به گزارش پارس ، به نقل از فارس؛ محمدمهدی سیار با کتاب « حق السکوت» خود بیشتر بر سر زبان ها افتاد. غزل های سیار محکم و استوار است و امروز جای خودش را بین علاقه مندان شعر باز کرده است.

به بهانه بزرگداشت « علی رضاه قزوه» توسط حوزه هنری با سیار راجع به شعر و اندیشه قزوه به مصاحبه نشسته ایم؛

فارس: آقای سیار! شما در جشنواره فیلم عمار مجری گری خوبی را در قامت یک شاعر انجام دادید. وقتی آقای « قزوه» پشت تریبون رفتند، گفتند که امید من به این دوستان جوان است و هرگاه امثال مهدی سیار را می بینم یاد جوانی های قیصر امین پور می افتم. این تعبیر آقای قزوه نشان دهنده شعرهای خوب شماست. این دلدادگی آقای قزوه به شما و قطعاً شما به آقای « قزوه» از کجا آغاز شد؟

عنوان کردن این مطلب لطف آقای قزوه بوده ولی خودم شخصاً این جملات را به طور کامل نشنیدم، چون به شدت درگیر کارهای اجرای آن مراسم بودم. به هر حال لطف آقای « قزوه» به جوانان مسبوق به سابقه بوده و بنده هم خود را در آن حد نمی بینم و گفته های استاد « قزوه» را در حد تعارف می دانم.

« قزوه» شاعری است که همواره نگاهی جوینده و رو به آینده دارد. او شعر را در حال توقف نمی بیند و دنبال انتقال شعر انقلاب به نسل آینده است. تشویق های ایشان همواره در راه اعتلای شعر انقلاب بوده و گفته های ایشان در مورد من هم از روی اغماض و بزرگواری ایشان است.

* شعرهای قزوه را از زبان « آهنگران» و مداح های دیگر شنیده بودم

فارس: در مورد اولین کتابی که از « قزوه» خواندید برایمان بگویید.

اول بار در کتابخانه عمومی شهر خودمان کتاب « از نخلستان تا خیابان» ایشان را دیدم و از خواندن آن هیجان زده شدم. حتی قبل از این که کتاب های ایشان را ببینم، شعرهای ایشان را از زبان « آهنگران» و مداح های دیگر شنیده بودم.

فارس: به تعبیری شعر « قزوه» در زندگی مردم جاری و ساری است.

بله، در بین مردم و در رسانه های مردمی؛ یادم هست اول دبیرستان شعری از ایشان در تابلوی اعلانات مدرسه خواندم؛ « تشنه تشنه سوختند نخل های بیقرار» که تا مدت ها زمزمه لبم بود و بعدها آن را در کتاب ایشان دیدم.

* « قزوه» زبان حال انقلاب از دهه شصت به این سو است

فارس: شما در حوزه شعر اعتراض به همراه آقای « مهدی نژاد» و با مقدمه « محمدکاظم کاظمی» کتاب « دادخواست» را جمع آوری کرده اید؛ بحث اعتراض در شعرهای « قزوه» را رصد نمودید که در عرصه شعرهای انقلاب دیدنی است. می خواهیم این دیدنی بودن را از زبان شما بشنویم.

بارها به تجربه یافتم و تذکر داده ام که « قزوه» زبان حال انقلاب از دهه شصت به این سو است؛ چه در جنگ که آغاز محبوبیت شعر اوست و چه بعد از جنگ که شعر دفاع مقدس در کالبد شعر اعتراض حلول کرد و گونه شعر پایداری که درباره استقامت مردم فلسطین و لبنان است. در همان آثار هم شعر « قزوه» شعر اعتراض به حاکمان عرب بوده و این نشان از ریشه دار بودن اعتراض در شعر « قزوه» است.

این که شاعری از دیروز تا امروز نهال تاریخ این قوم شود جز از طریق حس قانع نشدن به وضع موجود و اعتراض به آن حاصل نمی آید.

فارس: اگر بخواهید برای « قزوه» یک لقب بگویید چه لقبی به او می دهید؟

زبان حال انقلاب. در این دوران بسیاری از شاعران در همان حال و هوایی که روزی به آن اقبال یافته اند، مانده اند اما « قزوه» خود را به روز کرد و در نسل خود متوقف نماند که نشان دهنده ریشه دار بودن شعر در ذات اوست. پیوند وجودی او با شعر پیوند مقطعی و زمانی و محفلی نیست و او در هر شرایطی شاعر است.

* غزل « چمدان های قدیمی» قزوه از شاهکارهای شعر معاصر به حساب می آید

فارس: به نظر شما « قزوه» بیشتر در کدام قالب شاخص است؟

به نظرم « قزوه» شاعر قالب نیست، « قزوه» شاعر شعر است و بنابه اقتضای فضای شعر قالب آن را انتخاب می کند. « قزوه» به آن درجه از خودجوشی رسیده که قالب های مختلف از جمله رباعی، دوبیتی، غزل، سپید و نیمایی را به خدمت شعر و بیان کلام خود می گیرد.

بنده شخصاً شعرهای متأخر « قزوه» را بیشتر دوست دارم مثلاً غزل هایی که در کتاب جدید او « صبح بنارس» آمده دلیلی بر پوایی شعر اوست.

غزل « چمدان های قدیمی» او از شاهکارهای شعر معاصر به حساب می آید.

چیزی که در همه شعرهای « قزوه» به چشم می آید شخصیت واحد اوست. بدین معنی که در شعرهای او موضوع عوض می شود اما موضع همواره یکسان است. این از شخصیت والایش سرچشمه می گیرد و همواره « قزوه» را در شعرهایش می توان دید. او همه اتفاقات تاریخی و سیاسی و اجتماعی را ابتدا « قزوه» ای می کند و بعد به مخاطب ارائه می دهد و این گونه است که شعر او فراتر از همه اتفاقات -تاریخی و سیاسی و اجتماعی- قرار می گیرد.

« قزوه» شاعری انقلابی است که با پویایی شعر خود سعی در بیان حقایق و انتقال این شعر به نسل های آینده دارد و این خصوصیات او را در شاعران نسل خود شاخص می سازد.