دکتر محمدرضا قینی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران بیان کرد: مهمترین مشکل در زمان دچار شدن شخصی به سکته مغزی، مدت زمان کوتاه حدود 5 ساعته برای احیا سلولهای مغزی و خون رسانی منظم به مغز است که در صورت مراجعه به موقع بیماران و هم چنین آمادگی بیمارستان های کشور برای اقدامات اورژانسی، بهبودی بیمار ممکن است. 

 

وی با تاکید بر ضرورت آشنایی های علمی اولیه و اقدامات لازم هنگام بروز نشانه های سکته مغزی بخصوص برای همراهان بیمار، افزود: برای مثال وقتی فردی دچار ضعف در یک سمت بدن می شود، اغلب خانواده بیمار  پس از گرفتن فشارخون وی و بالابودن آن سعی می کنند با  قرص و ... آن را تعدیل کنند اما لازم به ذکر است که افزایش فشار در چنین مواقعی نقش جبران کننده دارد و نباید بدون آگاهی کاری انجام داد. 

 

این متخصص مغز و اعصاب از کافی نبودن سیستم توانبخشی کشور در زمان بروز سکته های مغزی و ضعف ساعات اولیه بیماری به عنوان یکی دیگر از مشکلات این عرصه نام برد و تصریح کرد: با توجه به اهمیت توانبخشی در ساعات اولیه مراجعه بیماران مبتلا به سکته مغزی و ضعف عضلانی برای بهبود، باید در راستای افزایش بهبود کیفیت سیستم توانبخشی بیمارستان ها و خود بیماران تلاش شود. 

 

وی فشار خون بالا، دیابت، استعمال دخانیات و بویژه سیگار، چربی خون بالا، مشکلات قلبی ، افزایش سن و .... را از جمله فاکتورهای خطر بروز بیماری های قلبی عروقی و سکته مغزی برشمرد و گفت: متاسفانه در این زمینه سیستم بررسی جامعی برای چک کردن روتین و سالانه این فاکتورها به صورت کشوری وجود نداشته ولی در صورت مراجعه فردی این موارد به خوبی بررسی می شوند. 

 

به گفته دکتر قینی آموزش های پیشگیرانه در راستای کاهش مصرف سیگار و قلیان، افزایش فعالیت های بدنی، کاهش استعمال غذای پر نمک و فست فودها، افزایش استفاده از میوه ها و سبزیجات و به طور کلی تغییر سبک زندگی در کاهش سکته های مغزی نقش بسیار موثری دارد.

 

وی  اذعان کرد: ریتم نامنظم قلبی نیز با توجه به سن فرد از دیگر نکات نیازمند بررسی است چراکه در صورت نامنظم بودن ضربان های قلب، در جداره های قلب استعداد لخته شدن خون و سپس ایجاد سکته مغزی در اثر حرکت این لخته ها به سمت مغز افزایش می یابد. 

 

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در ادامه یادآور شد: با توجه به پایین تر بودن سن سکته مغزی در کشور ما، اگر درمان درست نباشد ، بیمار دچار معلولیت شدید می شود و علاوه بر تحمیل هزینه های سنگین به خانواده بیمار ، جامعه و سیستم بهداشتی  را هم متحمل هزینه های سنگین  برای توانبخشی و درمان های بعدی می کند.