پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- انتشار گزارش نادرست و تحریفشده اخیر توسط بی بی سی فارسی موجی از واکنشها را در این باره برانگیخت. افرادی از طیف های گوناگون فکری و سیاسی، این گزارش را نوعی سندسازی و گمانه زنی تلقی کردند که ارزش تاریخی ندارد. آنچه در ادامه می آید یادداشتی از آقای مسعود رضایی، تاریخ پژوه و محقق تاریخ معاصر است. رضایی عقیده دارد پروژه اخیر بی بی سی نوعی سندسازی برای تحریف شخصیت و واقعیت اصلی امام خمینی(رحمه الله علیه) است و اگر آمریکایی ها و سازمان سیا اسناد قابل اتکایی در زمینه سازش امام(رحمه الله علیه) با آمریکا دارند چرا آن را منتشر نمی کنند و صرفاً به برخی گزارشهای بدون سند اتکا میکنند؟

اثبات ادعا بر عهده مدعی است!

برای کسانی که با تاریخ و اسناد تاریخی سر و کار دارند، اولین نکته ای که بعد از طرح هر سند تاریخی مطرح میشود، راستی آزمایی آن است. اولین نکته درباره آنچه بی بی سی منتشر ساخته آن است که اساساً این سند متعلق به امام خمینی نیست، چراکه حاوی خط و صوت و مهر و امضای ایشان نیست بلکه سند متعلق به سازمان سیاست که خبر و موضوعی را درباره معظمله مطرح ساخته است. حال باید دید ادعای این سازمان تا چه حد میتواند از صحت برخوردار باشد. 

تمام شواهد تاریخی علیه ادعای بی بی سی و سیا

از طرفی به لحاظ اینکه آنچه مطرح شده، صرفاً یک گزارش تهیه شده توسط مأموران سیاست لذا باید نگاهی تحلیلی به آن داشت. بدین منظور طبیعتاً اعمال و رفتار حضرت امام را باید مورد توجه قرار داد. آنگونه که تمامی شواهد و قرائن تاریخی و اسنادی گواهی میدهند ایشان از سال 40 مخالفت خود را با رژیم پهلوی آغاز کرد و در سالهای بعد نیز ذرهای از این مخالفت نکاست و کیست که در آن هنگام نمیدانست آن رژیم از وابستگی تام و تمامی به آمریکا برخوردار است و بزرگترین حامی منافع کاخ سفید به شمار میرود. حال در چنین شرایطی، اگر امام خمینی(رحمه الله علیه) بعد از ارسال پیام ادعایی سازمان سیا و بی بی سی به دولت آمریکا، اندک خللی در مبارزه با آمریکا به وجود آورده بود یا گامی در جهت روی خوش نشان دادن به آن دولت برداشته بود، امروز میتوانستیم از نظر تحلیلی، محتوای گزارش سازمان سیا را مورد تأیید قرار دهیم اما تمامی شواهد و اسناد  تاریخی حاکی از اوجگیری و شدت یافتن موضعگیری معظمله در مقابل آمریکاست. 

با کاپیتولاسیون چه میکنید؟

ماجرای کاپیتولاسیون و مخالفت جدی امام با آن -که به شدت مورد تأکید آمریکا و سفارت این کشور در ایران بود- مشهورتر از آن است که نیازی به توضیح آن باشد. بنابراین اگر امام چنین پیامی را برای دولت آمریکا ارسال داشته بود، چرا هیچ نشانه ای از چنین رویکردی در اعمال و رفتار ایشان مشاهده نشد؟ به راستی این چگونه مخالف نبودن با منافع آمریکا در ایران است که مبارزه با آن تا آنجا ادامه مییابد که به سرنگونی بزرگترین پایگاه ایالات متحده در منطقه و از دست رفتن منافع بی حد و حصر آن در ایران می انجامد؟ سازمان سیا و بی بی سی چه پاسخی برای این سؤال دارند؟

اگر سندِ قابل اتکایی دارید منتشر کنید!

اما گذشته از اینگونه سندسازیهای بی بی سی، نکته دیگری که در این ماجرا جلب توجه میکند، «سندبازی» این بنگاه و همکاران رسانه ای، سیاسی و جاسوسی آن است. مروری بر نحوه تنظیم گزارشهای صوتی و تصویری بی بی سی در این باره، به خوبی نشان میدهد این مجموعه «خبیث» بیش از آنکه در کار اطلاع رسانی تاریخ و اسنادی به مخاطبان خود باشند، با انتشار هر چند گاه یک بار بخشی از یک سند، دست به سندبازی در این زمینه زده اند. اگر به راستی سازمان سیا یا دولت آمریکا یا بی بی سی، اسناد و گزارشهایی را در مورد امام خمینی در اختیار دارند، چرا آنها را مخفی نگه میدارند یا قطعه قطعه منتشر میسازند؟ آنها چه رودربایستی یا تحفظی نسبت به ایشان و انقلاب اسلامی دارند که اقدام به انتشار یکباره آنها نمیکنند؟ آیا جز این است که به دلیل خالی بودن دستشان از هرگونه سند و مدرکی که کمترین خدشه ای بر چهره تابناک امام خمینی وارد سازد، وارد عرصه «سندبازی» شده اند تا با این شیوه و آب و تاب دادن به «هیچ»، بلکه بتوانند بر برخی اذهان تأثیر بگذارند؟

ترفندی برای مشروع جلوه دادن خط سازش

و اما نکته پایانی آنکه این احتمال را نیز نمیتوان از نظر دور داشت که بی بی سی با تنظیم و ارائه چنین گزارش مجعول و منحرفی، قصد دارد چهره ای سازشکار با آمریکا از امام خمینی ارائه دهد تا بلکه پشتوانه ای سیاسی و تاریخی برای کسانی که چنین مقاصدی را در دل می پرورانند فراهم آورد اما این مسیر نیز دستاوردی برای آنها در پی نخواهد داشت. اولاً چهره سیاسی و انقلابی و مبارزاتی حضرت امام تابناک تر از آن است که چنین غباری بر آن فرونشیند و ثانیاً با حضور آیت الله خامنه ای؛ رهبری بصیر و انقلابی حاضر، خط سازش با شیطان بزرگ همچنان بسته خواهد ماند.

وقتی بی.بی.سی نگران انقلاب می شود!

مصطفی طاهری- همزمان با سالروز ارتحال امام خمینی(ره)، رسانه سلطنتی انگلیس ادعایی در خصوص پیام بنیانگذار کبیر انقلاب به آمریکایی ها در سال 42 منتشر کرد. در خصوص این ادعا و صحت و سقم آن، پاسخ های گوناگونی مطرح شده است و در این مقال قصد تکرار آن پاسخ ها را نداریم و تنها به نکته ای در این باره بسنده می کنیم و به موضوع اصلی یادداشت می پردازیم.  امامی که از ابتدای مبارزه خود، یکی از دلایل مقابله با سلطنت طاغوتی را دست نشانده بودن و بی اختیار بودن در برابر نیروهای خارجی می دانست و یکی از نقاط عطف مبارزاتی اش  مخالفت با تصویب قانون کاپیتولاسیون-مصونیت قضایی اتباع آمریکا در ایران- بود. آیا ممکن است از حفظ منافع آمریکایی ها در ایران سخن بگوید؟! شاید رسانه انگلیسی سعی کرده است از "استراتژی دروغ بزرگ" گوبلز برای باورپذیری این خبر استفاده کند! آنچه در این میان اهمیت دارد این است که اقدام تبلیغی اخیر انگلیسی ها با چه انگیزه و اهدافی صورت می گیرد و آیا این خبرسازی و سندسازی در ادامه یک نقشه کلان تر نیست؟

1. اختلاف افکنی در میان گروه ها و جریان های داخلی:

قطعاً این اقدامات را نمی توان بدون توجه به سیاست همیشگی انگلیسی ها مبنی بر"تفرقه بینداز و حکومت کن" تحلیل کرد. مواضع و سوژه های چالشی دستگاه رسانه ای انگلیسی در بسیاری از موارد تأکید بر موضوعاتی است که نتیجه آن ایجاد درگیری و اختلاف میان گروه های مختلف است. این سوژه گاه دینی، گاه سیاسی و حتی اقتصادی و... است.

2. قلب تاریخ برای نسل جدید:

هنری آلفرد کیسینجر که از وی به عنوان مغز متفکر سیاست خارجی آمریکا نام برده می شود چندی پیش در یک سخنرانی در مرکز پژوهش های راهبردی و بین المللی آمریکا صراحتا از روی کار آمدن نسلی جدید در ایران سخن گفت که آشنایی چندانی با ایدئولوژی انقلاب ندارند و تأکید کرد: «ممکن است که برخی از رهبران ارشد و شاید خود رهبر [جمهوری اسلامی] همچنان به ایدئولوژی انقلابی[امام خمینی ]

وفادار مانده باشند، ولی در مورد نسل جوانتر چنین نیست، چرا که این نسل به نظم جهانی کشش بیشتری دارد و مطالعات من می‌گوید که باید منتظر بود تا آیت‌ا...ها از صحنه خارج شوند. در آن موقع، رویدادها در ایران بیشتر به جانب منطق گرایش خواهند یافت» این اظهارات نمونه ای است از سرمایه گذاری غربی ها بر روی نسل جدید ایران. نسلی که در کوران شکل گیری انقلاب اسلامی نبوده است و از این واقعیت ها، «روایت هایی»را شنیده است. این جریان غربی، سعی دارد علاوه بر آن که ذائقه نسل جدید را در خصوص مسائلی که برای آنان چالش آفرین است و منافع آنان را به خطر می اندازد تغییر دهد، تفسیر و روایت خود را نیز از تاریخ و فرهنگ کشور به خورد جوانان دهد. تولید و ساخت غیرمستندهایی که دستگاه های رسانه ای این جریان مانند"بی.بی.سی"و"من و تو"در خصوص دوران پیش از انقلاب، پیروزی انقلاب و سال های ابتدایی آن ساخته اند، نمونه ای از این محصولات سفارشی است.

3. تشکیک در مبانی اساسی انقلاب:

یکی دیگر از انگیزه های طرح ادعاهایی این چنینی که البته در این رسانه نیز مسبوق به سابقه نیز بوده است، ایجاد تشکیک در مبانی و اصول انقلاب اسلامی است.

بر کمتر کسی پوشیده است که"استکبارستیزی" همواره به عنوان یکی از اصول اساسی انقلاب اسلامی مطرح بوده است و یکی از نقاط هجمه دشمنان، این اعتقاد ریشه دار در مبانی دینی بوده است.

هنگامی که دشمن از مواجهه مستقیم برای حذف این عنصر اصلی در انقلاب اسلامی بازماند، به ارائه تفسیر مدنظر خود از این اصل روی آورد. تفسیری که شاید طرفدارانی نیز در داخل داشته باشد. این روایت که سعی دارد آن را به فعل و قول امام نیز منتسب نماید مذاکره با آمریکا، قبحی ندارد و جایز شمرده می شود. در صورتی که مراد از مذاکره در این موضوعات پذیرش سلطه و خواسته های آمریکایی ها و عقب نشینی از اصول و مواضع صریح انقلاب اسلامی است. اصولی که نه تنها ریشه در آرمان های ما دارد، بلکه تأمین کننده منافع مادی ما نیز هست. شاید اشارات مکرر رهبر معظم انقلاب در ماه های گذشته به مفهوم انقلاب و ارائه تفسیر و روایت صحیح از آن، هشدار و پاسخی در خصوص این تحریف انقلاب و امام باشد.

با این توصیف به نظر می رسد این تقابل روایت ها در خصوص انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره)در آینده نیز ادامه داشته باشد. در این باره نیز باید نکاتی مورد توجه قرار بگیرد:

 1. امام را باید با امام تفسیر کرد. شخصیت، مواضع و دیدگاه های امام در میان مکتوبات و سخنرانی های ثبت شده ایشان قابل مطالعه است. شاید پیش بینی امام درخصوص انتساب برخی از موضوعات به ایشان و توصیه راهگشای ایشان دستورالعملی برای مقابله با این جریان تحریف بوده است.

 2. منسوبان و منصوبان امام، فی نفسه نمی توانند معیار و شاخصی برای صحت و سقم تفاسیر و نقل قول ها از امام باشند بلکه این تفاسیر و روایت ها باید با سخنان خود امام سنجیده شود.

 3. دستگاه های رسانه ای رسمی و غیر رسمی نظام و جریان های خود جوش مردمی و انقلابی، مانند رسانه ملی، تریبون های نمازجمعه، مطبوعات، تشکل های دانشجویی و ... برای ارائه چهره دقیق و غیر محرّف امام، نقشی اساسی و مهم دارند و می بایست با هوشمندی ادعاها، اقدامات و توطئه های جریان رقیب را خنثی و بی اثر کنند.