به گزارش پارس به نقل از تابناک، روزنامه ترکیه ای « رادیکال» در مطلبی به تحلیل نقش بازیگران خارجی در بحران سوریه پرداخته و اشاره می کند، منافع متعارض این بازیگران در قبال سوریه، به همان اندازهِ اختلافات داخلی گروه های مخالف، در تشدید بحران کنونی نقش داشته است.

در این میان، رقابت های عربستان سعودی و قطر برای کسب برتری در میان گروه های مخالف، به یکی از مهمترین جنبه های بحران در سوریه تبدیل شده است. این موضوع، بر پایه این مسأله اساسی استوار است که « در صورت سقوط بشار اسد، افراد وابسته به کدام کشور در میدان خواهند ماند؟ » .

« رادیکال» اشاره می کند که در این رقابت برای نفوذ، دوحه به طور خاص با گروه های وابسته به « اخوان المسلمین» کار می کند، در حالی که ریاض، گروه های میانه رو و سکولار را ترجیح می دهد. سعودی ها در روابط خود با سلفی ها به شیوه ای گزینشی عمل می کنند.

سعودی ها که امیدوارند بتوانند شکست خود در عراق و تشکیل دولت شیعه در آن کشور را با ایجاد یک « سوریه سنی» جبران کنند، شکل گیری احتمالی دولت اخوان المسلمین در سوریه را به منزله تهدیدی برای پادشاهی های منطقه ارزیابی می کنند. اما سعودی ها گزینش خود در ارتباط با گروه های سلفی را به چه شکل انجام می دهند؟

به گفته « احمد مصری» ، یکی از شورشیان حاضر در شهر « درعا» ، سعودی ها از گروه های میانه رو حمایت می کنند. بیشتر پولی که آن ها برای شورشیان می فرستند، از طریق « شورای عالی نظامی» توزیع می شود. تحویل سلاح های خریداری شده توسط عربستان، تحت نظارت آمریکا انجام می گیرد و این حقیقت که سعودی ها سلاح های خریداری شده از کرواسی را میان شورشیان میانه رو توزیع کردند، در دسامبر گذشته فاش شد.

روزنامه رادیکال در گزارش خود می افزاید، بخش عمده کمک های عربستان برای شورشیان، از اردن به سوریه می رسد. شورشیانی که در اردن آموزش می بینند، از میان گروه های میانه رو تر سنی برگزیده شده اند. البته این بدان معنا نیست که سعودی به طور کلی با افراطیون کاری ندارند. بر کسی پوشیده نیست که سلفی های جهادی همچنان به عملیات خود با کمک چهره های مذهبی سعودی ادامه می دهند.

اما گزارش هایی هست، مبنی بر اینکه « بندر بن سلطان» ، رئیس دستگاه اطلاعاتی سعودی، منابع گروه القاعده عراق را به « جبهه النصره» انتقال می دهد.

بنا بر اسناد « ویکی لیکس» ، بندر که از وی با عنوان جعبه سیاه روابط ریاض واشنگتن یاد می شود، پس از ترک پست سفارت عربستان در آمریکا در سال ۲۰۰۵ (سمتی که ۲۲ سال بر عهده داشت) ، به همکاری با دولت بوش برای تقویت گروه های سلفی در مقابل گروه های مورد حمایت ایران ادامه داد؛ بنابراین، به هیچ وجه امکان پذیر نیست که شبکه سعودی- سلفی، در سوریه درگیر نباشد.

سیاست ریاض در این زمینه، مبارزه با شاخه سلفی القاعده در خاک خود و در عین حال، حمایت از این گروه در دیگر مناطق است. تمام آنچه سعودی ها می خواهند، این است که سلاح های این گروه علیه خودشان به کار گرفته نشود.

به هر حال، برخورد گزینشی عربستان با گروه های سلفی، از زمان آغاز برخی موفقیت های میدانی « جبهه النصره» و « احرار الشام» در سوریه آغاز شد. پس از مدتی، سعودی ها از رفتن سلفی های مقیم این کشور به جبهه های جنگ در سوریه جلوگیری کردند. وزیر کشور عربستان اعلام کرد، سلفی هایی که برای نبرد به سوریه بروند، هنگام بازگشت بازداشت می شوند.

در همین راستا، « شیخ عبدالعزیز» ، مفتی اعظم سعودی نیز به ائمه جماعات زیر نظر خود اعلام کرد به مردم بگویند: « ما مخالف رفتن جوانان سعودی به سوریه برای جهاد هستیم. زیرا مشخص نیست آن ها تحت فرماندهی چه کسی می جنگند. در عوض، آن ها باید از طریق پول و دعا، از سوری ها حمایت کنند» .

اما به جز عرصه نظامی، رقابت دوحه و ریاض در حوزه های سیاسی مربوط به سوریه نیز کاملاً قابل مشاهده است؛ برای نمونه، در سپتامبر ۲۰۱۲ عربستان و قطر به طور مشترک « فرماندهی شوراهای عالی نظامی انقلابی» را تأسیس کردند. اما یک ماه بعد، وقتی قطر فرماندهان نظامی را در دوحه جمع کرد تا پول در اختیارشان بگذارد، عربستان به میزبانی کسانی پرداخت که به دوحه نرفته بودند.

مورد دیگر، مربوط به ماه مارس سال گذشته است که گروه موسوم به ائتلاف مخالفین سوری، اقدام به انتخاب یک نخست وزیر موقت کرد. در آغاز اعلام شده بود که دوحه و ریاض بر سر نخست وزیری « اسد مصطفی» توافق دارند، ولی در دقیقه آخر، قطر از انتصاب « غسان هیتو» حمایت کرد. در نتیجه، اعضایی که مورد حمایت عربستان بودند، از ائتلاف کنار کشیدند.

به هر حال، آنچه از تحولات سوریه و نقش کشورهای منطقه در تشدید بحران این کشور برمی آید، آن است که با توجه به تعارض منافع این کشور ها، باید همچنان شاهد جنگ های نیابتی و رقابت های سیاسی در سوریه باشیم. البته در میان کشورهای منطقه، به جز عربستان و قطر، خود ترکیه نیز که به نظر می رسد با حمایت از گروه های اخوانی به قطر نزدیک تر است نقش بسیاری دارد که مورد اشاره این روزنامه ترکیه ای قرار نگرفته است