به گزارش پارس به نقل از کیهان، عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه اجاره ای آرمان روابط عمومی و در پاسخ این پرسش که « چه خبر از اصلاح طلبان و انتخابات؟ » گفته است: تا این لحظه تصمیمی اتخاذ نشده است که من یکی از تصمیم گیران آن باشم. مقدم بر من، بزرگانی هستند که نماد جریان اصلاح طلبی هستند. آنچه من اطلاع دارم این است که به سؤال اصلی که اصلاح طلبان دارند، پاسخی داده نشده است.
وی می گوید: در پاسخ این پرسش که « چه سؤالی؟ » سؤال این بود که آیا بالاخره دست اندرکاران انتخابات، در نظر دارند انتخابات رقابتی که همه جریان های معتقد به نظام و علاقه مند به فعالیت در ذیل قانون اساسی در آن حضور داشته باشند را برگزار کنند. این سؤال اصلاح طلبان تاکنون پاسخی نداشته و نتوانسته اند از مراجع رسمی پاسخی دریافت کنند. از برخی علائم و نشانه ها از جانب جریان رقیب چنین استنباط می شود که هنوز فضا برای همه گروه ها در حد انتظار آنها مهیا نیست تا بتوانند کاندیدا داشته باشند.
او همچنین گفته است: وقتی جریانی اعلام می کند ما زیر چتر قانون اساسی و در چارچوب میثاق بین مردم و حاکمیت فعالیت می کنیم، طبیعی است در مقابل حاکمیت نیستند. مگر می شود جریانی تابلوی حضور در متن حاکمیت را در دست داشته باشد و فعالیت زیر چتر قانون اساسی که شاخص ترین چارچوب حاکمیت است را داشته باشد، آن وقت به آنها بگویند شما با حاکمیت مشکل دارید؟ این مجموعه هیچ وقت نگفتند ما با ساختار نظام و قانون اساسی مشکل داریم و کارکرد و عملکرد این جریان نیز ساختار شکنانه نبوده و نیست.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه با بیان اینکه « آقای هاشمی و اصلاح طلبان به یک نقطه مشترک رسیده اند» ، می افزاید: سران اصلاحات نظرشان در مورد آقای هاشمی مثبت است. آقای هاشمی به عنوان یک چهره سابقه دار و ریشه دار در نظام و انقلاب شناخته می شود. او در بحران ها به نظام خدمت می کند بنابراین حضورشان می تواند برای عبور از مرحله افراطی گری موثر باشد. تا آنجا که من می دانم آقای هاشمی داعیه کاندیداتوری ندارد. طبیعی است که اگر آقای هاشمی اعلام آمادگی و اعلام حضور کند، جریان اصلاح طلبی با آقای هاشمی با نگاهی متفاوت از گذشته برخورد خواهد کرد. ولی فکر نمی کنم آقای هاشمی به عنوان کاندیدا به صحنه بیاید.
بخش اول اظهارات این عضو مجمع روحانیون نوعی مغالطه به روش فرار به جلو و تحریف و تغییر صورت مسئله است به این معنا که سران جریان متبوع آقای موسوی لاری به عنوان نقش آفرینان اصلی قانون شکنی، آشوبگری و فتنه سال ۸۸ متهمان اصلی این جنایت و خیانت بزرگ هستند و ضمن اینکه آنها باید پاسخگوی این خیانت خود باشند، دیگر اعضای جریان یاد شده باید از این طیف اعلان برائت کنند اما شجاعت و حریت این کار را ندارند. بنابراین، سؤال موجود این نیست که تکلیف نظام و مسئولان نظارتی انتخابات با فتنه گران و قانون شکنان و حامیان گروهک های ساختارشکن در انتخابات چیست بلکه سؤال درست این خواهد بود که آیا اصلاح طلبان حاضرند حساب خود را با فتنه گران و گروهک ها جدا کرده و ضمن اعلام مرزبندی و برائت از آنان، برادری خود را با نظام و انقلاب در عمل ثابت کنند یا خیر؟
ادعای این که ما جریان معتقد به نظام و علاقه مند به فعالیت ذیل قانون اساسی هستیم منطقاً نمی تواند نسبتی جز « تناقض» با فتنه سال ۸۸ که تا مرز هتاکی به امام حسین (ع) ، امام و رهبری، قانون اساسی و جمهوری اسلامی پیش رفت، داشته باشد و البته چون جمع نقیضین محال است، کفه « واقعیت و عمل» در برابر کفه « ادعا و گفتار» سنگینی می کند. آقای موسوی لاری بهتر از هر کسی می داند که در فتنه سال ۸۸ روی نام اسلام در عبارت جمهوری اسلامی خط کشیدند، علیه ولایت فقیه فحاشی کردند و به نفع رژیم صهیونیستی و آمریکا شعار دادند تا آنجا که سران تل آویو و واشنگتن را به هیجان آوردند. با این وصف دست اندرکاران فتنه ۴ سال پیش در موضع اتهام و مؤاخذه مردمی هستند که در حماسه قیام الهی نهم دی شعار « لعن علی عدوک یا حسین (ع) » سر دادند.