به گزارش پارس به نقل از مهر، محمد مایلی کهن یکی از تماشاگران مسابقه سه شنبه شب استقلال - الهلال بود و در کنار مهدی مهدوی کیا دیگر پرسپولیسی حاضر در ورزشگاه حوادث درون و بیرون زمین مسابقه را رصد کرد. این مربی که اوایل هفته جاری درباره اتفاقات تیم فوتبال گهر دورود بیانیه ای را صادر کرده بود، این بار نیز پیرامون شکست استقلال و حوادث داخل ورزشگاه یادداشتی را تنظیم کرد و در اختیار گروه ورزشی مهر قرار داد که متن آن را در زیر می خوانید:

« نمی دانم چرا این روزها دست به قلم شدن و به قول رسانه ها بیانیه نویسی من گل کرده است. دیروز به اتفاق همکارم آقای محمود جادری تصمیم گرفتیم به ورزشگاه آزادی برویم. واقعیت امر این بود که از این حضور سه هدف را دنبال می کردیم؛ یکی اینکه ایرانی هستیم و به ایرانی بودن مان می بایستی ببالیم و افتخار کنیم و دیگری اینکه یکی از تیم های باشگاهی کشورم یعنی استقلال بازی داشت، ضمن اینکه روز جمعه در لیگ برتر می بایستی بعنوان سرمربی باشگاه گهر دورود برابر همین استقلال قرار بگیرم.

تقریبا در ساعت ۲۰: ۱۰ از منزل خود که تقریبا در شرایط عادی فاصله اش تا استادیوم آزادی بیش از هفت - هشت دقیقه نیست به سمت ورزشگاه رفتیم. ترافیک نسبتا سنگین اما روانی در اتوبان منتهی به ورزشگاه وجود داشت که هر چه نزدیک تر می شدیم کاملا مشهود بود که این ترافیک ناشی از کمبود پارکینگ است. به همکارم گفتم می دانی دلیل این ترافیک چیست؟ سپس گفتم که این ورزشگاه تقریبا متعلق به سی و نه سال پیش بوده و در سال پنجاه و سه افتتاح شده است؛ در سال هایی که فکر می کنم در کل تهران بیش از پانصد هزار خودرو وجود نداشته پارکینگ های متعددی برای تماشاگران تعبیه شده بود اما طی سال های پس از انقلاب هر مسئولی که آمد یکی از پارکینگ ها را واگذار کرد یکی را به اتومبیلرانی دیگری را به موتورسواری، یکی را به سوارکاری و یکی دیگر را به شرکت واحد، یکی را به کارتینگ دیگری را به فدراسیون تیروکمان، یکی را به اسکیت و دیگری را به فدراسیون ووشو و…

آیا با این وجود چنین ترافیکی عجیب است؟ به نظرم حتی باید تعداد این پارکینگ ها با توجه به افزایش خودروها بیشتر می شد لذا پیرامون این مساله فکر می کنم در آن سال ها تمهیداتی اندیشیده شده بود اما دوستان آمدند و براساس تفکرات خود در ضلع شمال غربی ورزشگاه یکصد هزار نفری به ساختن ورزشگاه چهل هزار نفری پرداختند و حداقل چندین میلیارد صرف خاکبرداری، تجهیز کارگاهی و… کردند و ضمنا در حال حاضر برخی از تجهیزات کارگاهی به دلیل عدم استفاده رو به نابودی است و عجبا که هیچ رسانه ای تا امروز به این مهم نپرداخته است آنهم در قلب پایتخت. و حداقل این پرسش را از رئیس وقت سازمان تربیت بدنی نپرسیده که به استناد کدام طرح و نظرکارشناسی ورزشگاه چهل هزار نفری در کنار ورزشگاه صد هزار نفری می بایستی ساخته شود؟

بگذریم، تقریبا ساعت نه و پنج دقیقه توانستیم با محبت عزیزان وزارت ورزش و جوانان وارد ورزشگاه شویم تا بعد از مدتها چهره های دوست داشتنی آقایان فرهاد مجیدی، فرزاد مجیدی، علیرضا منصوریان، مهدی مهدوی کیا و… را ببینیم و در کنار آنها با اشتیاق بیشتری مسابقه را به تماشا بنشینیم. جمعیت بسیار خوبی از مسابقه استقبال کرده بود. به فرهاد که کنارم بود گفتم فکر کنم امروز بازی سختی داشته باشیم. هر چه زمان بازی می گذشت سختی آن بیشتر خودنمایی می کرد اما هدف من از این نوشته ها، اصلا پرداختن به خود مسابقه نیست بلکه در طول مسابقه اتفاقاتی رخ داد که هر چه رو به جلو می رفت، کاملا مشخص بود استرس و فشار را نه تنها روی حریف زیاد نمی کند بلکه این تیم ماست که تحت فشار قرار می گیرد.

واقعا نمی دانم چرا ما تصور می کنیم هر مسابقه ای اگر به شکست مان منجر شود دنیا به آخر رسیده است! راستی ما چگونه خود را پیشگو فرض می کنیم و در اواسط یا اواخر بازی اگر عقب هستیم می گوییم حتما بازی را واگذار خواهیم کرد. مگر همین دیشب تیم دورتموند در کمتر از دو دقیقه آنهم از دقیقه نود به بعد از شکست پیروزی نساخت؟ اگر به دورتر برگردیم و مسابقه معروف منچستر- بایرن مونیخ در فینال باشگاه های اروپا، مگر همین اتفاق نیفتاد؟

بگذریم، در طول بازی از خیلی از مسائل خجالت کشیدم؛ از اینکه می دیدم چه شعارهایی علیه تیم حریف داده می شود، در کنار آن مواد منفجره ای که هم خطرناک بود و هم وحشتناک. حتما عده ای بلافاصله مرا متهم خواهند کرد که چون فلانی پرسپولیسی است بزرگ نمایی می کند. اما بنده خودم را در وهله اول ایرانی می دانم و بیشتر جانب انصاف را در نظر می گیرم. هیچگاه نمی گویم تماشاگران پرسپولیس بهتر از استقلال هستند یا برعکس. اصلا مانده ام که در این زمینه کاپ را به کدامیک از این باشگاه ها باید داد!

متاسفانه این حرکات در باشگاه های بزرگ بصورت الگو به سایر ورزشگاه ها رسیده است. عمل زشت از ناحیه هر باشگاهی که باشد، باید همه آن را تقبیح کنند. واقعا از این جریان متاسف شدم و تصمیم داشتم بلند شوم و فریاد بزنم و از برادران مسلمان عرب خود پوزش بطلبم چرا که ما با این عزیزان هم دین هستیم و مسلمانیم. حتی اگر هم دین نباشیم آیا باید چنین رفتاری صورت بگیرد؟ بابا چه زود یادمان رفته که امام راحل مان طی سال های نه چندان دور فتوایی صادر فرمودند که به نظر من یکی از بزرگ ترین انقلاب ها بود و آنهم اینکه مسلمانان شیعه می توانند به امام جماعت اهل سنت اقتدا کنند، این یعنی وحدت بیشتر مسلمانان، آیا غیر از این است که ما به دنبال وحدت هستیم؟

بگذریم، آمدم منزل، هم از باخت نماینده کشورم ناراحت بودم و هم از نحوه برخورد تماشاگران با حریف، هر چند ممکن بود آنها معنای شعارها را متوجه نشده باشند. خلاصه مشغول تماشای بازی رئال و گالاتاسرای شدم و در خلال آن بازی دورتموند و مالاگا، چه بازی های زیبایی… لذت بردم و در دلم آرزو کردم ای کاش روزی ما در کشورمان شاهد چنین مسابقات زیبایی باشیم. به خدا ما می توانیم هم از نقطه نظر فنی و هم از نقطه نظر برگزاری مسابقات و هم از نظر تجهیزات ورزشی به آنها برسیم.

بگذریم، صبح که سری به سایت ها زدم و مصاحبه ها را خواندم. دیدم « مجتبی جباری» این بازیکن ارزنده و ملی چه زیبا صحبت کرده بود که صحبت هایش مثل همیشه چون فوتبالش به دل می نشست. وی عنوان کرده بود که مگر میدان مسابقه میدان سیاست است؟ تماشاگر چرا حوصله و صبر ندارد؟ و… از طرفی برای اولین بار طی یک هفته اخیر عنوان شد که رفتار الهلالی ها و پذیرایی آنها بسیار خوب بوده است.

اصلا حرف اصلی من همین است: سخن اول من با شما تماشاگران عزیز است، برادر عزیز یکبار شده از خودت بپرسی برای چه به ورزشگاه می روم؟ من و تو که مشکلات عدیده ای در زندگیمان داریم حالا هر کدام از ما مشکلات مان متفاوت است. اصلا ممکن است در این دنیا آدمی پیدا شود که مشکل نداشته باشد؟ من که فکر نمی کنم، به جای آنکه در استادیوم مشکلات بیرونی را فراموش کنیم تا خستگی از تنمان خارج شود -مثل همه کشورهای مترقی در زمینه فوتبال- آنوقت می آییم بر مشکلات مان می افزاییم. باخت که آخر دنیا نیست. واقعا از این همه اهانت خوشحال هستید؟

اما باز هم بگذریم، آیا مدیر عزیز، سرمربی محترم، بازیکن محبوب، رسانه محترم، وضعیت فعلی فوتبال ما و جو حاکم بر ورزشگاه ناشی از عملکرد ما نیست؟ همین مسابقه را مثال می زنم، آیا در بازی رفت عنوان نکردیم میزبانی حریف خوب نبوده است؟ ما را سه ساعت در فرودگاه نگه داشتند یک ساعت از فرودگاه تا هتل ما مسافت بود و. .

می خواهم ببینم فاصله فرودگاه ما تا محل اقامت الهلالی ها در شرایط عادی کمتر از یک ساعت است؟ بعد هم آنها گفتند کاروان شما هشتاد نفره بوده و دلیل معطلی تان نیز این مساله است و خود ما هفتاد نفر را تایید کردیم. از طرفی عنوان شد که چون ما باشگاه فرهنگی – ورزشی هستیم و این هم یک سفر معنوی بود از این فرصت استفاده کردیم و این تعداد همراه را بردیم. از لیدر محترم گرفته تا اعضای محترم هیات مدیره باشگاه، آیا به نظر شما این خود آغاز جنگ روانی برای بازی برگشت نبود؟ آیا صحبت های ما اثر منفی بر جو ورزشگاه نداشت؟ اصلا مگر سفر ما زیارتی و تفریحی بود؟ یقینا این کار را می توانستیم با ارتباط خوبی که با الهلالی ها برقرارمی کردیم بعدها بصورت مجزا انجام دهیم. ضمن اینکه اعضای محترم هیات مدیره باشگاه الحمدالله از بین نمایندگان محترم و صاحب مناصب بالای کشور هستند.

ای کاش این عزیزان به جای رفتن به زیارت یک سری به کمپ باشگاه استقلال می زدند و حداقل سکوهای این کمپ که به آثار باستانی شبیه شدند، را تکمیل می کردند. حقیر که مسئولیتی در این زمینه ندارم تا به حال چندین بار در ساعات و روزهای مختلف به آنجا رفتم وغصه خوردم که چرا چنین محل مناسبی که با کمترین بودجه می شد، آن را تجهیز کرد اینگونه رها شده است. باید بپذیریم همه ما در عصبانی کردن تماشاگران بازی سه شنبه شب سهیم بوده ایم، البته حرف من این نیست که این کار تعمدی بوده است.

اجازه بدهید یک خاطره تعریف کنم؛ در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه که افتخار سرمربیگری تیم ملی ایران را داشتم، هنگام سفر به عربستان آقای مهندس فائقی که معاون وقت سازمان تربیت بدنی بود و خداوند حافظ ایشان و خانواده اش باشد و انسان شریفی هست، به بنده پیشنهاد کرد که ملی پوشان اول به زیارت خانه خدا بروند و بعد برای مسابقه اعزام شوند. بنده به ایشان گفتم در این که زیارت خانه آرزوی هر مسلمانی هست، جای شکی وجود ندارد اما مگر ما نماینده زیارتی مردم هستیم؟ گیرم که این کار را انجام دادیم اما فردای آن برابر عربستان شکست خوردیم آیا مردم نخواهند گفت مگر شما مامور سازمان حج و زیارت بوده اید؟ !

به هر حال باید یادمان باشد فوتبال موهبتی است الهی (البته به نظر بنده) که می تواند روح همکاری، احترام به حریف، احترام به قانون، احترام به نماینده قانون (داور) – حتی درصورت اشتباه وی – را در ما ایجاد کند و قلب ها را بهم نزدیک نماید. فوتبال می تواند به تبادل فرهنگی و نزدیک کردن تمدن ها بیانجامد نه دعوا و آلودگی و تخلف و…

ما می توانیم و از همین امروز دست در دست هم و با دوری از منیت ها ما شویم و به آن قله با ارزش برسیم.

برادر کوچک شما محمد مایلی کهن»