در این بخش مروری میکنیم بر آثار ابراهیم حاتمی کیا کارگردان معروف سینما و تلویزیون.مروری بر آثار ابراهیم حاتمی کیا از کارگردان های خوب و توانمند کشورمان که بیشتر او را با فیلم آژانس شیشه ای به یاد می آوریم، بدون شك هركسي كه با دنياي سينما آشناست، وقتي با سينماي جنگ و ژانر دفاع مقدس روبه رو ميشود بيش از هركس نام ابراهيم حاتمي كيا در ذهن و خاطرش تداعي ميشود. امروز از 0 تا 100 با آثار ابراهیم حاتمی کیا آشنا میشویم. در ادامه با بازیگرآنلاین همراه باشید.
اولین فیلم بلند ابراهیم حاتمی کیا کدام است؟
ابراهیم حاتمی کیا با کدام فیلم به اوج شهرت رسید؟
آخرین اثری هنری ابراهیم حاتمی کیا چه نام دارد؟
احتمالا کمتر سینماگری را میتوان در سینمای ایران پیدا کرد که فیلمسازی برای او به اندازه ابراهیم حاتمی کیا جنبهای واکنشگرایانه داشته باشد. با مرور چهار دهه از کارنامه سینمایی این کارگردان، پی میبریم که آثار ابراهیم حاتمی کیا در هر دوره واکنشی بوده به شرایط سیاسی و اجتماعی کشور. از طرف دیگر، پاسخ مخاطب به همین فیلمها نیز مسیر او را در ادامه کار دچار تغییر و دگرگونی کرده است. با این وجود، در کارنامه حاتمی کیا آثاری هم پیدا میشود که گاه دور از هیاهو و جنجالهای سیاسی، جنبهای شخصی و متفاوت پیدا میکند، گرچه در نوع خود همین دوری از سیاست و گفتمانهای روز را هم میتوان نوعی واکنش در نظر گرفت.
مختصری درباره ابراهیم حاتمی کیا
ابراهیم حاتمی کیا در تاریخ 1 مهر 1340 در تهران به دنیا آمد و خانواده او اصالتا آذری هستند. او از همان دوران نوجوانی و جوانی به سینما و فیلمسازی علاقه داشت، اما اعتقاد مذهبی خانوادهاش مانع فعالیت او در این عرصه میشد. با این حال به مرور زمان و با بدست آوردن آزادی بیشتر در دوران جوانی و همچنین وقوع انقلاب اسلامی توانست به دنبال علاقه همیشگی خود یعنی سینما برود. او دانش آموخته رشته سینما (گرایش فیلمنامهنویسی) از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است و فعالیت سینمایی خود را از سال 1359 آغاز کرد.
ابراهیم حاتمی کیا؛ یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای ایران پس از انقلاب و یکی از جنجالیترین چهرهها در تمام ادوار جشنواره فجر است؛ آن هم نهفقط به دلیل حواشی فیلمهایش. مسلما بهسادگی نمیشود ابراهیم حاتمیکیا را به یک فیلمساز سیاسی صرف تقلیل داد اما شاید بیشتر از هر سینماگر دیگری مستقیما در آثارش به سیاستهای خرد و کلان کشور پرداخته و روی مسائلی دست گذاشته که کمتر کسی به آن ها نزدیک شده است.
نکته عجیب درباره فیلم های حاتمی کیا این است که معمولا همزمان گروهی را خشمگین میکند و گروه دیگری را به تحسین وامیدارد و در فاصله چند سال، ممکن است جای این دو گروه عوض شود! هم رکورددار جایزه بردن از جشنواره فجر و چهره محبوب سینمای دفاع مقدس است و هم فیلمهای توقیفی دارد.
حاتميكيا چنانچه خودش اذعان دارد فيلمسازي را به شكل آماتور آغاز كرده است و در سال ٥٨ در كلاس هاي فيلمبرداري و فيلمنامه نويسي استاداني همچون اكبر عالمي، منوچهر عسگري نسب دوره هايي را گذراند.
او در همان سال ها در گروه تلويزيوني «روايت فتح» و در كنار شهيد آويني به كار فيلمبرداري مشغول شد و در سال ١٣٦٤ نخستين فيلم بلند خود را براي گروه فيلم و سريال شبكه دوم سيما با نام «هويت» ساخت.
برخی از جوایز و افتخارات حاتمی کیا در طول مدت فعالیتش در سینمای ایران شامل موارد زیر است:
- جایزه ویژه هیئت داوران در هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم دیدهبان (1367)
- دیپلم افتخار در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم مهاجر (1368)
- سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی در شانزدهمین دوره جشنواره فجر برای فیلم آژانس شیشهای (1376)
- سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بخش سینمای بینالملل در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم روبان قرمز (1378)
- سیمرغ بلورین بهترین فیلم و دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه بیست و چهارمین دوره جشنواره فبلم فجر برای فیلم به نام پدر (1384)
- نخل طلای بهترین فیلم بلند از جشنواره بینالمللی فیلم بغداد برای فیلم بادیگارد (1394)
- تندیس ققنوس بهترین فیلم از جشنواره ققنوس برای فیلم به وقت شام (1396)
در قسمت بعد با مرور آثار ابراهیم حاتمی کیا همراه شما خواهیم بود.
مروری بر آثار ابراهیم حاتمی کیا
حال که با پیشینه این کارگردان صاحب سبک سینمای ایران آشنا شدید، در این بخش آثار ابراهیم حاتمی کیا را به شما معرفی کرده و هر یک را مورد بررسی قرار میدهیم. اگر به فضای جنگ و جبهه علاقهمند هستید، فیلمهایی که در ادامه معرفی میکنیم را حتما تماشا کنید و با نقد آثار ابراهیم حاتمی کیا همراه ما باشید.
فیلم هویت اولین فیلم بلند ابراهیم حاتمیکیا
هویت از آثار ابراهیم حاتمی کیا و اولین فیلم بلند او که خودش از ساخت آن راضی نیست و آن را بچه ناخوانده میخواند. او که در این فیلم برای اولینبار با دوربینی حرفهایتر و پروداکشنی قویتر از کارهای قبلیاش کار کرده در مصاحبهای میگوید: «مثل ورود یک روستایی به شهر است که روز اول قطعا جیبم را می زنند. خیلی چیزها را از دست می دهم تا یک ذره با فضای شهر آشنا بشوم تا بفهمم روز بعد باید چه کنم. من روز اول ورودم به شهر است. اتفاقا آن روستایی داشت در آن فیلم های کوتاه خودش خوب عمل می کرد. الان یک دفعه وارد حوزه بزرگتری شد. سعی می کنم خودم را جمع کنم اما به راحتی نمیتوانم. همیشه «هویت» جزو بچههای ناخوانده من تعریف شد. یعنی آن فضا خوب درنیامد و عناصر روی آب ماندند. و الا این آشی بود که همه مواد لازم برای یک آش خوب را داشتم و می خواستم در آن بریزم. حالا یک چیزی را خوب رعایت نکردم. مثلا در یک قابلمه لعابی نباید این پخته می شد. اما من آنها را در آن ظرف قرار دادم و این ظرف، قصه من را به خطر انداخت و همه چیز یک رنگ ناآشنا گرفت. فیلم اولم سیلی بزرگی به من زد.»
«هویت» داستان یک پسر جوان است که در راه بازگشت از شمال تصادف میکند و آمبولانسی که قرار است او را به بیمارستان برساند خراب میشود و او با آمبولانس مجروحان جنگی راهی تهران میشود. او که هویت خود را به خاطر نمیآورد در اثر همراهی با رزمندههای زخمی دچار تغییر و تحولاتی میشود…
این فیلم هر چند در ساخت مشکلاتی داشت و هر چند هیچگاه رنگ پرده سینما ندید و اکران نشد اما مورد توجه یک منتقد قرار گرفت. خسرو دهقان در یکی از مجلات فیلم ستونی به آن اختصاص داد و از این نوشت که فیلمسازی صاحب قریحه به سینمای کشور اضافه شده است.
فیلم دیدهبان شروع فعالیتهای جدی و رسمی ابراهیم حاتمیکیا
دومین فیلم بلند او «دیدهبان» در سال ۱۳۶۷ ساخته شد. «دیدهبان» را میتوان شروع فعالیتهای جدی و رسمی ابراهیم حاتمیکیا دانست. فیلمی که وی را چند پله در سینمای ایران به جلو برد.
ماجرای رزمندهای که برای رسیدن به برج دیدهبانی باید از زیر آتش سنگین دشمن بگذرد. اولین فیلمی که حاتمیکیا در فضای جنگی و در دل منطقه ساخت و اولین فیلم دفاع مقدسی سینمای ایران که قدری از چهره رزمندهها تقدسزدایی میکرد و رزمنده فیلم را نه قهرمانی بدون ایراد که انسانی با ایرادات و جدالهای درونی ترسیم میکرد. حاتمیکیا درباره این فیلم و جرقهای که باعث شد در منطقه جنگی فیلم بسازد میگوید: «بعد از فیلم «هویت» در بین دوستان خودم، در جایی که کار میکردیم، رفقای همپالکی خودمان، حرفی افتاد که فلانی دست از شهر نمیکشد. چرا از تو منطقه و از خود جنگ فیلم نمیسازد؟ و از دل این حرف ها درآمد که توانایی حرف زدن از فضای متن جنگ را ندارد. کمی برخورنده بود. احساس یک جور اتهام نسبت به این حرفها میکردم که در واقع این نبود و یک جور قمار هم برایم بود و نمیدانستم دقیقا چه جوابی باید بدهم. برای همین اصرار داشتم فیلم بعدیام حتما در منطقه جنگی رخ بدهد.»
حاتمیکیا با «دیدهبان» برنده جایزه ویژه هیات داوران از هفتمین جشنواره فیلم فجر و سیمرغ بلورین بهترین فیلم دوم در بخش فیلمهای اول و دوم شد.
فیلم مهاجر یکی از بهترین آثار ابراهیم حاتمی کیا
فیلمهای جنگ در آن سالها بیشتر دارای سویه تبلیغاتی و شعاری بود که انگار برای روحیه دادن به مخاطبان و رزمندگان ساخته میشد اما حاتمیکیا در مهاجر (۱۳۶۸) نشان داد که بهجای قهرمانسازیهای صوری، به قدرت درونی و معنوی قهرمانهای قصهاش میپردازد.مهاجر واقعا فیلم خوبی است، یکی از بهترینهای فیلم های کارنامه حاتمی کیا که در میان منتقدان هم طرفداران زیادی دارد؛ فقط نکته قابلبحث اینجاست که سال ۶۸ در شرایطی سیمرغ بهترین فیلم را در هشتمین دوره از جشنواره فجر بهدست آورد که «هامون» داریوش مهرجویی، «کلوزآپ» عباس کیارستمی، «مادر» علی حاتمی و «دندان مار» مسعود کیمیایی هم در آن دوره حاضر بودند و هیچکدام حتی نامزد جایزه بهترین فیلم هم نشدند! درنتیجه در یکی از عجیبترین دورههای جشنواره، سومین ساخته حاتمیکیای ۲۸ ساله جایزه اصلی را برد.
فیلم وصل نیکان
جنگ که به پایان رسید حاتمیکیا وارد دوره جدیدی از فیلمسازی شد. دغدغه حضور رزمندهها با همان آرمانها در جامعه. این دوره با «وصل نیکان» آغاز شد. فیلمی که به نوعی آن را واکنش ابراهیم حاتمیکیا به «عروسی خوبان» مخملباف میدانند. فیلمی که در آن مخملباف جامعه را بیمحابا تیره و سیاه نشان داده بود و حالا حاتمیکیا با «وصل نیکان» به نوعی آن نگاه را تعدیل میکرد. این یکی از حاشیههایی بود که آن زمان و پس از اکران ناموفق «وصل نیکان» مطرح شد اما حاتمیکیا هیچگاه آن را نپذیرفت و در مصاحبهای بیان کرد: «بههیچعنوان در «وصل نیکان» به دنبال پاسخگویی به «عروسی خوبان» مخملباف نبودم؛ اما کلاً فضای موجود در آن سالها این تنفس را به من میداد که به این سمت بروم و وصل نیکان نیز متاثر از فضای حاکم و شرایط دوران خود است.»
فیلم از کرخه تا راین اوج شهرت ابراهیم حاتمیکیا
از کرخه تا راین فیلمی بود که ابراهیم حاتمیکیا را به اوج شهرت و محبوبیت رساند. او که با «وصل نیکان» نتوانسته بود نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کند به یک باره فیلمی ساخت که با آن به شکستن رکورد فروش سینمای ایران نزدیک شد. فیلمی که مخاطبان سینمای ایران را که شاید انتظارش را نداشتند از زبان یک فیلمساز نسل بعد از انقلاب نقد جنگ را بشنوند شگفتزده میکرد. حاتمیکیا با سعید قصه «از کرخه تا راین»، خواهرش و خانوادهاش که سالها دور از ایران زندگی کرده بودند و رزمنده جانبازی که میخواست در آلمان پناهنده شود دیدگاههای مختلفی را درباره جنگ ترسیم کرده بود. حاتمیکیا خیلی زود به یک نخبه و الگوی سینمایی برای سینمای دفاع مقدس تبدیل شد؛ پختگی و تسلط تکنیکی او در «از کرخه تا راین» چشمگیر بود اما فراتر از آن، نگاه انسانی درباره باور و تردیدهای یک جانباز شیمیایی است.این محصول سال ۱۳۷۱ به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا تولید شد که به سرنوشت قربانیان بمبهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق میپردازد. از بازیگران مرد این فیلم میتوان علی دهکردی و از بازیگران زن آن میتوان هما روستا را نام برد. همچنین موسیقی ماندگار این فیلم از آثار مجید انتظامی است. فیلم، با واکنشهای تندی مواجه شد؛ تا جایی که با جمعآوری طومار، خواستار توقیف فیلم شدند و عنوان کردند که حاتمیکیا دچار انحراف عقیدتی شده! بهمرورزمان، فیلم محبوبیت بیشتری پیدا کرد و بعد از این بود که حاتمیکیا شمایل یک سینماگر دردسرساز را به خود گرفت. البته که در یازدهمین دوره جشنواره باز هم سیمرغ بهترین فیلم را به «از کرخه تا راین» اهدا کردند.
او درباره بازخوردهایی که پس از نمایش «از کرخه تا راین» در سینما شهر قصه برای اهالی رسانه گرفته است اینطور میگوید: «با این فکر که این فیلم شکست خواهد خورد هی در خیابان های اطراف میچرخیدم و میترسیدم به داخل سینما بروم. دقایق پایانی فیلم دیگر تحمل نکردم و یواشکی تو سینما خزیدم. دقایق آخر بود که من وارد سالن شدم. دیدم همه ساکت هستند. گفتم این سکوت نشانه شکست محض است. بعد آمدم بیرون و در راهرو منتظر ایستادم. فکر میکردم از سالن که خارج بشوند از بغلم رد خواهند شد و محلی نخواهند گذاشت و اعتنا نمیکنند. اما دیدم نفر به نفر بیرون آمدند و چشمها خیس اشک است. همه من را بغل میکردند و هق هق میزدند. والله من گفتم اینها اهالی رسانه هستند دارند از این کارها میکنند. یک عده هم تهدید میکردند. همینطور که بغلم میکردند میگفتند تو کار زشتی کردی و بچههای جنگ را تحقیر کردی، باید محاکمه بشوی. یادم است در آن وضعیت یکی گردن من را گرفت و رها نمیکرد و میگفت تو نسبت به آرمانهای بچههای جنگ خائن هستی و با این فیلم خیانتت را نشان دادی. تو خون این شهدا را فروختی. در لحظهای که او من را رها کرد کس دیگری میگرفت و میگفت تو عالی گفتی و آرمان شهدا را حفظ کردی. و من با هر دو این برخوردهای موافق و مخالف ماندم.»
فیلم خاکستر سبز اثر بین المللی ابراهیم حاتمی کیا
حاتمیکیا با «خاکستر سبز» برای اولین و آخرین بار پایش را فراتر از مرزهای ایران گذاشت و تصمیم گرفت فیلمی بینالمللی بسازد. در زمانی که هشت سال جنگ تحمیلی ایران تمام شده بود، ابراهیم حاتمیکیا به بوسنی هرزگوین که درگیر جنگ بود رفت تا فیلمی برای آن خطه بسازد. او درباره ساخت این فیلم در گفتوگویی در برنامه «راز» گفت: «ما فکر میکردیم که بعد از جنگ ماموریت جهادی تمام شده است ولی ماجرای بوسنی صحنه را باز کرد و دشمن هم وسیعتر شد و در آن فضا شامهام به آن سمت کشیده شد. من زمانی که خواستم این فیلم را بسازم سارایوو در محاصره بود و ما اولین کشوری بودیم که درباره بوسنی فیلم ساختیم. با بچههای بوسنی نشستم و نتیجه اش شد این فیلم. در بسیاری از صحنه های فیلم بازیگران خود بچه های بوسنیایی هستند که در حال آوارگی سر صحنه فیلم من حاضر میشوند؛ گریه میکردند. همه میدانستند چه کنند و اتوماتیک سر جای خودشان قرار میگرفتند.»
«خاکستر سبز» را برخی شخصیترین فیلم حاتمیکیا میدانند. فیلمی که البته در گیشه چندان موفق عمل نکرد و حضور در جشنوارهها هم برایش دستاوردی نداشتند.
فیلم بوي پيراهن يوسف و برج مینو
ابراهيم حاتمي كيا بعد از دو سال در سال ١٣٧٤ با دو فيلم «بوي پيراهن يوسف» و «برج مينو» به سينما برميگردد. وي در «بوي پيراهن يوسف» به مفهوم انتظار ميپردازد و قصه آزادي اسراي جنگ را به تصوير ميكشد و به نوعي بحث موعود و مهدويت را روايت ميكند. در اين فيلم حاتميكيا به فضاي ملودرام از «كرخه تا راين» نزديك ميشود. اسیری که قرار است از بند آزاد شود و خانوادهای که چشم به راه یوسف گمگشته خود دارند. عشق و نفرت، امید و ناامیدی، خشم و استیصال احساساتی هستند که حاتمیکیا در «بوی پیراهن یوسف» با بازیهای زیبای علی نصیریان و نیکی کریمی به تصویر کشید تا بار دیگر قدرت خود در ساخت ملودرام را به رخ بکشد.
«برج مینو» که نگاهی هم به نقش زنان در جنگ دارد، تقریبا همزمان با «بوی پیراهن یوسف» ساخته شد. فیلمی که از همان ابتدا هم برای فروش ساخته نشده بود و اکران همزمانش با «بوی پیراهن یوسف» هم برای این بود که شکستش با موفقیت آن فیلم پوشیده شود. اتفاقی که با توقف اکران «بوی پیراهن یوسف» هیچگاه رخ نداد و هر دو تهیهکننده متضرر شدند. این دو فیلم در میان منتقدان و در جشنواره هم نتوانستند چندان موفق عمل کنند.
فیلم آژانس شيشه اي اوج کارنامه ابراهیم حاتمیکیا
آژانس شيشه اي نقطه اوج کارنامه ابراهیم حاتمیکیا و نماد سینمای دفاع مقدس؛ فیلمی که برخی پیش از ساخت، ساخت آن را انتحار سیاسی آقای کارگردان میدانستند و صدور پروانه ساخت آن مدتها طول کشید و در نهایت با نامه رهبری و تغییر در پایانبندی اجازه تولید این اثر داده شد.
واکنشها به فیلمهای بعدی ضدونقیض بود؛ فیلمهای با بار احساساتی و ملودرام پررنگتر. ابراهيم حاتميكيا با ساخت «آژانس شيشه اي» در سال ٧٦ به نقطه اوج در كارنامه و زندگي حرفهاي خود ميرسد و اين فيلم به نماد سينماي دفاع مقدس بدل ميشود. نهمين فيلم حاتمي كيا كه با فضاي سياسي آن دوران تناسب داشت و در اولين جشنواره فيلم فجر در دولت اصلاحات موردتوجه منتقدان و داوران قرار مي گيرد: اما اين فيلم بهانه اي براي اعتراض و مخالفت كساني مي شود كه معتقد بودند حاتمي كيا از ارزش ها و باورهاي گذشته خود برگشته است.
نکته مهم درباره فیلم های حاتمی کیا در نیمه اول دهه هفتاد، پررنگتر شدن نقش زنان جلوی دوربین بود؛ از جمله همکاری با نیکی کریمی در «بوی پیراهن یوسف» و «برج مینو». اتفاق بزرگ در دوره شانزدهم افتاد. برای اولین بار بود که چنین روایت جسورانهای از منظر امنیت ملی در سینمای ایران مطرح میشد. باز هم واکنشهای فرامتنی ضدونقیض بود اما «آژانس شیشهای» موفقیتی همهجانبه را به همراه داشت و به پرافتخارترین فیلم در تمامی ادوار جشنواره فجر تبدیل شد. همچنین خود حاتمیکیا برای اولین بار سیمرغ برد، هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی. در آن دوران، حاتمیکیا چهرهای محبوب بین سلایق و جریانهای سینمایی مختلف بود؛ همچنان در بین اصولگرایان بیشتر.
فیلم روبان قرمز
بعد از موفقیت «آژانس شیشهای»، پرویز پرستویی و رضا کیانیان دوباره در «روبان قرمز» برای حاتمیکیا نقشآفرینی کردند؛ فیلمی متفاوت و خاص که همچنان هم مهجور باقی مانده است. فيلم موردتوجه اغلب منتقدان قرار گرفت. «روبان قرمز» حاشيه هاي فراواني در زمان جشنواره نوزدهم فيلم فجر از سر گذراند كه درنهايت منجر به بيرون كشيده شدنش از جشنواره شد. حاتمي كيا در «روبان قرمز» (١٣٧٨) با زباني نمادين به آسيب شناسي زندگي افرادي توجه نشان مي دهد كه پس از جنگ به دنبال معنايي براي زندگي خود بودند.فیلمی از تقابل یک زن جنگزده با مشکلات زندگی پس از جنگ. زنی که میخواهد به زندگی خود پس از جنگ سر و سامانی بدهد و در این راه عشق را هم تجربه میکند.
فیلم موج مرده فیلم جنجالی ابراهیم حاتمی کیا
اما جنجال بزرگ، در دوره نوزدهم اتفاق افتاد؛ زمانی که فیلمساز بدون فیلم به جشنواره آمد، تکههای بریده شده فیلمش را روی میز جلوی اهالی رسانه چید و اعلام کرد که به دلیل اختلافنظر شدید، «موج مرده» دچار سانسور و توقیف شده است. سه گانه حاتمي كيا در مورد تقابل آدم هاي زمان جنگ با دنياي امروز با فيلم «موج مرده» تكميل شده بود . «موج مرده» جدا از وجوه ايدئولوژيك و سياسي اش، مضمون شكاف نسل ها، جدايي فرزندان از پدران و مادران را به تصوير مي كشد. همین موضوع سانسور ، باعث شد که سومین همکاری حاتمیکیا و پرستویی که از نظر معنوی درزمینه تقابل نسلها و کمرنگ شدن آرمانها در امتداد «آژانس شیشهای» قرار میگرفت، هیچوقت درستوحسابی دیده نشود.در آستانه ورود به دهه هشتاد، حاتمیکیا که از کمرنگ شدن آرمانها میگفت، بهجای فیلمساز همیشه محبوب به مغضوب تبدیل شد.
فیلم ارتفاع پست اثر مشترک ابراهیم حاتمی کیا و اصغر فرهادی
حاتمیکیا در ارتفاع پست (۱۳۸۰) اوضاع اجتماعی پس از جنگ را به تصویر میکشد.داستانی که براساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است. خانوادهای که سوار یک هواپیما میشوند و چند نفر از آنها تلاش میکنند تا با هواپیماربایی هواپیما و در حقیقت خانوادهشان را به جای بهتری برای زندگی ببرند.
از چند جهت، اتفاق مهمی در کارنامه حاتمیکیا بهحساب میآمد؛ همکاری با یک نویسنده جوان که بعد از کسب شهرت در کارهای تلویزیونی تازه داشت به سینما میآمد، دور شدن از فضای جنگ و بازگشت به الگوی محدودیت زمانی و مکانی مانند «آژانس شیشهای». فیلم که موضع اجتماعی منتقدانهای داشت، در جشنواره با استقبال مردمی مواجه شد اما از سوی داوران مورد لطف قرار نگرفت. همکاری با حمید فرخنژاد هم بهاندازهای موفقیتآمیز بود که در سریال «حلقه سبز» و «به رنگ ارغوان» ادامه پیدا کرد؛ فیلمی که به شکل عجیبوغریبی چند سال را در توقیف گذراند. در ضمن، آن نویسنده جوان «ارتفاع پست» هم اصغر فرهادی بود.
فیلم به رنگ ارغوان سياسي ترين اثر ابراهیم حاتمي كيا
«به رنگ ارغوان» به عنوان سياسي ترين اثر كارگردان تجربه بعدي حاتمي كيا بود كه همكاري دوباره او را با حميد فرخ نژاد رقم زد. ماجرای یک فراری سیاسی که بعد از سالها به کشور برگشته تا دخترش را ببیند. یک مامور امنیتی در پوشش یک دانشجو به دختر او نزدیک میشود تا بتواند به پدر دست پیدا کند اما در این میان رابطهای عاطفی میان او و دختر شکل میگیرد. اين فيلم به دليل بروز برخي حساسيت ها، حتي فرصت اكران در يك سانس از جشنواره بيست و سوم فجر را پيدا نكرد و بنا به صلاحديد مسوولان امنيتي و كشوري نمايش آن براي مدتيبه عقب افتاد. اين اتفاق تاثير رواني بدي روي حاتمي كيا گذاشت و نوعي دل زدگي در وي ايجاد كرد.به رنگ ارغوان در نهایت پس از ۵سال توقیف در سال ۸۸ و در بیستوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
فیلم به نام پدر
بعد از توقیف «به رنگ ارغوان»، حاتمیکیا بلافاصله به سراغ فیلم بعدیاش رفت؛ دوباره با پرستویی. حاتمیکیا بار دیگر سراغ یک رزمنده آمد. رزمندهای که سالها پس از جنگ باید با یک چالش روبهرو شود. چالش سوالات دختر دانشجویش از او درباره جنگ و اینکه چرا جنگیده. فیلمی که برخی آن را فیلمی ضدجنگ نامیدند.
ایده فیلم جسورانه، مرتبط با بحثهای معاصر و درمجموع غالب بر کلیت فیلم بود: پدری متوجه میشود که پای دخترش روی مینی رفته که سالها قبل خودش برای مقابله با پیشروی نیروهای دشمن کاشته بوده است. «به نام پدر» در جشنواره جوایز زیادی، از جمله بهترین فیلم را بهدست آورد. در آن دوره، هیئتداوران در اقدامی عجیب اعلام کردند که هیچ فیلمنامهای را شایسته جایزه نمیدانند و همین امر، اعتراض حاتمیکیا (که برای فیلمنامه دیپلم افتخار گرفت) را در پی داشت. نکته قابلتوجه دیگر، رقابت نزدیک آن با «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی بود که جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم و کارگردانی را کسب کرد.
فیلم دعوت متفاوت ترين فيلم ابراهیم حاتمی کیا
بعد از «آژانس شيشه اي» به عنوان پرمخاطب ترين اثر حاتمي كيا «دعوت» به عنوان متفاوت ترين فيلم وي شناخته میشود. بار دیگر یک سوژه اجتماعی و این بار سوژه ملتهب «سقط جنین» دستمایه ابراهیم حاتمیکیا برای ساخت فیلمی چند اپیزودی شد. فیلمی که در نهایت پیامش این بود که جنینی که به دنیا فرا خوانده شده نباید سقط شود.
نیمه دوم دهه هشتاد و همزمان با ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، ابراهیم حاتمیکیا از نظر فیلمسازی و همچنین جهتگیری، روند متفاوتی را در پیش گرفت. حاتمیکیا در دهه هفتاد نگاهی انتقادی به جریان سازندگی داشت و مهمترین آثارش را در نقد همین جریان نیست. اما رفته رفته به جریان اصلاحات نزدیکی بیشتری پیدا کرد.در جشنواره سال ۸۸، بعد از چهار سال «به رنگ ارغوان» رفع توقیف شد و با کسب جوایز متعدد مورد تحسین قرار گرفت و برای پنجمین بار، اثری از حاتمیکیا بهعنوان بهترین فیلم انتخاب شد. باز هم واکنشهای جناحی و فرامتنی راه افتاد و تم غلبه عشق و احساس بر وظیفه و ایدئولوژی، از سوی گروهی موردحمله قرار گرفت.
اختلافات پیش آمده بر سر موج مرده و بعد هم توقیف به رنگ ارغوان در دولت اصلاحات، چیزی به جز سرگشتگی برای حاتمیکیا به همراه نداشت؛ به ویژه که به نام پدر نیز همزمان با تغییرات سیاسی روز و احیای جریانهای تندرو، نگاهی نسبتا منتقدانه به تندرویهای سیاسی و دستاورد آن برای نسلهای بعدی داشت.
نهایتا کار به جایی رسید که در آن سالها حاتمیکیا به سراغ دو پروژه متفاوت و دور از سینمای همیشگی خودش رفت: سریال حلقه سبز و فیلم دعوت؛ دو اثر دور از جنگ، دعواهای سیاسی و بحثهای روز و متکی بر احساسات و با رویکردی آشتیجویانه.
حاتمیکیا در دعوت به سراغ موضوع سقط جنین رفت، با چیستا یثربی برای نگارش فیلمنامه همکاری کرد و ستارگان جوانی را برای ایفای نقشهای فیلم انتخاب کرد. برخلاف اکثر فیلمهای اجتماعی تند و ملتهب دهه هفتاد، دعوت بحث سقط جنین را از منظر یک معضل اجتماعی و با نگاهی نقادانه دنبال نمیکند. آنچه که امروز شاید محافظهکارانه به نظر برسد، در فیلم حاتمیکیا بیشتر نوعی از اخلاقگرایی و مصلحتاندیشی در ستایش زندگی است.
دعوت در قالبی اپیزودیک، داستان چند زن با وضعیت و خاستگاههای اجتماعی متفاوت را روایت میکند که همگی گرفتار یک بحران مشترک و درصدد یافتن پاسخی برای آن هستند. کیفیت و قدرت اپیزودها به یک اندازه نیست و در نتیجه مخاطبان به کلیت اثر واکنشهای متفاوتی خواهند داشت. تماشای دوباره دعوت از چند جهت میتواند جالب باشد؛ هم خود حاتمیکیا که بعد از این فیلم متفاوت دوباره تبدیل شد به همان سینماگر واکنشی و متاثر از سیاستهای روز و هم خود موضوع فیلم که الان با گذشت بیش از یک دهه نظرات و تحلیلهای اجتماعی پیرامون کار کاملا تغییر کرده است.
فیلم گزارش یک جشن دومین فیلم توقیفی ابراهیم حاتمی کیا
حاتمي كيا سال بعد، دوباره در جشنواره حضور پیدا کرد با فیلمی که نوشتن آن چند سال طول کشیده و آنقدر بازنویسی شده بود که کمتر کسی دقیقا از مضمون اصلیاش خبر داشت. «گزارش یک جشن» در جشنواره سال ۸۹ همه را شوکه کرد، الزاما نه به دلیل کیفیت. فیلم، واکنش تندی بود نسبت به آنچه که کشور در یکی دو سال گذشته از سر گذرانده بود. از نظر موضعگیری، در رسانهها بهعنوان رادیکالترین اثر حاتمیکیا موردبحث قرار گرفت، در میان منتقدان هم طرفدار و مخالف کم نداشت.این فیلم دومین فیلم توقیفی سینمای حاتمیکیا است که هنوز فرصتی برای عرضه پیدا نکرده. در حال و هوای جشنواره، حاتمیکیا با جدیت از فیلم و موضعش دفاع میکرد. در فاصله یکیدوساله تا فیلم بعدیاش، نظرات و مواضع شخصیاش بهآرامی تغییر کرد و دیگر اصراری هم به دیده شدن فیلم نداشت.
او در یک مصاحبه درباره این فیلم گفته است: «خجالت میکشم از اینکه چرا جلوی پخش فیلمی مثل «گزارش یک جشن» را گرفتهاند و از این بابت افتخار نمیکنم که در جمهوری اسلامی فیلمی دارم که پخش نشده است.»
فیلم سینمایی چ پرهزینهترین فیلم ابراهیم حاتمیکیا
فيلم «چ» اثر بعدي حاتمي كيا بود كه شايد بتوان آن را اولين فيلم او درباره يك شخصيت و قهرمان واقعي دانست.سنگینترین و پرهزینهترین پروژه حاتمیکیا از نظر اجرایی تا آن زمان. اين فيلم داستان ۲ روز از زندگي دكتر مصطفي چمران در پاوه به تصوير مي كشد. فيلم «چ» در مقايسه با فيلم هاي ديگر ژانر سينماي جنگي ايراني، داراي جلوه هاي ويژه و صحنه آرايي هاي نظامي كم نظيري است. عده اي معتقدند نام فيلم، يادآور نام «چه گوارا» است و سازنده با اين كار قصد داشته تا ميان چمران و چه گوارا قياس كند. فیلم، با وجود حاشیههای زیاد در مراحل تولید، در جشنواره سال ۹۲ به نمایش درآمد و با استقبال بیشتر منتقدان مواجه شد و بعضی از صحنههای آن بهعنوان بهترین لحظات خلقشده در کل کارنامه حاتمیکیا در نظر گرفته شد؛ گرچه بر سر روایت تاریخی فیلم از نبرد پاوه حرف و سخن زیادی به راه افتاد.همچنین علي كشوري فرزند شهيد كشوري به انتقاد از نحوه پرداختن به نقش شهيدان كشوري، شيرودي، سهيليان و تيمسار فلاحي در اين فيلم پرداخت. فیلم چندین سیمرغ را برنده شد که خود حاتمیکیا سهمی از جوایز نداشت. با وجود نزدیکی جهانبینی فیلم به رویکرد اعتدال گرایانه دولت وقت، موضع حاتمیکیا تا حدودی تغییر کرده بود.
فیلم بادیگارد شرع همکاری حاتمی کیا و سازمان اوج
شروع همکاری ابراهیم حاتمیکیا با سازمان اوج فیلمی اعتراضی بود که برخی آن را دنبالهای بر «آژانس شیشهای» میدانستند. با همان کاراکتر که اینجا به جای حاج کاظم حیدر نام گرفته بود. داستان فردی که شغلش حفاظت از مقامهای ردهبالای نظام است اما آرمانخواهیهایش باعث میشود با تضادهایی در شغلش روبهرو شود. او در نهایت حفاظت از یک فرزند شهید که حالا یکی از دانشمندان هستهای کشور است را برعهده میگیرد. فیلم در جشنوارهای به نمایش در آمد که در تسخیر استعدادهای تازهنفس سینمای ایران همچون سعید روستایی، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار و رضا درمیشیان قرار داشت. واکنشها نسبت به «بادیگارد» در مقایسه با فیلمهای قبلی حاتمیکیا بیشتر از همیشه دچار دوگانگی و اختلاف بود و جشنواره هم عملا به فیلم توجه چندانی نشان نداد، که دلخوری فیلمساز را نیز به همراه داشت. تم ثابت فیلم های حاتمی کیا ، یعنی شک در عقیده و وظیفه، اینجا هم تکرار میشود؛ اما فیلم راستگرایانهتر از قبل است، طوری که نگاه و موضع کلی آن، حاتمیکیا را به دوران ماقبل «آژانس شیشهای» برمیگرداند.
فیلم بهوقت شام
حاتمیکیا و اوج در دومین همکاری مشترکشان به سراغ سوژه داغ و بینالمللی بنیادگراهای مذهبی رفتند. داعش و حضورش در سوریه سوژهای بود که حاتمیکیا را که حالا با بودجه هنگفت اوج همراه شده بود قلقلک داد تا فیلمی در این باره بسازد. کسانی که قبلا خواستار توقیف فیلمی چون «موج مرده» بودند یا با موضع انتقادی «به رنگ ارغوان» مشکل داشتند، از فیلم جدید حاتمیکیا بهشدت حمایت کردند. پیش از این، برای «از کرخه تا راین» و «خاکستر سبز» از کشور خارج شده بود که درنهایت هر دو فیلمهای احساساتگرایانه و تأثیرگذاری بودند اما «بهوقت شام» یک اکشن خشن و عصبانی درباره داعش بود. حضور موسسه اوج به عنوان حامي مالي فيلم و طرح قصه داعش در آن ازجمله عناصر مهم شكل گيري اين جنجال ها بوده و عصبانيت حاتمي كيا از واكنش منتقدان نسبت به اين فيلم كه در شب اختتاميه جشنواره به اوج خود رسيد. جشنواره، این بار سعی کرد تا اهدای جایزه بهترین کارگردانی از او دلجویی کند. در اقدامی غیرمنتظره، حاتمیکیا که از واکنشهای منفی منتقدان نسبت به فیلمش بهشدت عصبانی بود، پشت تریبون رفت و سخنرانی معروف و پرحاشیهای را ادا کرد. موضع تند حاتمیکیا که واکنشهای متفاوتی را نیز به همراه داشت، یادآور دوران فیلمسازی آرمانگرایانه او در دهه شصت بود. «به وقت شام» از حيث تكنيكي و جلوه هاي ويژه يكي از مهم ترين فيلمهاي سينماي حاتمي كياست.
تعداد زیادی از بازیگران در فیلم به وقت شام سوری و لبنانی هستند و تنها دو نفر از بازیگران مرد شناختهشده ایرانی در آن ایفای نقش کردهاند. بابک حمیدیان که پس از «چ» و «بادیگارد» سومین همکاری خود را با حاتمیکیا تجربه میکند و هادی حجازیفر. حمیدیان با بازی کنترلشده و زیرپوستی خود شرایط مناسبتری در فیلم ایجاد کرده، اما بازی حجازیفر خنثی است و جای ریزهکاریهای بیشتری دارد.
«به وقت شام» به گفته مدیرعامل سازمان اوج ۸میلیارد هزینه ساخت داشت و در فروش ۱۳میلیارد تومان در گیشه کسب کرد.
ابراهیم حاتمیکیا در نشست خبری فیلم بهوقت شام گفته است: «فکر میکنم سال 65 بود که اولین فیلمم را ساختم و مصادف با کربلای پنج بود. بچهها به منطقه رفته بودند ولی من باید در کنار فیلم میماندم و این برایم سخت بود. ولی بعد از کارم به منطقه رفتم. این را میگویم برای اینکه بدانید «بهوقت شام» فیلمی است که آن را یک سرباز ساخته است. من خودم را سرباز این کشور و نظام میدانم و همچنان دلم برای مدافعان میتپد. من را یک سرباز بدانید که دوست داشتم با آن افراد میرفتم و دلم همچنان برای احوال آن دوران میتپد».
فیلم خروج جدیدترین اثر ابراهیم حاتمی کیا
بعد از جشنواره، حاتمیکیا سکوتی طولانی را در پیش گرفت، نه نسبت به مسائل روز و نه حتی فیلم خودش کمتر حرفی زد و فیلم بعدیاش را هم در سکوت و آرامش ساخت.
فیلم سینمایی خروج نیز جدیدترین فیلم ابراهیم حاتمی کیا در سینما است که به علت شیوع ویروس کرونا از اکران در سینماها جا ماند و در پلتفرمهای آنلاین اکران شد. این فیلم با اینکه به صورت اینترنتی اکران شد، اما توانست یک میلیارد تومان فروش داشته باشد و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد. البته فیلم خروج برای اولین بار در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بازخوردهای خوبی از سوی منتقدان دریافت کرد.
این فیلم روایتگر داستان گروهی از کشاورزان یک روستا است که شرکت آب هنگام تخلیه آب سد شور، این آب را به اشتباه وارد زمینهای کشاورزی آنها میکند. این اشتباه تمام محصولات آنها را از بین میبرد و کشاورزان شروع به شکایت و پیگیری این موضوع در سطح روستا میکنند. اما شکایتهایشان به جایی نمیرسد و تصمیم میگیرند مشکل خود را با رئیس جمهور در میان بگذارند و…
اگرچه سينماي حاتمي كيا در ژانر دفاع مقدس شناخته مي شود، اما دغدغه هاي اجتماعي و ايدئولوژيك متناسب با تحولات تاريخي جامعه را در آثار وي نبايد فراموش كرد.. قهرمان هاي فيلم هاي او به نوعي دغدغه هاي خود وي را بازنمايي مي كند و جالب اينكه اغلب آثار وي نه صرفا ساخت فيلم هاي جنگي كه پرسش هايي از جنگ است: به ويژه پرسش هايي كه بعد از جنگ، هويت انسان هاي مثل او را به چالش كشيده است.
حاتميكيا طي این سالها تجربه هاي دشوار و پرفرازونشيبي را از سر گذرانده كه نشانهها و مولفههاي هريك از آنها را ميتوان در تك تك آثارش بازشناسي كرد. سينماي حاتميكيا، تاريخ تصويري انقلاب اسلامي است كه جامعه شناسي هر دوره را به زبان سينما روايت ميكند و فيلم هاي او صرفا غصه آدم هاي جنگ نيست كه قصه جنگ آدم هاست. قصه آدمهايي كه ميان اسطوره و واقعيت، ارزشها و لغزشها و ميان تجدد و تدين در جست وجوي رستگارياند.