به گزارش پارس به نقل از سایت مشرق: روابط آنکارا و تل آویو بعد از مدتی رکود که بسیاری از تحلیلگران منطقه ای آن را ناشی از سیاست ها و برنامه های غربی برای فریب افکار عمومی می دانند، با عذرخواهی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و ارسال هیئتی صهیونیستی به ترکیه برای بررسی میزان خسارت های کشتی مرمره بار دیگر به حالت عادی خود باز خواهد گشت؛ بدین ترتیب با سفر باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به منطقه، مناسبات شراکت گونه رژیم اسرائیل با ترکیه که از زمان تأسیس این رژیم دایر شده، به حالت قبلی خود باقی ماند و دولت به ظاهر اسلامگرای رجب طیب اردوغان نیز تلاش جدی در تغییر ماهیت این مناسبات نکرد.

رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه البته برای عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی بعد از اتفاق کشتی مرمره علاوه بر عذرخواهی صهیونسیت ها و پرداخت غرامت شرط دیگری نیز مطرح کرده بود که گویا این شرط را به فراموشی سپرده یا به دنبال توجیه آن است؛ وی گفته بود که برای عادی سازی روابط با اسرائیل باید نوار غزه از محاصره خارج شود. رسانه های خبری با توجیه این شرط گفتند که نتانیاهو در تماس تلفنی اش به اردوغان گفته است که اقدامات کاهش محاصره غزه انجام شده و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.

آنکارا سعی دارد این مواضع تل آویو را تسلیم شدن اسرائیل در برابر خواسته خود معرفی کند، اما آیا روی پنهان مناسبات دو طرف همان چیزی است که در رسانه ها مطرح است؟ برای پرداختن به این مسأله توجه به چند نکته ضروری است.

اول: افزایش روابط اقتصادی آنکارا - تل آویو

مناسبات واقعی آنکارا- تل آویو بعد از حادثه کشتی مرمره با وجود هیاهوی تبلیغاتی رسانه ها، دستخوش تغییرات چندانی نشد، تغییر در روابط تنها محدود به خارج شدن سفرای دو طرف بود، اما مناسبات دیپلماتیک همچنان به حال خود باقی ماند. برخی از توافقنامه های امنیتی و نظامی نیز به حالت تعویق درآمد و به صورت کامل متوقف نشد. بر اساس گزارش های صهیونیستی روابط اقتصادی میان دو طرف نیز بعد از این حادثه به جای کاهش، با افزایش همراه بود و از دو و نیم میلیارد دلار در سال ۲۰۰۹ به ۴ و نیم میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱ رسید.

دوم: سخنرانی شیمون پرز در پارلمان ترکیه

با وجود عوام فریبی های رجب طیب اردوغان و حزب متبوعش برای گرفتن رأی مردم مسلمان ترکیه، ورود این گروه به ظاهر اسلامگرا به عرصه قدرت هیچ تغییری در معادله های دیپلماتیک میان آنکارا و تل آویو ایجاد نکرد، تنها دو ماه بعد از رسیدن عبدالله گل و رجب طیب اردوغان به قدرت بود که برای اولین بار شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی در پاییز سال ۲۰۰۷ به سخنرانی در پارلمان ترکیه پرداخت.

اردوغان بعد از اینکه برای دومین بار موفق به کسب رأی مردم شد، ماهیت خود را بیش از پیش رو کرد و با حضور فعال در برخی طرحهای استعمارگرایانه در منطقه، نقش منفی بویژه در پرونده سوریه و عراق بازی کرد. ترکیه در همین راستا از ژست سیاسی اسلام خواهانه خود برای سازش میان اسرائیل و فلسطین کمک گرفت.

سوم: عذرخواهی ترکیه از رژیم صهیونیستی

ناوگان آزادی که علت اصلی بروز چالش اخیر میان آنکارا و تل آویو بود، با تلاش مخالفان دولت ترکیه کار خود را آغاز کرد، اردوغان حتی اعضای حزب خود را از شرکت در این کاروان منع کرده بود، اما وقتی که اسرائیل جنایت کشتار غیر نظامیان این کاروان در آب های آزاد را مرتکب شد، دولت ترکیه خود را در تنگنا دید و مجبور شد در مقابل افکار عمومی نسبت به این اقدام واکنش نشان دهد. البته بیان شد که این واکنش نیز بیش از اینکه ریشه ای و عمیق باشد، صوری و عوام فریبانه بود. دستگاه دیپلماسی ترکیه برای جبران این مواضع حتی اقداماتی را برای دلجویی از صهیونیست ها انجام داد و در آتش سوزی سال ۲۰۱۱ هواپیماهای خود را برای شرکت در مهار آتش به شمال سرزمین های اشغالی فرستاد. احمد داود اوغلو نظریه پرداز سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه نیز دیدارهای علنی و محرمانه زیادی را با مسئولان صهیونیستی برگزار کرد تا آنها را به یک عذرخواهی هر چند صوری قانع کند. آمریکا نیز سعی کرد در این میان نقش کاتالیزور را ایفا کند و تلاش زیادی برای همگرایی میان ترکیه و اسرائیل به کار گرفت.

چهارم: عذرخواهی زبانی؛ تنها شرط ترکیه برای عادی سازی روابط

رژیم صهیونیستی دریافت که واگرایی میان تل آویو وآنکارا بر خلاف منافع این رژیم در منطقه است و روابط دیپلماتیک قوی با ترکیه می تواند این کشور را به ابزاری برای تحقق اهداف این رژیم در منطقه تبدیل کند، به همین علت بود که با وجود فشار اجتماعی داخلی در سرزمین های اشغالی مبنی بر عدم عذرخواهی مقامات رسمی تل آویو از ترکیه، این اتفاق افتاد تا رژیم حاکم در ترکیه بار دیگر به روی دیگر سیاست های اسرائیل در منطقه تبدیل شود.

از سوی دیگر ترکیه عذرخواهی را شرط عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود، این بدان معنی است که عذرخواهی برای بازگرداندن روابط به حالت قبل کافی است و ترکیه مشکلی با اسرائیل ندارد، از سوی دیگر اسرائیل می تواند با یک عذرخواهی ساده دستاوردهای زیادی به دست آورده و نفوذ خود را در منطقه تقویت کند. این معنا در سخنان نامق طان سفیر ترکیه در واشنگتن نیز آمده است که در تشریح ماهیت مناسبات استوار ترکیه و اسرائیل گفت: دوستان واقعی فقط آنهایی هستند که از همدیگر عذرخواهی می کنند.

پنجم: کناره گیری لیبرمن برای عادی سازی روابط

عوامل داخلی سرزمین های اشغالی مانند تغییر کابینه و سفرباراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به منطقه را نباید در اجرای تصمیم عذرخواهی تل آویو بی تاثیر دانست، کنار رفتن افراط گرایانی چون آویگدور لیبرمن به عنوان مخالف اصلی از ساختار تشکیلاتی کابینه اسرائیل زمینه را برای این عذرخواهی فراهم کرد. وساطت اوباما نیز نقش اساسی در این راستا ایفا کرد.

ششم: افشای چنگ زرگری آنکارا با تل آویو

انتقادهای صوری ترکیه از اسرائیل در دوره رخوت مناسبات این نکته را از ذهن پیگیری کنندگان مسایل بین المللی نمی برد که این کشور عضو فعالی از ناتو است و ناتو در ذات خود نمی تواند دشمنی برای اسرائیل باشد، بنابراین نمی توان تصور کرد که ترکیه در آن واحد هم دوست اسرائیل باشد و هم دشمن آن. این در حالی است که ترک ها مرزهای خود را مرزهای ناتو می دانند و استقرار سپر موشکی اخیر در خاک این کشور نیز در راستای همین سیاست دنبال شده است، بنابراین مشخص است که جنگ آنکارا با تل آویو نیز زرگری بوده و دیگر نمی تواند افکار عمومی را فریب دهد. علت پایان دادن به این فریب بین المللی را نیز می توان در رسوا شدن طرف های آن و علنی شدن ارتباطات مخفیانه آنها دانست.

هفتم: تیره شدن روابط با ۴ کشور به خاطر یک رژیم

هم زمانی عادی سازی روابط ترکیه با اسرائیل با سفر باراک اوباما به منطقه از سویی و تیره شدن روابط آنکارا با کشورهایی چون ایران، روسیه، چین، سوریه و عراق نشان می دهد که این عادی سازی در راستای پروژه گسترده ای است که به دنبال تغییر موازنه های قدرت در منطقه و ایجاد خاورمیانه جدید است، سناریویی که بازیگران اصلی آن ترکیه و رژیم صهیونیستی و برخی رژیم های عربی و بازیگردان آن ایالات متحده آمریکاست. این سناریو سعی دارد قدرت های منطقه را بر اساس منافع غرب بازتعریف کرده و در این راستا تحولات امنیتی نگران کننده ای در سوریه، عراق و لبنان از سوی غرب دنبال می شود تا بتواند محور مقاومت را که تنها بازدارنده در برابر این پروژه های استعماری است، به زانو درآورد.

هشتم: وابستگی به رژیم صهیونیستی برای فرار از وابستگی به روسیه

عادی سازی روابط ترکیه و اسرائیل تنها برای مقابله با محور مقاومت در منطقه نیست، بلکه دو طرف به دنبال مقابله با نفوذ روسیه در منطقه و حضور نظامی این کشور در آب های ساحلی سوریه هستند، تسلط مسکو برای منابع گازی و منافع دوجانبه ترکیه و اسرائیل در معادلات انرژی باعث همگرایی بیشتر آنها شده است.

در این راستا در حالیکه دو طرف اخیرا به دنبال پایان دادن به جنگ زرگری بین خود هستند، از ماهها قبل مذاکرات فشرده ای برای احداث خط لوله گاز طبیعی از چاه لافیتان در سرزمین های اشغالی برای ترکیه در دست انجام است، این خط لوله امکان صادرات گاز به اروپا از طریق ترکیه را می دهد. ترک ها نیز مانند کشورهای دیگر این روزها وابستگی زیادی به واردات گاز از روسیه دارند و ارتباط داشتن با چاه لافیتان می تواند میزان این وابستگی را کم کند و انرژی کافی با قیمت مناسب را برای آنها به همراه داشته باشد. اسرائیل نیز معتقد است که ترکیه می تواند پلی برای صادرات گاز این رژیم به اروپا باشد.

نهم: نقش سوریه در عادی سازی روابط آنکارا و تل آویو

همگرایی اخیر ترکیه با رژیم صهیونیستی ارتباط مستقیم با حوادث سوریه دارد و نشان می دهد با شکست های مکرر در عرصه نظامی و ناکارآمدی گروه های تروریستی القاعده در این کشور، تلاش ها برای بسیج نیروهای خارجی و افزایش فشارهای دیپلماتیک بر دمشق متمرکز شده است. نتانیاهو در همین راستا در صفحه توئیتر خود می نویسد که مهم است که اسرائیل با یکی از کشورهایی که مرز مشترک با سوریه دارند، ارتباط داشته باشد.

دهم: بازی استراتژیک ترکیه در زمین غزه

رسانه های وابسته به دولت ترکیه و رژیم صهیونیستی شاید بتوانند این خط خبری را ترویج دهند که شرط اروغان در رفع محاصره غزه برای عادی سازی روابط با اسرایل تا حدی انجام شده است، اما این از نظر افکار عمومی منطقه قابل قبول نیست، چرا که کاسته شدن از برخی فشارها علیه غزه به علت شرایط ناهمگن منطقه ای برای اسرائیل و از دست رفتن شریک استراتژیک تل آویو در مصر یک چیز است و رفع محاصر غزه چیز دیگر. بویژه اینکه چند ماه قبل از این عادی سازی روابط بود که صهیونیست ها بار دیگر به غزه حمله کردند و این بار ترکیه در سکوتی مرگبار فرو رفت و سعی کرد اقدامات وحشیانه صهیونیست ها در حمله به این منطقه قحطی زده را توجیه کند. بنابراین می توان گفت اقدام اردوغان در مطالبه شرایط سه گانه تنها یک ژست سیاسی و اقدامی برای فرار از فشار افکار عمومی بعد از حمله ترکیه به کشتی مرمره بود و ارتباطی با آرمان فلسطین و دفاع اردوغان از این آرمان نداشت.