می‌گویند در قدیم، یکی از پادشاهان کشور چین به نام شی‌هوانگ‌دی، پس از آنکه بر تخت نشست، تصمیم گرفت مبدأ زمان باشد و تاریخ چین را از خودش شروع کند.

او دستور یک کتابسوزی عظیم را در کشور چین داد و موّرخین زیادی را زنده به‌گور کرد. و در ادامه نیز کتابها و کتبیه‌های زیادی درباره او توسط اطرافیانش نوشته شد و عده‌ای تلاش کردند تاریخ واقعاً از او شروع شود. اما این ایده هرگز عملی نشد!

چون تاریخ همچون قطاری است که از ایستگاه واقعیت‌ها و عملکردهای گذشته و آینده می‌گذرد. و هوانگ‌دی اگرچه نخواست باور کند اما او فقط مسافر یکی از واگن‌های این قطار بود...

***

آغاز:‌ دولت رئیس جمهور روحانی روایت‌های عجیبی را از میراث دولت قبل به مردم می‌گوید.

شروع ماجرا نیز شاید با شخص روحانی بود... زمانی که در مهرماه سال 92 و در مراسم نمادین آغاز سال تحصیلی دانشگاه تهران گفته بود:‌ «دولت در شرایطی کار خود را آغاز کرده است که با یک خزانه خالی و انبوهی از بدهکاری رو به روست.»[1]

در این اثنی اصلاح‌طلبان نیز به کمک دولت آمدند و بر آتش این روایت‌های عجیب دمیدند.

این، سعید حجاریان بود که در سال 93 و در مصاحبه با یک نشریه اصلاح‌طلب اینطور اظهار کرد که آقای روحانی (از دولت قبل) زمین سوخته تحویل گرفته است.[2]

ماجرای 700 یا 800 میلیارد دلاری هم که اصلاح‌طلبان اصرار دارند در دولت قبل برده شده و البته خورده شده نیز شهره عام و خاص است. [3]

در این زمینه البته کم‌لطفی است اگر به صحبتی مشهور از اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم نیز اشاره نکنیم که زمانی گفته بود بزرگترین فساد قرن در دولت گذشته اتفاق افتاد.[4]

اینکه مردم چه اندازه این میزان بحران را در دولت قبل درک کرده‌اند و یا چرا کشور بر اثر این بحران‌های خطرناک که ستاد برجام می‌گوید «جنگ» هم جزو آنهاست از هم نپاشیده است؟! سؤالیست که باید از گویندگان این صحبت‌ها پرسید.

مجید انصاری، دیگر معاون آقای روحانی نیز به تازگی در یک جلسه درباره میزان نرخ رشد اقتصادی در دولت قبل گفته است که این میزان منفی 6.7 درصد بوده است. [5]

رضا صالحی امیری و حمیدرضا جلایی‌پور، که اولی از چهره‌های دولتی و دومی یک فعال اصلاح‌طلب است نیز اخیراً از یک رخداد ممکن‌الوقوع در دولت گذشته پرده برداشته‌اند که بر اساس آن «خطر گرسنگی» مردم ایران را تهدید می‌کرده و البته این «برجام» بوده که توانسته رافع این تهدید باشد.[6]

روایت جدید این سریال هم مربوط به ذخیره بحرانی گندم در دولت قبل بر اساس نقل محمود حجتی، وزیر جهاد کشاورزی دولت یازدهم است.

او اخیراً به روزنامه دولتی ایران گفته است:

«در سال 92 هنگامی که دولت یازدهم سر کار آمد ذخایر استراتژیک گندم از چند صد هزار تن تجاوز نمی‌کرد که برای مصرف تنها 18 الی 21 روز کشور بود و این یک شرایط بحرانی محسوب می‌شد.»[7]

 

*آغاز تاریخ در سال چهارم دولت یازدهم!/رشد 4 درصدی هم از راه رسید

اینکه مردم چه اندازه این میزان بحران را در دولت قبل درک کرده‌اند و یا چرا کشور بر اثر این بحران‌های خطرناک که ستاد برجام می‌گوید «جنگ» هم جزو آنهاست از هم نپاشیده است؟! سؤالیست که باید از گویندگان صحبت‌های بالا پرسید.

ولی اتفاقی که جذابیت شگفت‌انگیزی آن حتی بیشتر از صحبت‌های اشاره شده در بالاست؛ روش جدیدی است که برخی چهره‌های کابینه یازدهم در سال آخر عمر دولت روحانی درباره دستاوردهای دولت در پیش گرفته‌اند.

این، شخص رئیس‌جمهور روحانی است که چندی قبل بیان کرد دستاوردهای برجام «آفتاب تابان» است و ایران در پسابرجام، هر روز شاهد یک گشایش تازه بوده است.

و هم‌او بود که در سفر خود به استان کهگیلویه و بویراحمد به ناگاه از رشد 4.4 درصدی اقتصادی در سه ماهه نخست امسال خبر داد.[9]

سمپات‌های دولت هم البته بیکار نبوده‌اند.

اخیراً نشریه اصلاح‌طلب صدا وابسته به حزب کارگزاران سازندگی بود که اعلام کرد دولت یازدهم با «برجام» و «تلگرام» در انتخابات ریاست جمهوری آینده پیروز خواهد شد.

و در ادامه‌ی بحران ذخیره گندم نیز که خبر اشاره وزیر جهاد کشاورزی به آنرا در بالا خواندید، از سوی شخص آقای وزیر و در همان مصاحبه اعلام شده است که «اما هم اکنون بیش از 13 میلیون تن گندم در سیلوهای کشور ذخیره شده است و ذخایر استراتژیک ما از 18 روز به بیش از 6 ماه افزایش پیدا کرده است.»[10]

اما این دستاوردها که گویی قرار است در سال آخر دولت روحانی یک به یک از جانب دولتمردان اعلام شوند؛ چگونه توانسته‌اند بر آن «زمین سوخته» معروف سبز شوند؟! و ایضاً اینکه چقدر واقعی هستند و یا در پیش بودن انتخابات چه اندازه در بیان آنها اثر دارد؟!

اگرچه مسئله بی‌دستاوردی برجام و یا میزان بزرگ بودن دستاوردی به نام «تلگرام»! بر همه آشکار است اما در ادامه گزارش به بررسی میزان واقعی‌بودن ادعای دولت در زمینه رشد 4 درصدی اقتصاد خواهیم پرداخت.

 

*رشد 4 درصدی روی کاغذ/پول نفتی که فقط یک دهمش به ایران برمی‌گردد

ادعای اخیر رئیس‌جمهور روحانی مبنی بر رشد 4.4 درصدی در سه ماهه نخست امسال بیش از هر چیز نوستالژی کاهش تورم نقطه به نقطه و باز شدن یک هزار ال‌سی را در اذهان تداعی کرد.

دو دستاوردی که اولی به گفته مقامات ارشد کشور چندان قابل اتکا نیست و دومی هم در یک روز تعطیل بیان شد که البته دولتی‌ها بعداً توضیح دیگری دادند و عنوان کردند که منظورمان آغاز روند باز شدن ال‌سی‌ها بوده است!

درباره ادعای 4.4 درصدی رئیس جمهور که گفته می‌شود دستاورد برجام هم بوده؛ مناقشاتی وجود دارد.

مثل اینکه این رشد 4.4 درصدی بر چه پایه‌ای از رشد قبلی اعلام شده است؟!

پرویز داوودی، کارشناس اقتصادی و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در همین زمینه گفته است: 

او تصریح می‌کند: این صحبت قابل اتکا نیست و باید از آقای رئیس جمهور سئوال کرد که چرا شما رشد اقتصادی سال 94 را به مردم اعلام نمی‌کنید و درباره آن صحبت نمی‌کنید اما رشد اقتصادی 3 ماهه را پررنگ می‌کنید و به آن اتکا می‌کنید؟[11]

در کنار این مسئله، کارشناسان اقتصادی بیان می‌کنند که این میزان رشد اعلام شده از سوی دولت بر اساس میزان درآمد تخمینی دولت از فروش نفت بوده است نه بر اساس درآمدهای واقعی.

آمار بانک مرکزی در همین زمینه نشان می‌دهد که از مجموع درآمدهای حاصل از فروش نفت و فرآورده‌های نفتی در 2 ماهه اول امسال تنها 672 میلیارد تومان حاصل شده است که ظاهراً حدود یک دهم درآمد فروش نفت و فرآورده‌های نفتی در 2 ماه سال گذشته و یک بیستم رقم مصوب بودجه امسال است.

سیدمحسن قمصری، مدیر امور بین‌الملل شرکت ملی نفت در این رابطه به فارس گفته است: مدیریت امور بین‌الملل شرکت ملی نفت براساس قانون تنها وظیفه انعقاد قرارداد فروش نفت با مشتریان خارجی خود را دارد. بر این اساس متقاضیان نفت ایران پس از درخواست، نفت را خریداری کرده و وظیفه دریافت وجوه حاصل از فروش برعهده بانک مرکزی است. و این بانک از طرف دولت و خزانه‌داری کشور مسئول دریافت وجوه فروش نفت است.

گزارش فارس همچنین می‌افزاید: اگرچه به گفته مسئولان وزارت نفت صادرات نفت خام پس از برجام افزایش قابل توجهی داشته است اما ظاهراً براساس مستندات موجود به دلیل وجود تحریم‌های بانکی هنوز امکان جابه‌جایی پول حاصل از فروش نفت خام میسر نیست و حجم قابل توجهی از پول فروش نفت خام ایران به حساب‌های خزانه واریز نشده است.[12]

ماجرا تقریباً مشخص است...

دولت پایه موفقیت 4.4 درصدی خود در رشد اقتصادی طی 3 ماهه ابتدای امسال را بر میزانی از فروش نفت مبتنی کرده است که قسمت اعظم آن واقعی نیست و صرفاً همه چیز بر روی کاغذ اتفاق افتاده است.

بیان ساده‌تر این رخداد آنست که مردم همانقدر که از میزان کاهش تورم نقطه به نقطه اثری را احساس کردند؛ از رشد 4.4 درصدی هم احساس خواهند کرد و همینطور ای بسا بعید نیست که دولت بر همین سیاق، در ماه‌های آینده، درصدهای بیشتری را هم اعلام کند که البته معلوم نیست مردم بتوانند چه میزان از آن را لمس کنند؟!

 

*شاید پای انتخابات در میان است...

دولت یازدهم در زمینه سیاه‌نمایی از عملکرد دولت گذشته مرتکب افراط شده است.

افراطی که هوش اقتصادی افکار عمومی را حساس کرده و به جای آنکه تقصیرها و کمبودها را توجیه کند؛ آنها را به چشم اسفندیار دولت فعلی تبدیل کرده است.

کما اینکه بروز عینی این معادله را در ماجرای حقوق‌های نجومی و ضربه‌ی جبران ناپذیری که دولت روحانی از بابت آن متحمل شد، دیدیم.

به طریق اولی، هم‌اکنون نیز اگر برجام، همچنان بی‌دستاورد بماند و اگر دستاوردهای اعلامی دولت (نظیر رشد 4.4 درصدی) همچنان برای مردم ناملموس بماند؛ آن هوش اقتصادی حساس شده کار خود را خواهد کرد و گزینه‌های شانس دولت را یکی پس از دیگری حذف خواهد کرد.

آن افراط اشاره شده از سوی دیگر، انتظارات فراوانی را در مردم ایجاد کرده که بعید است دولت بتواند بدون دردسر از آنها عبور کند.

دولت یازدهم همانطور که در ابتدای گزارش هم به نمونه‌های آن اشاره کردیم، تلاش کرد تا دستاوردهای دولت قبل از خود را در سرجمع، یک «زمین سوخته» به مردم معرفی کند تا در این زمینه سوخته حتی اگر یک سبزه هم رویید سبب شادمانی مردم شود!

این در حالی است که فرض دولت صحیح نبود و دولت قبلی اگرچه خطا، انحراف و اهمال کم نداشت اما زمین سوخته هم تحویل مردم نداده بود.

حال، این تناقص که البته نزدیکان روحانی متوجه آن نبودند سبب شده است تا «انتظار کف زدن مردم برای لباس نپوشیده پادشاه» انتظاری عبث باشد و تا چیزی و دستاوردی برای مردم عینی و ملموس نشود و البته بهتر از دستاوردهای دولت قبل هم نباشد؛ بعید است خبری از توفیق، رأی و همراهی مردم باشد.

کما اینکه در ماجرای عدم انصراف مردم از دریافت یارانه‌ها و یا برگزاری جشن هسته‌ای هم خبری از حمایت مردم نبود...

روحانی و یارانش باید بصورتی ملموس به مردم توضیح دهند ماجرای آن خزانه و سیلوهای خالی و بد بودن اوضاع اقتصادی کشور راست بود یا این رشد 4.4 درصدی؟!