به گزارش پارس به نقل از خبر آنلاین، اولیویرا حالا موفق ترین مربی پرتغالی حاضر در لیگ ایران است. او که تقریبا همزمان با پرتغالی های دیگر وارد ایران شد، بهتر از آن ها نتیجه گرفته است. خوزه مانوئل سرمربی پرسپولیس که به خاطر نتایج ضعیف تیمش اخراج شد. خوزه آلبرتو کاستا، سرمربی پرتغالی نفت هم ضعیف کار کرد و سرانجام اخراج شد. پس از کاستا، کاسیمیرو که او هم پرتغالی بود سرمربی نفت شد و او هم پس از چند هفته اخراج شد تا تونی اولیویرا تنها بازمانده مربیان پرتغالی در لیگ فوتبال ایران باشد. البته کارلوس کروش هم نماینده ای از مربیان پرتغالی در فوتبال ایران است اما او در لیگ برتر فعالیت نمی کند و اولیویرا تنها پرتغالی لیگ برتر ایران است. اولیویرا چهره ای دوست داشتنی با اخلاقی خاص است. حرکات اولیویرا در کنار زمین، هواداران تراکتورسازی را شیفته او کرده است.

*شما خیلی زود به چهره محبوب هواداران تراکتورسازی تبدیل شدید، شاید در ابتدای فصل کسی باور نمی کرد که تونی اولیویرا تا این حد با تیم خو بگیرد و علاوه بر آن نتایج درخشانی را هم کسب کند. در تیم های قبلی تان هم چنین محبوبیتی را داشتید؟

در این مدتی که خارج از پرتغال زندگی کردم، کشور ایران را استثنایی تر از هر جای دیگری دیدم. به هر نقطه از این کشور که می روم، محبت زیادی را از سوی مردم می بینم و این فقط درباره تبریز نیست. نمی دانم دلیل آن چیست، شاید به خاطر چهره من است. به هر حال سبیل هایم مرا شبیه ایرانی ها کرده است! من همیشه برای تیم های حریف و مردم همه شهرها احترام زیادی قائلم و گمان می کنم که این مسئله هم در محبوبیت من تاثیرگذار بوده. همیشه سعی کردم با مردم عادی و حتی بیشتر از عادی برخورد کنم. من آدم دنیا دیده ای هستم و می دانم که ارتباط با مردم همیشه در اولویت است. مدت کوتاهی که از سکونت من در ایران گذشت، احساس کردم که در کشور خودم هستم چرا که مردم همه جوره به من محبت می کنند. اگر مسئله دوری از خانواده را کنار بگذاریم، احساس می کنم که در خانه خودم هستم و در تیم بنفیکا مربیگری می کنم.

*سبیل های آذری زبان ها شهرت زیادی دارد و سبیل های شما هم تشابه زیادی را با آنها ایجاد کرده است، شاید محبوبیت شما به همین دلیل است…

همانطور که گفتم مردم تبریز از همان ابتدا محبت زیادی به من داشتند و نتایج خوب تیم هم این محبت را بیشتر کرد.

*البته شما عکس بدون سبیل هم دارید…

بله، آن مربوط به سال های ابتدایی حضور من در فوتبال است و فقط همان یک عکس است.

*خاطره ای از آن عکس دارید؟

نه، در آن زمان سبیل نمی گذاشتم. فقط ۲۱ سال داشتم و اصلا سبیل هایم در نیامده بود!

*در آن بنفیکای رویایی که در فینال ۱۹۶۸ لندن مقابل منچستریونایتد شکست خورد، از ۲۵ بازیکن ۲۳ نفر آنها سبیل داشتند…

آن اتفاق در بدو ورود من به این تیم رخ داد. ما در بازی فینال به تساوی ۱-۱ رسیدیم اما در وقت های اضافی بازی را واگذار کردیم.

*آن تیم کاپیتان معروفی هم داشت، آنتونیو سیموئز…

سیموئز بازیکن بسیار بزرگی بود. در حال حاضر هم در تیم ملی ایران با کارلوس کروش کار می کند.

*بازی کردن در آن تیم بنفیکا با بازیکنان بزرگی چون اوزه بیو و سیموئز چه احساسی داشت؟

رویایی بود که به حقیقت پیوست. من همیشه عکس این بازیکنان را در روزنامه ها می دیدم و اخبار آنها را دنبال می کردم و پس از پیوستن به آن تیم، رویای یک جوان ۲۰ ساله به حقیقت پیوست. باعث افتخار من است که در کنار چنین بازیکنانی بازی کرده ام.

*به نظر می رسد که آن تیم بنفیکا هم چیزی کم از بارسلونا کنونی نداشته است…

ببینید اگر از بارسلونا لیونل مسی، آندرس اینیستا و ژاوی را خارج کنید دیگر چیزی از این تیم باقی نمی ماند. می خواهم آن روز بارسلونا را ببینید که این سه بازیکن را نداشته باشد.

*اما تیم شما ستاره های پرشماری داشت…

دقیقا همین طور است. ما همراه با آن تیم به ایران هم آمدیم و دیدارهای دوستانه ای را مقابل پاس و پرسپولیس برگزار کردیم. پاس را شکست دادیم و با پرسپولیس مساوی کردیم.

*در همه جای دنیا رقابت میان هواداران رئال مادرید و بارسلونا بسیار داغ است، شما هم رابطه خوبی با ستارگان سابق مادرید مثل فیگو و زیدان دارید و به نظر می رسد که رئالی هستید…

به بارسلونا و سبک بازی این تیم هم علاقه دارم اما واقعیت این است که من دوست صمیمی ژوزه مورینیو هستم. مورینیو زحمات زیادی برای رئال کشید و در مقاطع دشواری موفق شد جام های ارزشمندی را برای این تیم به ارمغان آورد. رئال فصل گذشته با ۱۰۰ امتیاز قهرمان لالیگا شد که این مسئله ارزش کار مورینیو را نشان می دهد. فکر می کنم بارسلونا اشباع شده و دیگر روزهای اوج خود را تکرار نکند.

*خیلی ها اعتقاد دارند که مربیان پرتغالی شخصیتی عصبی و خشن دارند، مانند مورینیو، مانوئل و… این مسئله را قبول دارید؟

مربیان پرتغالی تفاوتی چندانی با دیگران ندارند. بعضی ها عصبی اند و بعضی های دیگر هم آرام. بنا به شرایط مسابقه هر فردی عکس العمل خاص خودش را دارد. دیدید که حتی من در بازی مقابل ملوان آنقدر عصبی شدم که خودم را به زمین انداختم اما ۲۰ دقیقه بعد بازیکنانم را بغل کردم. این رفتارها در وجود من است و نمی توانم با آنها مقابله کنم. فرگوسن هم با هفتاد و چند سال سن در بازی مقابل رئال عکس العمل های عصبی زیادی را از خود بروز داد.

*به نظر می رسد که طرفداران تبریزی هم عاشق همین رفتارهای شما شده اند و می گویند از جانتان برای تیم مایه می گذارید…

صد درصد. زندگی من همین است، تمرین، خانه، تمرین، خانه، تمرین، خانه. من در خانه هم درباره تراکتور فکر می کنم.

*کلا مربیانی که در کنار زمین جنب و جوش زیادی دارند، از چهره جذاب تری میان مردم برخوردارند. مانند مورینیو یا تراپاتونی…

من این رفتارها را برای جذاب شدن در میان مردم انجام نمی دهم. این حالت طبیعی من است.

*اوایل فصل خیلی ها می گفتند که شما برف تبریز را نخواهید دید، اما جالب اینجاست که هم برف تبریز را دیدید و هم برف تهران را…

آن شخصی که این سوال را از من پرسید دیگر به کنفرانس نیامد. منظور او این بود که بیشتر از چند روز در تبریز نمی مانم، به همین خاطر دوست دارم که دوباره او را ببینم. ۶،۷ بار برف تبریز و حالا هم برف تهران را دیدم. اما من آفتاب را بیشتر دوست دارم.

*با توجه به اینکه سال جدید را در پیش داریم، چه هدیه ای برای مردم تبریز در نظر گرفته اید؟

من برای عید شما احترام زیادی قائلم. همان طور که شما در سال نو به یکدیگر هدیه می دهید، ما هم در کریسمس این کار را می کنیم. اما آن چیزی را که من دوست دارم به هواداران تبریزی هدیه بدهم قهرمانی است.

* کلمه ای فارسی یا ترکی بلدید؟

کلمه ای که بلدم مربوط به دین اسلام است. « الله اکبر» . به بازیکنانم می گویم تا همیشه این را تکرار کنند چرا که هیچ چیز مهم تر از الله نیست.