شامگاه 29 خرداد ماه و در دیدار رهبرمعظم انقلاب با استادان دانشگاه‌ها، یکی از سخنرانان، نطق جالبی ایراد کرد که تمجید رهبر انقلاب را  نیز درپی داشت. خانم دکتر «سوسن قهرمانی قاجار» دکترای آموزش زبان و دانشیار آموزش زبان انگلیسی دانشگاه الزهرا (س) در سخنرانی خود از ترکیب ها و واژه هایی چون «زبان مقاومت»، «کلمات تراریخته» و « زبان طاغوتی» استفاده کرد. نکته هایی که مورد توجه رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفت و ایشان، وزیر و مسوولان وزارت آموزش و پرورش را به توجه به نکات مطرح شده در این نطق فراخواندند. با دکتر قهرمانی درباره تجربه‌ها و تلاش‌هایش در گسترش زبان الهی و ربط آن با زبان انگلیسی گفت و گو کرده ایم.

بزرگترین تجربه شما از حدود 6 دهه همنشینی و 3 دهه تدریس زبان انگلیسی  و همگام سازی مفاهیم آن با مفاهیم دینی چه بوده است؟

من به عنوان یک مسلمان، دین و زبان را با هم می بینم. کارم و دینم با هم است و جدا نیستند. برای همین، مفهوم سازی زبان دینی را هم از سال 62 در دانشکده علوم پزشکی شروع کردم. آن زمان ، سالگرد شهادت شهید مطهری بود و فکر می‌کردم اگر کلاس هایم را با آیاتی از قرآن شروع کنم، به کلاسم برکت می دهد. چه به زبان عربی و چه به زبان انگلیسی. در واقع، آن نوع شروع کردن کلاس، برایم جرقه‌ای شد که کارم را با مفاهیم دینی - که به آن ها پایبندم-  ممزوج کنم. تا الان هم این روال ادامه دارد، هنوز هم جلسه نخست هر ترم، دانشجویان از شروع کلاس با آیات قرآن تعجب می کنند و فکر می کنند این شیوه، مخصوص شروع ترم است. بعد که موضوع را برایشان شرح می دهم، خودشان وارد عمل می شوند و قرآن شروع کلاس را خود دانشجویانم می خوانند. بعد به آنان می گویم که هرهفته موضوعی برای مفاهیم قرآنی و شروع کلاس انتخاب کنید. همین که دانشجویان وارد کار می شوند، می بینند که قرآن و درس و کارشان باید با هم عجین باشند.

 

   این شیوه برایشان عجیب و تازه نیست؟ چطور با آن کنار می آیند؟

چرا. خب اولش برای بچه هایی که دانشجوی رشته انگلیسی نبودند خیلی عجیب بود. حتی نوع حجاب و پوشش من در کلاس و حضورم با چادر و مقنعه، آنها را به تردید می انداخت که استادشان دانشی در زمینه زبان انگلیسی نداشته باشد!اول فکر می کردند اشتباه وارد کلاس شده اند؛ به ویژه دانشجویان پزشکی. از طرفی آن سال ها فاصله سنی ام با دانشجویانم خیلی کم بود و سعی می کردم برای این که قضیه روشن شود، از همان اول خیلی تند به زبان انگلیسی صحبت کنم و جای هیچ شبهه و تردیدی باقی نگذارم.

 

   چه انگیزه ای سبب شد که به فکر افتادید تا  از زبان انگلیسی در راه پیشبرد اهداف نظام توحیدی و مفاهیم اسلامی استفاده کنید؟

ما از بچه های انقلاب هستیم و من حضرت امام؟ره؟ را پدر خودم می دانم. چرا که خیلی بر ذهن و روحیه ما تاثیر گذاشتد و زندگی مان را متحول کردند. دوران تحصیل ما در مقطع کارشناسی ارشد در آمریکا، همزمان شده بود با پیروزی انقلاب اسلامی؛ بعد که با بیانات امام؟ره؟ آشنا شدیم و به ایران برگشتیم، بیشتر به نگاه خاص ایشان علاقمند شدم. چند ماه بعد جنگ تحمیلی شروع شد. من مشغول تدریس در دانشکده پزشکی بودم. خیلی از بچه های دانشجوی ما، وسط ترم می رفتند به جبهه و وقتی برمی‌گشتند، من در خانه برایشان درس‌های عقب مانده‌شان را تدریس می کردم تا آنان را به درس و امتحان پایان ترم برسانم. همین روال سبب می‌شد تا ما هم خودمان را به نوعی در پشت جبهه ها احساس کنیم و این روحیه جهادگری و انقلابی بودن در وجودمان تقویت شود. همان زمان همیشه به دانشجویانم یادآوری و تاکید می کردم که درس واقعی را همکلاسی هایشان که در جبهه‌اند دارند فرا می گیرند. چند تا از دانشجویانم هم شهید شدند. مثلا «شهید شجاعیان» که اهل مازندران بود و همیشه قرآن خواندن های اول کلاس با او بود. قبل از شهادتش به ایشان می گفتم شما در جبهه بودید؛ فرصت بیشتری به شما می دهم که خودتان را به درس ها برسانید و در امتحان پایان ترم اذیت نشوید؛ اما ایشان می گفت من هیچ فرقی با بقیه دانشجویان ندارم و خودم را هرجور شده می رسانم به درس‌ها.

 

   درباره مفهوم  «زبان مقاومت» و تلاش هایی که برای تبیین این مفهوم انجام دادهاید توضیح بفرمایید.

زبان، معرف وجود ماست و اسم روش تدریسم را گذاشته ام«زبان مقاومت». غربی‌ها اسم های گوناگونی به روش تدریس شان می دهند؛ اما من فکر می‌کنم همین عبارت«زبان مقاومت» شاید بهترین توصیف باشد. آن هم برای درسی که قرار است مقاومت، ایستادگی، صبر، رشادت و جسارت به ما بدهد. مثلا دانشجویان خود من وقتی وارد کلاس می شوند می گویند:«HI»؛ اما من جواب می‌دهم:«سلام». باز می گویند:« How Are You» . باز من جواب می‌دهم:«الحمدلله». دانشجویان من اول تعجب می‌کنند. می گویند:«این ها که کلمات عربی اند»؛ اما در واقع این است که عبارت های سلام و الحمدلله معنی خاص خودشان را دارند و تبدیل به عبارت های بین المللی مسلمانان در همه جای دنیا شده اند. آموزش مقاومتی را هم از قرآن یاد گرفتم، هم از حضرت امام و هم جبهه و حالا هم از مدافعان حرم. همین الان بین دانشجویانم، مدافعان حرم حضور دارند. وقتی که از سوریه برمی‌گردند سر کلاس، یاد روزهای دفاع مقدس برایم زنده می شود.

 

   شما از کلمات و مفاهیم  تراریخته  و سنت های زبانی مصنوعی در نطقتان در محضر رهبر انقلاب نام بردید. این مفاهیم در فرهنگ و زبان ما چه مصداقهایی دارند و راه مقابله و مقاومت در برابر آن چیست؟ 

تصور اشتباهی که درباره زبان وجود دارد، این است که می‌گویند زبان خنثی است. در صورتی که اصلا چنین چیزی نیست. به عنوان مثال در زبان فارسی، واژه‌ها را به طور معمول انتخاب می کنیم؛ اما در واقع این انتخاب هم ناخودآگاه است. وقتی هم به دانشجویان زبان‌های خارجی می گوییم باید واژه های زبان را کاملا بشناسید و بعد آنها را انتخاب کنید، می گویند ما نمی‌خواهیم زبان‌شناس شویم. در صورتی که این تصور خیلی اشتباه است. شما اگر می خواهید شنا کنید، در یک حوض کوچک و آرام هم می‌توانید شنا کنید. بدون آن که بدانید مثلا رودخانه‌های خروشان و دریا و اقیانوس و حتی استخر عمیق هم وجود دارند؛ اما اگر بخواهید شناگر شوید، باید از پس دریا بربیایید. برای این کار هم باید موج و کشش دریا و شن‌های ساحل را بشناسید. برای شنا در دریای زبان هم باید همه شرایطش را بشناسید.

 

   الان وضعیت ما در زبان فارسی و زبان های خارجی چگونه است؟

اگر بخواهیم زبان را به یک اقیانوس تشبیه کنیم، الان در انگلیسی، در واقع داخل جوی آب هستیم. یا مثلا برکه و مرداب. هرکسی هرزبانی دارد، باید راهش را از این رودخانه ها و مرداب ها و برکه ها و جوی ها به دریا پیدا کند. این به دریا رسیدن هم با انتخاب واژه ها و درست کنار هم قراردادن شان ممکن می شود. درست مثل یک خرید که باید برایش وقت بگذاریم و جزء به جزء خریدها را با وسواس انتخاب کنیم. قرآن کریم، راه این کار را خوب به ما نشان داده است. قرآن به ما می آموزد که از چه کلماتی باید استفاده کرد و کجا استفاده نکرد؟ کجا باید ساکت بود و کجا باید حرف زد؟ کجا ارجاع داد به آیه و قرآن و حدیث؟ مجموعه همه این ها می شود قواعد استفاده صحیح از زبان از نظر دین و قرآن.

 

   جایگاه سنت های مصنوعی زبان در این طبقهبندی کجاست؟

یکی از دوستان فلسطینی‌ام درباره زبان تعبیر و تقسیم بندی جالبی دارد و آنها را تشبیه به گل های مصنوعی و گل‌های واقعی می‌کند. الان هم زبان ما شده حکایت همان گل مصنوعی. ظاهرش زیباست. ولی نه رشدی دارد و نه حرکتی. کم‌کم غبار رویش می نشیند و کهنه می شود و دور انداختنی. زبانی که در جریان است، مثل گیاه واقعی است. زنده است و در حال رشد. همیشه می شود رشدش را دید. به آن آب می دهید. آن را در معرض نور و آفتاب قرار می دهید. هرچند وقت یکبار، آن را هرس می کنید، دایم مواظبش هستید. بعضی وقت ها حتی خاکش را هم عوض می‌کنید و... این جابجایی ها را باید آگاهانه با زبان خودمان انجام بدهیم.

 

   فکر می کنید چرا این اتفاق نمی افتد؟

به خاطر روش‌های مکانیکی که از غرب یاد گرفته‌ایم. ریشه ای کار نمی کنیم و می‌خواهیم با عجله به هدف برسیم. مثلا معلمان آموزش و پرورش ما آن قدر در معرض آئین نامه‌های گوناگون قرار می‌گیرند و وقتی هم برای اصلاح وجود ندارد. کارهای ما در این حوزه ریشه‌ای نیستند و صرفا به شاخ و برگ‌ها می پردازیم.

   چه راهکار عملی برای پرداختن به ریشه ها به جای رسیدگی به شاخ و برگها در حوزه علوم انسانی و به ویژه حوزه زبان پیشنهاد میکنید؟

باید بدانیم که اولا این راهکارها زمان‌بر است. لااقل 20 سال زمان خواهد برد.گروه‌های علاقمندی که دوست دارند ریشه ای در این زمینه کار کنند، باید تجربه های قدیمی را کنار نگاه نو بگذارند. الان علوم انسانی که در دانشگاه های کشورمان تدریس می شوند، حتی منطقه ای هم نیستند. مربوط به کشورهایی اند که بسیار دورند از ما و هیچ سنخیتی ندارند. باید در این زمینه کار جهادی کرد و البته صبر داشت. متاسفانه در همه این سال ها نسخه های متعددی نوشته ایم و از هیچ کس هم مشورت نگرفته ایم. این روند باید اصلاح شود.رهبر انقلاب هم در دیدار با استادان دانشگاه اشاره به این نکته فرمودند که چون نگاه غرب به علوم انسانی، توحیدی نیست، به کار ما نمی آید و مناسب ما نیست.

 

   تقابل زبان الهی و زبان طاغوتی را در حال حاضر و به ویژه در کشورهای اسلامی چطور می بینید؟ ما در این نبرد کجای کار ایستاده ایم؟

ما این موضوع را در اخبار و رسانه ها خیلی زیاد می بینیم. یعنی ترجمه محض و نعل به نعل. باگسترش اینترنت و شبکه های اجتماعی، می بینیم که زبان طاغوت با شیوه خبرنویسی اش ما را چطور ماهرانه جذب می کند و نوع تفکرش را تلقین می کند. همین خبر وقتی عینا به فارسی ترجمه می شود، نمی دانیم که همین زبان طاغوتی چطور روی رفتار و جهان بینی ما تاثیر می گذارد؛ اما زبانی که از مقاومت و شهادت سخن می گوید، زبان الهی است.

 

   این نوع نگاه چه رابطه ای با فرمایشات رهبری درباره تمرکز نکردن صرف برآموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان علم دارد؟

این قدرت نمایی سیاسی و جنگی آمریکاست که زبان خود را زبان قدرت کرده و جهان را هم از خودش ترسانده است. ما در این فضا داریم بمباران اطلاعات می‌شویم. بمبارانی که از بمباران جنگی هم خطرناک تر است. خطرش این است که ما احساس می کنیم از خودمان چیزی نداریم و حرص می زنیم برای رسیدن به این علم که به زبان انگلیسی و آمریکایی است.خیلی وقت ها من می بینم خیلی‌ها انگلیسی را خیلی از من کمتر می دانند؛ اما از من بسیار موفق ترند.جالب است بدانید الان خیلی از آمریکایی ها دارند زبان چینی یاد می گیرند. نگاه حضرت آقا این بود که نباید این طور تسلیم و مسخ زبان انگلیسی شد. ما باید انگلیسی را یاد بگیریم و استفاده کنیم؛اما بدون تسلیم و البته، در جهتی که خودمان می خواهیم از زبان انگلیسی استفاده کنیم.

 

   از طرف حوزه علمیه و مجامع دینی هم از شما دعوت به همکاری دراینباره شده است؟

بله. اتفاقا چند بار از طرف موسساتی در قم دعوتم کردند. هم تدریس کردم؛ هم صحبت کردم و هم با دوستان فعال در کارهای قرآنی و اسلامی کارهای مشترک قرآنی انجام می دهیم. از طرف دیگر با همکاری جمعی از دانشجویان دکترا، داریم مجموعه آموزش زبان انگلیسی با مفاهیمی مثل ادبیات پایداری، داستان شهدا و جانبازان و خانواده‌های آنان را آماده می کنیم.

 

   و پرسش آخر. بعد از نطق شما، رهبر انقلاب به وزیر و مسوولان آموزش و پرورش توصیه کردند که به سخنان شما دقت و از آن استفاده کنند. از وزارتخانه آموزش و پرورش تماسی با شما گرفته شده است؟

از گوشه و کنار چیزهایی شنیدم که دارند می پرسند. قبلا هم خیلی مراجعه کرده ام. همه شان من را می شناسند. حتی در محضر رهبرمعظم انقلاب هم آنان را دیدم؛ اما به قول معروف «تحویل نمی گیرند.» سال 78 خیلی جدی مراجعه کردم به وزارت آموزش و پرورش. گفتم که روش کارشان صحیح نیست. پارسال حدود 30 نفر از دانشجویانم آماده بودند که همه بدون دریافت یک ریال بیایند فعالیت کنند؛ اما آموزش و پرورش حتی به این نوع نگاه باور هم ندارد.

هیچ استفاده ای هم نمی کنند از پژوهش‌های مفیدی که در این حوزه انجام شده اند. مسوولان ما در آموزش و پرورش، به توانایی های خودمان باور ندارند و همین سبب شده که هیچ اعتنایی به روش ها و پیشنهادهای جدید نکنند. تا وقتی نگاهشان به این موضوع، اداری است ، هیچ اتفاقی نمی افتد. نگاه ها باید جهادی باشند تا آن اتفاقی بیفتد که منتظرش هستیم.