«عباس اکبری» در روزنامه «وطن امروز»طی یادداشتی به شرح زیر نوشت:

1- این را مکرر شنیده‌ایم که روز عاشورا در کربلا آنگاه که حضرت علی‌اکبر فرزند عزیز امام حسین(ع) وارد میدان نبرد با دشمن سفاک شد، دشمنان تا فهمیدند او نامش «علی» است، با غیظ و کینه بیشتری به او حمله‌ور شدند.

در واقع یادآوری نام «علی» برای دشمن به مثابه تازه شدن کینه‌هایی بود که از آن بزرگمرد داشتند؛ کینه‌هایی که به خاطر اصرار حضرت علی(ع) بر اجرای عدالت در دوران حکومتش و به خاطر دلاوری‌های آن حضرت در کنار پیامبر(ص) در جنگ‌ها بود. حتی اصل جنگ آنها با امام حسین(ع) هم بی‌ارتباط نبود با کینه‌هایی که از امیرالمومنین(ع) داشتند.

دافعه حضرت علی(ع) و قاطعیت ایشان در اجرای عدالت و دلاوری حضرت در مقابله با دشمن، عاملی بود که موجب دشمنی‌های زیادی نسبت به او شده بود. علی(ع) همان کسی بود که شبانه برای یتیمان آذوقه می‌برد، همان بود که سر در تنور آن پیرزن کرد و خطاب به خویش فرمود: «بچش حرارت آتش را، این سزای کسی است که از وضع یتیمان بی‌خبر است!»

اما در همین حال علی(ع) همان بود که سپاه او در جنگ صفین نزدیک به 50 هزار نفر از لشکریان دشمن را به هلاکت رساند. همان بود که «در دوران خلافت خود شلاق به دوش در کوچه و بازار حرکت و خلافکاران و بزهکاران را تعزیر می‌کرد».

آری! حضرت علی(ع) هم جاذبه داشت، هم دافعه. جاذبه و دافعه‌ای که شهید مطهری درباره آن می‌گوید: «علی مردی دشمن‌ساز و ناراضی‌ساز بود. این یکی دیگر از افتخارات بزرگ او است.

هر آدم مسلکی، هدفدار و مبارز بویژه انقلابی که در پی عملی کردن هدف‌های مقدس خویش است و مصداق قول خداست: «یجاهدون فی سبیل‌الله و لایخافون لومه لائم؛ در راه خدا می‌کوشند و از سرزنش سرزنشگری بیم نمی‌کنند» (مائده/ آیه 54) دشمن‌ساز و ناراضی درست‌کن است. لهذا دشمنانش، مخصوصا در زمان خودش، اگر از دوستانش بیشتر نبوده‌اند کمتر هم نبوده و نیستند. اگر شخصیت علی(ع) امروز تحریف نشود و همچنان که بوده ارائه داده شود، بسیاری از مدعیان دوستی‌اش در ردیف دشمنانش قرار خواهند گرفت. در میان اصحاب پیغمبر هیچ‌کس مانند علی دوستانی فداکار نداشت، همچنان که هیچ‌کس مانند او دشمنانی اینچنین جسور و خطرناک نداشت.مردی بود که حتی بعد از مرگ، جنازه‌اش مورد هجوم دشمنان واقع گشت».

هرچند امیرالمومنین(ع) به دلیل فرصتی که برای تشکیل حکومت برایش پیش آمد، بیشتر مورد توجه است اما این خصلت فقط مختص حضرت علی(ع) نیست، بلکه همه ائمه اطهار اینچنین بودند و در اجرای احکام الهی قاطعیت داشتند. لازمه معصوم بودن و کامل بودن، پذیرش و عمل به تمام اسلام است. دلیل عشق و ارادت‌ها از یک سو و کینه‌ها و خصومت‌ها از سوی دیگر به ائمه‌ اطهار علیهم‌السلام هم همین اهتمام آنها به اسلام کامل بود.  

2- این ویژگی اسلام است که دینی جامع و یکپارچه است. نمی‌توان بخشی از آن را قبول کرد و بخشی دیگر را نفی. این رویه توسط قرآن بشدت نفی شده است: «إِنَّ الَّذینَ یَکفُرونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُریدونَ أَن یُفَرِّقوا بَینَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَکفُرُ بِبَعضٍ وَیُریدونَ أَن یَتَّخِذوا بَینَ ذلِکَ سَبیلًا (آیه 150 سوره مبارکه نساء)».

نقد رهبر معظم انقلاب به شعار تصنعی اسلام رحمانی هم همین است: «گاهی یک شعارهایی داده می‌شود، شعارهای به‌ظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست، از جمله چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان می‌شنود در نوشته‌ها و در گفته‌ها، «اسلام رحمانی» [است]، خب! کلمه قشنگی است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحمانی‌اش قشنگ است، اما یعنی چه؟ تعریف اسلام رحمانی چیست؟ خب! خدای متعال، هم رحمان و رحیم است، هم «اشدّالمعاقبین» است، هم دارای بهشت است، هم دارای جهنم است.

خدای متعال، مؤمنین و غیرمؤمنین را یک‌جور به حساب نیاورده، اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون. اسلام رحمانی که گفته می‌شود، قضاوتش درباره مؤمن، غیرمؤمن، کافر دشمن و کافر غیردشمن چیست؟ همین‌طور پرتاب کردن یک کلمه بدون عمق‌یابی، کاری است غلط و احیاناً گمراه‌کننده. بعضی‌ها که در حرف‌ها و نوشتجات و اظهارات این تعبیر «اسلام رحمانی» را به کار می‌برند، انسان مشاهده می‌کند و خب احساس می‌کند این اسلام رحمانی یک کلیدواژه‌ای است برای معارف نشأت‌ گرفته از لیبرالیسم، یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته می‌شود. البته تعبیر لیبرالیسم و عنوان لیبرالیسم برای تمدن غربی و فرهنگ غربی و ایدئولوژی غربی هم تعبیر غلطی است، چون واقعاً آنها نه لیبرالند، نه اعتقاد به لیبرالیسم به معنای واقعی کلمه دارند ولی خب! حالا یک اصطلاحی است لیبرالیسم. اگر اسلام رحمانی اشاره به این است، این، نه اسلام است، نه رحمانی است، مطلقا».

3- انتشار فایل صوتی شیخ حسینعلی منتظری که در آن نظام جمهوری‌‌اسلامی را به خاطر سرکوب منافقین مورد هجمه قرار داده، از نظر محتوایی چیز جدیدی ندارد و در واقع بیشتر حالت بازخوانی مواضع گذشته وی در قبال منافقین است. ذوق‌زدگی رسانه‌هایی چون بی‌بی‌سی از این مساله و اینکه باز بهانه‌ای پیدا کرده‌اند برای حمله به امام عزیز و نظام اسلامی هم چیز عجیبی نیست، چرا که فلسفه وجود این رسانه‌ها همین است اما آنچه محل تامل است اینکه چه چیزی موجب شده دشمنان امام و رسانه‌هایی چون بی‌بی‌سی امیدوار باشند بتوانند با تمسک به یک فایل صوتی از فردی که خصومت او نسبت به امام مبرهن است و همچنین با حمایت از گروهکی که جنایت‌های مکررش در قبال مردم ایران کمترین جای دفاع ندارد، اهداف‌شان را پیش ببرند. چه چیزی موجب شده آنها احساس کنند مقابله قاطع حضرت امام و جمهوری‌اسلامی با منافقین تروریست- که تکلیفشان مشخص است و جنایات آنها کم‌نظیر است- می‌تواند بهانه‌ای برای حمله به امام باشد و امیدوار باشند به اینکه این حمله‌ها بتواند روی عده‌ای هم تاثیر بگذارد؟!

افزون بر خصومت‌ها و کینه‌های دیرین آنها نسبت به حضرت امام که به آن اشاره شد، پاسخ این سوال را باید در نوع مواجهه‌‌ برخی گروه‌های سیاسی داخلی و برخی کسانی که مسؤولیت تبیین اندیشه‌های حضرت امام را دارند، جست‌وجو کرد. در اینکه حضرت امام(ره) مظهر وحدت و یکپارچگی مردم و گروه‌های مختلف کشور هستند، شکی نیست و در عشق و ارادت مردم به آن پیر سفرکرده کمترین تردیدی وجود ندارد اما این را نمی‌توان انکار کرد که برخی‌ نسبت به امام کینه‌هایی دارند و برخی هم که علی‌الظاهر خود را حامی امام می‌دانند و مدام از امام دم می‌زنند، بیش از آنکه به دنبال پیروی واقعی از امام باشند، به دنبال سوءاستفاده از نام امام هستند. این واقعیتی است که مغایرت مبانی و دیدگاه‌ها و مواضع و اقدامات آنها با مبانی مبرهن امام، آن را ثابت کرده است.

اینها همان کسانی هستند که در طول سال‌های اخیر با امام و اندیشه‌های ایشان طبق قاعده «نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعضٍ» برخورد کردند. همان‌هایی که با دیدگاه‌های امام گزینشی برخورد کردند و آن بخشی را که برای اغراض و اهداف سیاسی‌شان لازم دیدند برجسته کردند و بخش‌‌های دیگر اندیشه‌های امام را  –که اتفاقا بخش اصلی دیدگاه‌های ایشان را تشکیل می‌دهد- سعی کردند سانسور و تحریف کنند. کسانی که حتی ابایی از این ندارند که بگویند ما این بخش از دیدگاه‌های امام را می‌پذیریم اما در کنار آن دیدگاه‌های کسانی را که در مغایرت آشکار با اندیشه‌های امام هستند هم می‌پذیریم. یعنی نوعی التقاط؛ التقاطی که منافقین هم انحراف‌شان از همان شروع شد.

امیدواری رسانه‌های معاند به تاثیر تخریب‌های‌شان نسبت به امام، ماحصل سوءاستفاده سیاسی از امام توسط کسانی است که اتفاقا بیشترین تکلیف را در قبال حضرت امام دارند. کسانی که در همین مدتی که امام عزیز و فرزند بزرگوارش مورد هجمه شدید کینه‌توزان بودند، در حالی که انتظار می‌رفت در خط مقدم دفاع از ایشان باشند، سکوت کردند و برخی‌ هم ترجیح دادند موضعی نسبی و کلی بگیرند.

کسانی که به سهولت بارزترین و برجسته‌ترین دیدگاه‌های امام را با برچسب «افراطی‌گری» و تندروی مورد هجمه قرار می‌دهند. همان‌هایی که در تبلیغات و شعارهای‌شان از امام و خط امام دم می‌زنند اما در عمل قهرمان‌شان همو است که در رابطه با منافقین می‌نویسد: «آنچه پس از عملیات مرصاد انجام شد غیرقانونی بود. به باور من جمهوری‌اسلامی یک پوزش‌خواهی و حلالیت‌طلبی به خانواده‌های آنان بدهکار است. اشتباه از سوی هر کس که سر زند اشتباه است. معیار سنجش ما در مورد هر موضوع و اقدامی حقیقت و عدالت است نه شخصیت افراد، هر قدر هم که بزرگ و تاریخ‌ساز باشند».

به موجب همین برخوردهای گزینشی با امام بود که سال گذشته رهبر حکیم انقلاب در مراسم رحلت حضرت امام در حرم مطهر، خطر «تحریف امام» را گوشزد کردند و برای مقابله با چنین خطری توجه به منظومه فکری امام و «امام را جامع و یکپارچه دیدن» را مورد تاکید قرار دادند. مرور آرا و اندیشه‌های امام آشکارا به ما نشان می‌دهد آن بزرگمرد نیز همچون جد خود هم جاذبه داشت، هم دافعه. در حالی که با مردم و مستضعفان و پابرهنگان مهربان و دلسوز بوده و آنها را ولی‌نعمتان و صاحبان اصلی انقلاب می‌دانست، با دشمنان و منافقین و مستکبرین و زورگویان قاطع و تند برخورد می‌کرد و از این مساله ابایی هم نداشت.