را فقط در این نبینیم. ما شادی و جشن هم در فیلم می بینیم، در آن شرایط خاص. زندگی به نظرم همین است. تفاوتی نمی کند.

  اتفاقا برگ برنده فیلم به گمانم همین است. این که گرچه درگیر مشکلات و فقر و سختی غربت هستند اما ترحم بر انگیز نیستند، بیچاره نیستند و روزهای خوشی دارند و با عزت زندگی می کنند و دور هم خوش اند. روایت دقیق و درست از چیزی که به خوبی اشاره کردید به آن: " زندگی"

تلاش ما بر ارائه تصویری کاملا واقعی بود و اگر اینطور جلو نمی رفتیم و اسیر این نگاههای ناروا می شدیم مسلما ارتباطمان را با مخاطب از دست می دادیم. این ها چیزهایی است که برای خود ما هم ممکن است پیش بیاید. این که در اوج غم و ناراحتی ناگهان به یاد چیزهایی بیفتیم و شاد شویم و یا سختی ها برایمان در کنار شیرینی هاییست. در چند متر مکعب عشق می بینیم در کنار این محیط خشن و در میان آهن پاره ها، در این شرایط هم مراسم شادی دارند. عشق دارند به هم مهر و محبت میورزند و با هم فوق العاده صمیمی هستند. از این لحاظ فرقی بین آدمهای مختلف در شرایط اینچنین نمی کند