شاید اغراق نباشد که گفته شود" جشن نوروز" بزرگترین و مناسبت ترین ظرفیت برای ایران است تا بتواند با استفاده از آن نفوذ نرم و گستردگی و عمق تاریخ و فرهنگ خود را به جهان عرضه کند و در دنیایی که این همه تصاویر مجعول و غیر واقعی از کشورمان به دست رسانه ها ساخته و پرداخته می شود، تصویری درست تر از کشورمان در اذهان جهانیان خلق کند.

شاید کمتر حادثه و مناسبتی در دنیا است که ازباراک اوبامای آمریکایی تا استفان هارپر کانادایی و از عبدالله گل و اردوغان تا حتی مقامات رژیم صهیونیستی را وا می دارد پیام تبریک بگویند و درباره آن اظهار نظر کنند و با وجودی که بسیاری از همین افراد چشم دیدن ایران و سیاست های دولت آن و حتی فرهنگ ایرانی را ندارند، مجبور می شوند در برابر عظمت تاریخی و بزرگی و شمولیت جشن فرهنگی - باستانی نوروز زانو زده و وادار به سخن شوند.

البته مدعای این نوشتار این نیست که مسئولان سیاسی و فرهنگی کشور در طی این سال ها از مساله نوروز به طور کامل غافل بوده اند، طبیعتا اقدامات خوب و به جایی نیز برای استفاده از این ظرفیت در طی سال های گذشته صورت گرفته است، اما سخن اصلی این نوشتار آن است که ظرفیت های استفاده از نوروز به عنوان یک نماد و آیین جهانی بسیار بیش از اینها است و کشور ما به عنوان مرکز و" کشور مادر" برگزاری جشن های نوروز و متولی اصلی آن می بایست از این ظرفیت ها به خوبی بهره ببرد.

امروز در جهانی زندگی می کنیم که به غایت کوچک شده است و کشورها و حتی خرده فرهنگ ها در یک مسابقه همیشگی کسب فرصت های فرهنگی و تاریخی و خلق اعتبارات واقعی یا حتی ساختگی تاریخی - فرهنگی برای خود هستند و دریغ است در چنین شرایطی" نوروز" ما مورد غفلت قرار گیرد.

جشنی که به اعتراف دوست و دشمن مناسبت و انطباقی بی نظیر با پدیده نوزایی طبیعت در نیمکره شمالی زمین دارد و اگر واقعا بتوان جشنی را منطبق با نبض نو شدن طبیعت و آمدن فصل بهار و زایش دوباره طبیعت و تحویل واقعی سال مثال زد، شاید جز نوروز نتوان پدیده ای مشابه به جهان و جهانیان عرضه کرد.

وجود این آیین باستانی که میراثی گرانبها برای ما ایرانیان و دیگر اقوام و ملت های ساکن در آسیای مرکزی و قفقاز و دیگر کشورهای همجوار همچون افغانستان، کردستان عراق و آناتولی (ترکیه) و. . است، داشته ای گرانبها برای ما ایرانیان است که متاسفانه تا کنون نتوانسته ایم آن گونه که باید و شاید در جهت اهداف و منافع کلان ملی از آن بهره برداری کنیم.

مثلا اینکه ما در نوروز شاهد خروج صدها هزار و یا شاید میلیون ها ایرانی از کشور و مسافرت به کشورهای همجوار و یا دیگر کشورها برای گذراندن تعطیلات هستیم، پدیده جالبی به نظر نمی رسد و بالعکس ما در این ایام باید شاهد ورود گردشگر از کشورهای همجوار به ایران باشیم تا در" سرزمین خاستگاه نوروز" پدیده آمدن بهار را به نظاره بنشینند و در جشن های نوروز که در" کشور مادر" گرفته می شود مشارکت کرده و لذت ببرند.

یکی از ظرفیت های مغفول مانده در مساله نوروز همین مساله جذب گردشگر نوروزی به ایران است که به نظر می رسد متولیان فرهنگی و سیاسی کشور تا کنون در این زمینه کم کاری کرده اند. در صورت اهتمام به این مساله هم می توان در راستای تقویت دیپلماسی عمومی کشور اقدامات مثمر ثمر را صورت داد و هم اینکه با جذب منابع اقتصادی ناشی از ورود توریست ها به رونق کسب و کار و اقتصاد کشور یاری رساند.