به گزارش پارس ، به نقل ازفارس، شیخ نشین های عرب حاشیه خلیج فارس که در چارچوب سازمانی به نام « شورای همکاری خلیج [فارس] » گرد هم آمده اند، روز یکشنبه بار دیگر موضعی ضدایرانی را در کارنامه خود ثبت کردند.

تاریخچه شورای همکاری خلیج فارس اصولا با ضدیت با جمهوری اسلامی ایران گره خورده است. این سازمان منطقه ای در سال ۱۹۸۱ و پس از ادعایی تاسیس شد که بر مبنای آن، رژیم آل خلیفه جمهوری اسلامی ایران را به طراحی کودتا علیه خود متهم کرد. در طول هشت سال جنگ تحمیلی، اگرچه موضع شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس به ظاهر بی طرفی بود اما کمک های فراوانی از سوی برخی از این شیوخ بالاخص آل سعود و آل صباح به رژیم عراق انجام شد تا آنجا که نفت عراق توسط کشتی های سعودی و کویتی صادر می شد. همین امر سرانجام به جنگ نفتکش ها در خلیج فارس انجامید.

پس از اشغال کویت توسط رژیم بعث عراق و موضع گیری قاطع ایران علیه این اقدام، روابط بین ایران و شیوخ عرب تا حدودی بهتر شد اما این بهبود روابط پس از شروع ادعاهای امارات عربی متحده در خصوص جزایر ایرانی تنب و ابوموسی عملا متوقف شد. از آن پس نیز هر روز چالش های بیشتری بین ایران و شیوخ شورای همکاری مشاهده شده است که انقلاب مردم بحرین، از جمله آنهاست.

اما ادعای اخیر حکام سرزمین های نفت خیز عربی علیه نیروگاه هسته ای ایران، داستانی است که از شدت تلخی مضحک می نماید! شیوخ عربی که اسناد ویکی لیکس ثابت می کنند خواهان توقف برنامه هسته ای ایران به هر قیمت ممکن هستند، این بار از زلزله بوشهر برای حمله به برنامه هسته ای ایران سود جسته اند. زلزله ای که سی و هفت ایرانی را کشته و بیش از ۸۰۰ نفر را مجروح کرده است، برای سران کشورهای عربی به مستمسکی برای حمله به برنامه هسته ای ایران تبدیل شده است تا از آژانس بین المللی انرژی اتمی بخواهند که یک تیم بازرسی ویژه به بوشهر اعزام کند.

بهانه مورد نظر شیوخ عرب این است که آسیب به نیروگاه بوشهر سرزمین های آنان را هم متاثر خواهد کرد و از آنجا که بوشهر در منطقه ای زلزله خیز قرار دارد، باید فکری به حال آن شود و البته این فکر هم قاعدتا چیزی جز تعطیلی نیروگاه هسته ای بوشهر نیست!

در خصوص این ادعاهای شیوخ عرب اشاره به موارد ذیل، ضروری به نظر می رسد:

۱ - مردم ایران ملت های عرب حاشیه خلیج فارس را برادران دینی خود می دانند و انتظار ندارند که پس از وقوع چنین مصیبتی، از سوی سران چنین کشورهایی نه تنها با آنها هم دردی نشود، بلکه همین موضوع به مستمسکی برای شبهه افکنی در خصوص حقوق هسته ای آنها تبدیل شود؛

۲- در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، کشور هسته ای وجود ندارد و تخصصی هم در زمینه ساخت و راه اندازی نیروگاه هسته ای در این کشورها به چشم نمی خورد، پس شیوخ عرب باید در خصوص احساس صلاحیت خود جهت اظهارنظر در خصوص مسائل هسته ای، بازبینی کنند؛

۳- بنابر کنوانسیون های بین المللی، مسوول امنیت ساخت و ساز نیروگاه هسته ای بوشهر، پیمانکار روس آن است. این پیمانکار اطمینان های لازم را در خصوص نیروگاه هسته ای بوشهر داده است و اگر اهمالی هم از آن سر زده باشد، ایران اولین مدعی خواهد بود. بنابراین، شیوخ عرب اگر نیاز به اطلاعات فنی دارند، بهتر است از شرکت روس اطلاعات مزبور را بخواهند؛

۴- محل ایجاد نیروگاه بوشهر، پیش از انقلاب اسلامی انتخاب شده بود. حتی مراحل اولیه ساخت آن را نیز یک شرکت آلمانی و در هم دوران به انجام رسانده بود. شیوخ عرب چرا آن زمان به وجود گسل های زلزله در بوشهر اعتراضی نداشتند؟

به طور کلی، اعراب حاشیه خلیج فارس در حمله به برنامه هسته ای ایران بعضا گوی سبقت را از سران تل آویو هم می ربایند و این در حالی است که باید از توسعه فن آوری های نوین در کشورهای اسلامی حمایت کنند. طبعا اگر روزی کشورهای عربی بخواهند به توسعه فن آوری هسته ای مبادرت ورزند، ایران نه تنها فن آوری مزبور را حق برادران مسلمان خود خواهد دانست بلکه آمادگی کمک به آنها را نیز خواهد داشت.

چنین برخوردهای خصومت آمیزی به واقع ناشی از سنت جاهلیت عربی است که قومیت گرایی و فرقه گرایی در آن امری متدوال بوده است و ظاهرا همچنان در پس پرده اذهان شیوخ عرب به چشم می خورد. همین سنت جاهلانه است که لابی های عربی در ایالات متحده را وامی دارد تا هم پای لابی های یهودی علیه ایران و برنامه هسته ایش تبلیغ کنند.

شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس باید بدانند که با توجه به حساسیت بین المللی در خصوص برنامه هسته ای ایران، آژانس بین المللی انرژی اتمی برای بازرسی های سخت گیرانه از تاسیسات هسته ای ایران از جمله نیروگاه هسته ای بوشهر، نیازی به توصیه آنها ندارد، پس با این جوسازی ها تنها خود را خسته می کنند.