به گزارش پارس ، به نقل از فارس، بمب گذاری در مسیر یک مسابقه دوی ماراتن در بوستون آمریکا، شاید از نظر تلفات به اندازه یکی از درگیری های کوچک جنگ داخلی سوریه نباشد اما برای مردم آمریکا یادآور حادثه تلخ یازده سپتامبر است که سرآغاز جنگ های گسترده بین المللی با انگیزه مبارزه با تروریسم شد.

به درست یا غلط، شبکه تروریستی « القاعده» به عنوان عامل وقایع یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به مردم آمریکا معرفی شده است. در این که شبکه القاعده یک شبکه تروریستی است تردیدی نیست اما محل تردید آنجاست که آیا این شبکه تروریستی می توانسته حملاتی در آن سطح را طراحی و اجرا کند یا نه؟

به هر حال این مساله تفاوت چندانی ایجاد نمی کند چون افکار عمومی غالب مردم آمریکا القاعده را مسوول یازده سپتامبر می شناسد و بالطبع، در خصوص بمب گذاری بوستون نیز توجهشان پیش از همه به القاعده جلب می شود، هرچند که احتمالات دیگری هم مطرح است.

مقامات امنیتی ایالات متحده تاکنون گروهی را مشخصا مسوول اقدامات تروریستی بوستون معرفی نکرده اند و با این مساله به نوعی احتیاط آمیز برخورد کرده اند. هرچند حرف های ضد و نقیضی در خصوص دستگیری احتمالی یک تبعه سعودی مطرح است اما به عکس گذشته، نوک پیکان اتهامات مقامات امنیتی آمریکایی فورا و بدون معطلی متوجه القاعده نشده است.

این رویکرد آمریکایی ها شاید به آن دلیل باشد که اوباما می خواهد دولت خود را دولتی موفق در نبرد با القاعده نشان دهد. کسی که خود را قاتل بن لادن می داند، نمی خواهد وجاهتی را که با قتل وی از آن خود کرده، به راحتی فدای انفجاری با چند کشته بکند؛ اما یک مساله مهم تر هم وجود دارد.

« جریان سلفی» که مهم ترین نماد آن در جهان تحت عنوان شبکه القاعده شناخته می شود، امروز به نوعی متحد ایالات متحده در خاورمیانه محسوب می شود. همان کسانی که آمریکا سال هاست در افغانستان، پاکستان و یمن با آنها درگیر است و حتی قتل سفیر خود در لیبی را متوجه آنها می داند، امروز اصلی ترین متحد تاکتیکی ایالات متحده در نبرد با حکومت سوریه و تلاش برای شکستن محور مقاومت در برابر اسرائیل محسوب می شوند.

نیروهای سلفی مشغول به جنگ در سوریه که با نام « جبهه النصرة» شناخته می شوند در واقع شاخه ای از یک گروه سلفی دیگر هستند که در عراق و در جریان اشغال این کشور توسط آمریکایی ها در نبرد با نظامیان آمریکایی سخت آبدیده شده اند و اکنون به جان مردم سوریه افتاده اند و حتی در بخش هایی از این کشور ادعای حکومت طالبانیستی کرده اند.

اگرچه وزارت امور خارجه ایالات متحده در اظهارات رسمی جبهه النصرة را گروهی تروریستی نامیده است اما در عمل از همان هدفی حمایت می کند که سلفی ها در سوریه به آن می اندیشند. در واقع، النصرة و دیگر گروه های سلفی مستقر در سوریه توسط متحدین ایالات متحده تغذیه مالی و تسلیحاتی می شوند و این امری نیست که آمریکایی ها از آن بی اطلاع باشند.

در اینکه متحدان آمریکا در منطقه خاورمیانه در ماجرای سوریه کاملا در کنار سلفی ها قرار دارند، تردیدی وجود ندارد. کنفرانس هرتزلیا که در ماه مارس در فلسطین اشغالی برگزار شد، به اسرائیل هم توصیه می کرد که در نبرد با ائتلاف شیعی منطقه (محور مقاومت) ، متحد سنی های منطقه باشد.

اکنون تنها به عنوان یک احتمال تصور کنید که سلفی ها یا همان القاعده، به عنوان مسوول بمب گذاری در بوستون شناخته شوند. آن وقت باراک اوباما بابت حمایت هایی که از این جریان ها در سوریه به صورت مستقیم و غیرمستقیم داشته است، سخت مورد انتقاد افکار عمومی آمریکا قرار می گیرد.

این انتقادات تند پس از کشته شدن سفیر ایالات متحده در لیبی یک بار متوجه دولت آقای اوباما شده است و حتی در جریان انتخابات نوامبر گذشته یکی از مواردی بود که جمهوری خواهان از آن علیه باراک اوباما استفاده کردند.

در صورتی که سلفی ها مسوول اقدامات تروریستی بوستون شناخته شوند، اوباما مجبور است توضیح دهد که چرا پس از تجربه تلخ اتحاد با سلفی ها در نبرد علیه شوروی در افغانستان، بار دیگر در کنار آنها قرار گرفته است و همان اشتباه رونالد ریگان را تکرار کرده است؟

اینها البته زمانی مطرح خواهند شد که سلفی ها به عنوان عامل انفجارهای بوستون معرفی شوند، امری که شاید این بار مصلحتا صورت نپذیرد.