به گزارش پ ارس به نقل از فارس، علیرضا کمرئی مدرس دانشگاه و دبیر آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران مقاله ای را در خصوص ویژگی ها، توانمندی ها و مأموریت های وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم برای این خبرگزاری ارسال کرده است.

در این نوشته به تعریف وزارتخانه، آموزش و پرورش، مدیریت و ویژگی وزیر آموزش و پرورش آینده پرداخته است که خلاصه ای این مقاله منتشر می شود.

وزارتخانه کجاست؟

بر اساس ماده ۱ « قانون مدیریت خدمات کشوری» ، وزارتخانه واحد سازمانی مشخصی است که تحقق یک یا چند هدف از اهداف دولت را بر عهده دارد و به موجب قانون ایجاد شده یا می شود و توسط وزیر اداره (ntemanagem) می گردد.

و سازمان عبارت است از هماهنگی معقول عده ای از افراد که از طریق تقسیم وظایف و برقراری روابط منظم و منطقی برای تحقق هدف مشترکی به طور پیوسته فعالیت می کنند.

نظام همکاری میان افراد در صورتی که به اقتضای شرایط زندگی اجتماعی و به طور خودجوش پدید آید سازمان اجتماعی و در صورتی که از روی قصد و هدف آگاهانه به وجود آید سازمان رسمی نامیده می شود.

در تعاریف دیگر آمده است:

یک سازمان، یک نهاد مستقل است که یک مأموریت خاص دارد و می تواند با نیت انتفاعی یا غیرانتفاعی تأسیس شده باشد. یک سازمان: یک ماهیت اجتماعی است که ساختار، اهداف و مرز مشخصی دارد.

هدف دارد، برای هدفش برنامه دارد، استراتژی دارد، منابع خود را می شناسد و از آنها بهینه و هماهنگ استفاده می کند، و وابسته به اطلاعات است.

یک سازمان دارای ویژگی های زیر است:

مأموریت یا هدف ویژه ای دارد. برای بقاء به دیگر سازمان ها وابسته است. هیئت حاکمه مستقلی دارد. از بخش های مختلف تشکیل شده است. دارای ساختاری فیزیکی و منطقی است.

آموزش و پرورش چیست؟

آموزش و پرورش به معنی اعم، مترادف با جامعه پذیری است، یعنی فراگردی که افراد از طریق آن به یادگیری نقش ها، قواعد، روابط و به طور کلی، فرهنگ جامعه خود می پردازند.

به معنی اخص، فراگردی است که افراد به واسطه آن در وضعیت های اجتماعی سازمان یافته، در معرض آموزش منظم دانش ها، مهارت ها، رفتارها و گرایش های معین قرار می گیرند. در هر جامعه، این وضعیت ها در قالب نظام آموزش و پرورش و سازمان های رسمی آن تشکیل می یابند.

مدیریت چیست؟

مدیریت فن و هنری قدیمی است در گذشته های دور عمدتاً به وسیله سلاطین، وزیران، روحانیون و فرماندهان نظامی و در گذشته های نزدیک توسط مدیران تجاری و دولتی به کار می آمد.

مدیریت عبارتست از فراگرد تصمیم گیری و برنامه ریزی و سازمان دهی و رهبری و کنترل منابع انسانی مالی و مادی و اطلاعاتی سازمان به منظور تحقق اثر بخش و کارآمد هدف های آن.

وزیر آموزش و پرورش کیست؟

وزیر بالاترین مقام تصمیم گیرنده وزارتخانه است و بدون تردید اداره تمام سطوح وزارتخانه مستقیم یا غیر مستقیم با تدابیری که او اتخاذ می کند در ارتباط است. هر وزارتخانه محدود یا گسترده اقتضائات عمومی دارد که معمولاً مدیران با تجربه از عهده اداره آن برمی آیند. از این جهت شاید نتوان تمایز زیادی را بین مدیران یک وزارتخانه با سایر وزارتخانه ها بر شمرد اما وقتی وزارتخانه ها با پسوندهای متفاوت مورد توجه قرار می گیرند دیگر نمی توان گفت هر وزیری به سادگی قادر است هر وزارتخانه ای را با موفقیت بالا اداره نماید.

اداره وزارتخانه ای به گستردگی و پیچیدگی آموزش و پرورش همانقدر نیازمند تخصص است که وزارتخانه های مهمی چون وزارت امور خارجه – وزارت کشور یا… دارد. اما از آنجایی که محصول این درخت پهناور یعنی وزارت آموزش و پرورش در درازمدت به بار می نشیند درک اهمیت سرمایه گذاری و مدیریت در این عرصه فقط بر دور اندیشانی آشکار است که نه تنها موقعیت فعلی جامعه را از لحاظ فکری و اندیشه - باورهای مردم - شرایط پیشرفت یا پس رفت جامعه و… به خوبی درک می کنند بلکه قادرند آینده جامعه را در دهه های آتی پیش بینی کنند و به مهندسی آن بپردازند. حفظ و تداوم شرایط مطلوب مورد نظر و یا تغییر و اصلاح آن چیزی نیست که همه افراد دغدغه یکسانی در باره آن داشته باشند یا اهمیت آن را به طور یه کسانی درک کنند.

فعالیت در عرصه تعلیم و تربیت همواره در کلام و اندیشه پیشینیان امری دشوار - پیچیده و با اهمیت بوده است که همگان قادر به پرداختن به آن نبوده اند. این امر در دنیای امروز که موج عظیمی از اطلاعات و ابزارها در فرم و محتوای آن اثرگذار شده است به مراتب پیچیده تر از گذشته به نظر می رسد. برای درک این موضوع لزومی به ارائه مثال های گسترده یا اندیشه ورزی خاص نیست. کافی است در زندگی شخصی خویش تأملی کنیم و ببینیم چه اموری تعلیم و تربیت فرزندان ما را مستقیم یا غیر مستقیم تحت تأثیر قرار داده است. بی شک همه آنها مطلوب نظر ما نیست. چگونه می توانیم بر آنها فائق آییم. هر برنامه ای که ارائه دهیم ممکن است به تعبیر جامعه شناختی کارکردهای پنهانی را داشته باشد که ما را از اهدافمان دور سازد. و یا با توجه به میزان سرمایه گذاری اعم از فرصت یا سرمایه گذاری مالی نتیجه ناچیزی را به دنبال بیاورد. یقیناً شرایط امروز جامعه چنانچه در بعضی از حوزه ها مطلوب نظرمان نیست، بخش مهمی از آن، پیامد اهمیت ندادن، یا حاکمیت نگرش ضعیف در این حوزه بوده است. در این صورت لازم است، نگرشمان را نسبت به این عرصه مهم اجتماعی مورد بازنگری جدی قرار دهیم، و قدم های اولیه را با انتصاب وزیری آگاه و متعاقب آن مدیران شایسته که در دو مقوله اندیشه و عمل دارای ورزیدگی مورد انتظار باشند محکم برداریم و آنگاه برای چیدن میوه شیرین این درخت سترگ در دهه های آینده انتظار بکشیم.

با مرور مباحث فوق بستری فراهم گردید تا بعد از ذکر مباحث کلی در باب وزیر آموزش و پرورش، در ویژگی های اختصاصی وزیر و مدیران عالی در این نهاد، تأملی نموده و نقش این ویژگی ها را در انتخاب وزیر آینده و موفقیت آن مورد واکاوی قرار دهیم.

در بخش نخست وظیفه ذاتی وزیر به عنوان بالاترین سطح مدیریت سازمان بررسی خواهد شد، و در بخش دوم به ویژگی های وزیر آموزش و پرورش آینده اشاره می گردد. و در بخش پایانی (سوم) اولویت مهم وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم مورد بررسی اجمالی قرار می گیرد.

بخش نخست: وظیفه وزیر به عنوان بالاترین سطح مدیریت در سازمان

عمده ترین وظایف وزراء، سیاستگذاری، ترسیم استراتژی و برنامه ریزی های کلان برای سازمان، و ارتباط با لایه های بیرونی سازمان می باشد.

سیاستگذاری در حوزه وظایف آموزش عمومی و متوسطه رسالت خطیری است که بر عهده شورای عالی آموزش و پرورش گذارده شده است. این شورا مرجع سیاستگذاری آموزش و پرورش در چارچوب سیاست های کلی نظام، و قوانین و مقررات موضوعه است. ریاست این شورا با رئیس جمهور، و در غیاب وی با وزیر آموزش و پرورش است.

سیاستگذاری در آموزش و پرورش نیز، مانند هر وزارتخانه دیگری شامل اعمالی می شود که دولت برای دستیابی به هدف انجام می دهد. سیاستگذاری یک الگوی هدفمند از فعالیت است و یک تصمیم منفرد توسط یک گروه یا برخی اشخاص نیست.

شورای عالی انقلاب فرهنگی، با تأیید سند فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر تعیین چشم انداز آموزش و پرورش، به تدوین و معماری اهداف آموزش و پرورش پرداخته و آنها را تحت عنوان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ارائه نموده است.

در فصل پنجم هدف های کلان و در فصل ششم راهبردهای کلان و در فصل هفتم نیز هدف های عملیاتی و راهکارها ارائه شده است. با شکل گیری زیر نظام ها در حوزه های مختلف به نظر می رسد هدف گذاری آموزش و پرورش با فرض صحت و جامعیت به مرحله نهایی نزدیک گردیده است.

بدیهی است این اهداف چیزی جز یک دسته مفاهیم انتزاعی، بر آمده از آرمان ها و نظام ارزشی جامعه نیست، و شورای عالی آموزش و پرورش و وزیر به عنوان رئیس شورا (در غیاب رئیس جمهور) عالی ترین مقام وزارت است که وظیفه سیاستگذاری برای تحقق این اهداف را به عهده خواهد داشت.

سؤال اساسی این نوشتار این است. « چه کسی و با چه ویژگی هایی شایستگی بیشتری دارد تا با تکیه بر مقام وزارت در آموزش و پرورش، عمده ترین وظایف آن را که شامل (سیاستگذاری ترسیم استراتژی و برنامه ریزی های کلان برای سازمان و ارتباط با لایه های بیرونی سازمان) است، محقق سازد؟ »

بخش دوم: ویژگی های وزیر آموزش و پرورش آینده

۱- برخورداری از قدرت تجزیه و تحلیل مسائل

بعید است تصور شود مدیریت آموزش و پرورش در سطوح بالا نیاز به آگاهی از فرایندهای خرد (مهارت فنی) در حوزه تصمیم گیری ندارد و این آگاهی فقط در سطوح میانی مدیریت و یا در واحد های آموزشی ضروری است. گرچه این مهارت در سطح مدیران عالی از اهمیت نسبتاً کمتری برخوردار می باشد اما عدم اشراف به حوزه های عملیاتی و اجرا سبب می گردد مدیران سطوح بالا رویکردهایی را اتخاذ کنند که به دلیل ندیدن ابعاد متعدد و زوایای پنهان تصمیماتشان، در فرایند اجرا دشواری های اساسی پدید آید.

آشنایی بیشتر با اقتضائات برنامه ریزی و اجرا در سطوح میانی و عملیاتی نظام آموزش و پرورش بیش از سایر دستگاه ها و وزارتخانه ها ضرورت دارد؛ این نیاز برخورداری از قدرت تجزیه و تحلیل مسایل را برای مدیران در کلیه سطوح به ویژه در سطح مدیران عالی ضروری می سازد.

تجزیه و تحلیل بر پایه تفکر و اندیشه استوار است. بنابراین در قدم اول لازم است مدیران و رهبران آموزشی در کلیه سطوح از بیشترین توانایی برای شکل دادن به جریان تفکر خویش برخوردار باشند. جریان فکر در نخستین قدم، مقدمات را فراهم می آورد و در قدم بعدی به آن صورت مناسب می بخشد.

برخورداری از ذهنی انباشتی که بتواند در مرحله نخست آنچه را که تا کنون در جوامع، به ویژه در حوزه تعلیم و تربیت واقع شده و می شود را به عنوان معلومات اولیه فراهم در ذهن متبادر سازد معلومات اولیه نخستین شرط تفکر است و قدم بعدی توانمندی در صورت بندی و نظم دادن به آنها برای یافتن پاسخ های مورد نظر است. این توانمندی جزو نخستین ضروریات مدیران عالی به حساب می آید.

بنابراین مدیران نمی توانند ذهن و چشمانشان را بر روی واقعیت ها ببندند و بدون داشتن معلومات کافی اتخاذ تصمیم نمایند. گرچه کارشناسان و مدیران سطوح پایین تر نیز ممکن است بخشی از این نیاز را پاسخ بگویند اما آگاهی مدیران بالادست علاوه بر آنکه، مقاومت از ناحیه خود آنها را برای اتخاذ چنین رویکردی بشدت کاهش می دهد بلکه منجر به تأیید چنین روندهایی در سیستم می شود و به ایفای نقش موثر در راهبری آموزشی وزیر و مدیران فوقانی کمک شایانی می کند.

این خصائص مدیر درحوزه اندیشه ها و ذهنیات، به عنوان متفکر، خود به خود شرایطی را فراهم می آورد که تصمیمات در بهترین شکل اتخاذ شود و کمترین اشکال در تصمیم سازی و تصمیم گیری برای مدیران به وجود می آید.

۲-توانایی سازمانی

توانایی برنامه ریزی، زمان بندی و کنترل کار زیر مجموعه ها و داشتن مهارت در استفاده بهینه از نیروها و توانایی برخورد درست با مقادیری از انتظارات و درخواست ها از سیستم آموزش و پرورش که ممکن است نقش آن در سیستم آموزشی نامشخص یا به طور ناگهانی بر آن تحمیل شود، اهمیت زیادی دارد. بدین ترتیب وزیر و مدیران سطوح عالی نیز به مثابه رهبران نظام آموزشی کشور باید بتوانند از زمان و توان نیروها به طور بهینه و صرفه جویانه در حل مشکلات و تأمین درخواست ها یا انتظارات معقولانه از سیستم آموزشی استفاده کنند و شرایطی را فراهم آورند تا کلیه فعالیت های آنها در راستای مأموریت ها و اهداف اصلی آموزش و پرورش تعریف شود.

قرار گرفتن در شرایط انفعالی بدون ملاحظه کارکردهای آموزشی و تربیتی یک اقدام و یا یک تصمیم، ممکن است نتیجه مشخصی را برای آموزش و پرورش نداشته باشد. این بدان معنی است که آموزش و پرورش باید تعیین کند کدام دسته از فعالیت ها را از شانه های خویش بردارد، تا زمان بیشتری برای بهره گیری از فرصت ها فراهم آید. به عنوان مثال آیا در شرایط فعلی می توان از آموزش و پرورش انتظار داشت آموزش و نگهداری کودکان ۴ تا ۶ ساله را نیز بعهده بگیرد؟

۳- درک درست و به موقع از زمان تصمیم گیری

توانایی در تشخیص این که، چه زمانی نیاز به اتخاذ تصمیم است. درک درست و به موقع زمان تصمیم گیری بدون توجه به کیفیت تصمیم، یکی از ویژگی های مهم مدیران در کلیه عرصه ها، به ویژه در سیستم آموزشی است. اراده قاطع به اجرا و پیگیری سریع امور، اگر در زمان مناسب صورت نگیرد نتایج مناسبی را به همراه نخواهد داشت. این مهم در جریان تحول نظام آموزشی که امروزه در دستور کار متولیان تعلیم و تربیت رسمی قرار دارد بیش از هر زمان دیگری برای مدیران ضرورت دارد. یادمان نرود این اراده مدیران عالی است که اتخاذ رویکردهای تحول گرایانه را به سیستم آموزش و پرورش تزریق می نماید. ناکامی بدلیل فقدان شرایط مورد نیاز برای اجرای یک برنامه تحول، امری است که کاملاً به پای مدیران عالی نوشته می شود.

۴- برخورداری از ذهن مجموعه نگر

آموزش و پرورش، سیستمی است که زیر نظام ها و نقش های متفاوتی در آن تلاش می نمایند تا هدف معینی محقق شود. چنانچه مدیران عالی فاقد نگرش سیستمی باشند و قادر به درک خصلت های همه اجزای سیستم نباشند، بدون تردید اهداف مورد نظر یا به درستی محقق نمی شود یا اجرای ضعیفی از برنامه مورد انتظار خواهد بود.

به عنوان مثال بخشی از مفاد « سند راهبردی تحول» اجرای سیستم آموزشی خاصی (۳۳۶) را مد نظر قرار داده باشد. داشتن ذهن مجموعه نگر در پیگیری برای استقرار این سیستم بدان معنی است که همه اجزاء اعم از نیروی انسانی مورد نیاز (از نظر آموزش های مورد انتظار– احتمال مازاد نیرو در یک مقطع در مقطع دیگر) - فضای آموزشی مورد انتظار – کتب مورد نیاز – امکانات و تکنولوژی مورد احتیاج – امکان اجرای دقیق و کامل قانون (چهار دوره سه ساله) - عدم اختلاط دانش آموزان پایه چهارم تا ششم با دانش آموزان کلاس اول تا سوم، حتی آمادگی روانی درون سیستم (معلمان و مدیران) و محیط سیستم (خانواده ها) به طور یکجا در ذهن تصمیم گیرندگان مد نظر قرار گیرد و آنگاه به اتخاذ تصمیم نهایی و اجرای آن مبادرت شود. اصرار به اجرای آن در زمان معین بدون تمهید مقدمات اجرایی ممکن است اجرای ناقص از قانون و در نهایت بدبینی به امکان اجرا را در متولیان آموزشی و خانواده های دانش آموزان فراهم آورد و با برنامه های ترمیمی شتابزده نظیر (تألیف و چاپ کتب در یک زمان محدود، آموزش سریع معلمان در مدت زمان بسیار کم، و تلاش برای گسترش فضای فیزیکی از طرق نامعقول (مانند بکارگیری اتاق هایی که برای منظور های دیگری تعبیه شده است) فضای بی اعتمادی به سیستم آموزشی را گسترش دهد. و در نتیجه پیگیری قدم های بعدی سند بنیادین ا با مشکل مواجه شود.

بر همین اساس لازم است مدیرانی انتخاب و به کار گمارده شوند که از تفکر سیستمی و ذهن مجموعه نگر برخوردار بوده و در زمان اتخاذ تصمیم به همه ابعاد موضوع قبل از اجرا توجه نمایند.

۵- توانایی مدیریت رفتار سیاسی در سازمان

تعابیر مختلفی از سیاست در سازمان وجود دارد، اما آنچه که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان حوزه رفتار سازمانی قرار دارد این است که رفتار سیاسی، نه تنها به گونه ای ذاتی منفی نیست بلکه می تواند برای اعضای یک سازمان یا خود سازمان مفید باشد.

تأکید بر توانایی مدیریت رفتار سیاسی به معنای سیاسی دیدن آموزش و پرورش نیست بلکه به معنای پذیرش واقعیت های سازمان های امروزین به ویژه در شرایط فعلی جامعه ایران است. علاوه بر آن این موضوع توصیه ای به یک جناح یا گرایش خاص نیز به شمار نمی رود بلکه به مدیران عالی و نیز به کسانی که از بیرون سیستم به قضاوت در باره آموزش و پرورش و روند های آن در ارتباط با نیروی انسانی می پردازند این مطلب را یادآوری می کند که رفتار مدیران بر منطق علمی معینی استوار است.

توجه به این موضوع از جهت دیگری نیز قابل تأمل است. آموزش و پرورش در سطوح مختلف مدیریتی همواره ناظر بیشترین تغییرات بوده است. حتی به زعم بعضی تغییرات در این وزارتخانه بیش از وزارت کشور بوده است. شاید دلیل این امر را بتوان در نوع نگاه قدرت حاکم به اهمیت کیفی و کمی این بستر اجتماعی بر رویدادهای اجتماعی و سیاسی جامعه دانست.

۶- برخورداری از قدرت رهبری

فرآیند نفوذ در دیگران و برانگیختن آنها برای همکاری با یکدیگر در جهت تحقق هدف های گروهی را « رهبری» می گویند. یا می توان گفت: رهبری استفاده از فرآیند ارتباطات در موقعیتی خاص برای اعمال نفوذ در میان افراد و جهت دادن آنها به سوی مقاصدی مشخص است. و یا رهبری فرآیند نفوذ در دیگران است به طوری که آنها با اشتیاق و جدیت در دستیابی به اهداف سازمانی تلاش نمایند.

« رهبری» را اصولاً « هنر نفوذ در دیگران» می دانند. بدین معنی که پیروان به دلخواه نه از روی اجبار، از رهبر اطاعت می کنند؛ بنابراین منظور از رهبری به طور عام، تأثیرگذاری بر افراد و انگیزش آنان به طوری است که از روی میل، علاقه و با اشتیاق برای دستیابی به هدف های گروهی تلاش کنند.

آموزش و پرورش امروز کشور نیازمند تحول بنیادین است. این تحول گر چه با تدوین سند در حال آغاز شدن است اما قدم های اجرایی و مهم آن، نیازمند همراهی و هماهنگی بی شائبه کلیه کسانی است که ر تحقق برنامه ها و اهداف نقش محوری دارند.

به نظر نمی رسد در آموزش و پرورش امروز بستر حرکت به سمت چنین تحولی آماده باشد. تحقق چنین فرایندی مستلزم تغییر درحوزه قوانین و مقررات، عزم جدی دولت، آموزش نیروی انسانی، همراهی کلیه بخش های جامعه و خانواده ها و مهم تر از آن وجود رهبران موثر در عرصه آموزش و پرورش در سطوح مختلف است.

این بدان معنی است که در کنار برخورداری از توان مدیریتی بالا داشتن صفت رهبری، نقش عمده و بسزایی را در برانگیختگی کارکنان برای پیگیری برنامه ها، و حمایت از برنامه های تحول در آموزش و پرورش ایفا خواهد کرد.

۷- برخورداری از تفکر استراتژیک و توانایی رهبری استراتژیک

تفکر استراتژیک، به تدوین استراتژی های بهتر منجر می شود. تفکر استراتژیک تلاش برای نوآوری و تجسم آینده ای جدید و بسیار متفاوت برای سازمان است مدیرانی که دارای تفکر استراتژیک هستند قادرن سایر کارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان ترغیب کنند. آنها سازمان را آنگونه که باید باشد می بینند نه آنگونه که هست. به این ترتیب می توان تفکر استراتژیک را پیش درآمدی بر طراحی آینده سازمان دانست.

تفکر استراتژیک، فرآیندی خلاقانه و واگرا بوده و با چشم انداز و دورنمای طراحی شده توسط رهبران سازمان مرتبط است. این امر مستلزم فراتر رفتن اندیشه مدیران از عملیات روزمره با هدف تمرکز بر قصد و نیت استراتژیک بلندمدت مورد نظر برای سازمان است.

جستجو برای یافتن گزینه های استراتژیک مناسب، که معمولاً به عنوان بخشی از فرآیند مدیریت استراتژیک انجام می گیرد، در واقع نتیجه عملی تفکر استراتژیک است؛ تفکر استراتژیک در سازمان ها نهایتاً منجر به تدوین استراتژی می شود و این استراتژی می تواند فرصت های محیطی را شناسایی و از آنها جهت کسب رشد و تعالی به بهترین شکل استفاده نموده و تهدیدات محیطی را به فرصت تبدیل کند.

مشخصه های تفکر استراتژیک عبارتند از دیدگاه سیستمی، تمرکز بر قصد و نیت استراتژیک، فرصت طلبی هوشمندانه، تفکر در طول زمان و تفکر فرضیه محور، هوشیاری محیطی و فرهنگ سازمانی مشوق رفتار اثربخش و اخلاقی، روحیه مثبت اندیشی و همچنین صراحت و صداقت.

بدیهی است سیستمی به وسعت و گستردگی آموزش و پرورش تنها با برخورداری از رهبرانی با تفکر استراتژیک قادر خواهند بود رهبری استراتژیک مورد نیاز برای سازمان را اعمال کنند.

بخش سوم: اولویت مهم وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم

پراکندگی در عمل نتیجه پراکندگی ذهنی است. حرکت بدون برنامه، و نداشتن تصویری روشن از اهداف، نتیجه ای جز اتلاف منابع و اقدامات نه چندان منسجم را در پی نداشته و ندارد. داشتن جهت مشخص و اهداف روشن برای همه وزارتخانه ها، دستگاه ها و نهادها به ویژه آموزش و پرورش یک ضرورت بنیادین محسوب می شود. خوشبختانه تدوین « سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴» که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۸۲ توسط رهبر معظم انقلاب به سران قوای سه گانه ابلاغ گردید، و رئوس مطالب، و اهداف کلی نظام جمهوری اسلامی ایران را مورد تاکید قرار داد، و در پی آن « سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» که با اعلام« سیاستهای کلی ایجاد تحول در آموزش و پرورش» توسط رهبر معظم انقلاب، صورت کاملتری به خود گرفت شرایط جدیدی برای برون رفت از پراکندگی در برنامه های کشور و آموزش و پرورش فراهم آمد.

امروزه به نظر می رسد اجرایی کردن دقیق، مناسب و با شیب ملایم سند تحول بنیادین، مهمترین اولویت دولت آینده در حوزه آموزش و پرورش به حساب می آید. اهمیت این موضوع بدان جهت است که سند تحول، این ظرفیت را دارد تا تحولی اساسی در آموزش و پرورش در همه عرصه ها بوجود آورد، منوط به آنکه اولا: زیر نظام های مربوط به آن در جهتی متناسب و منسجم با هم شکل بگیرد، و این امکان به وجود آید تا شرایط جدید در آموزش و پرورش، به آرامی و بدون تنش های تخریب کننده بر بستر آموزش و پرورش پیشین جایگزین شود، و به تدریج آموزش و پرورش را با اهداف سند تحول، همسو و منطبق سازد. ثانیاً: در مرحله تدوین زیر نظام ها، و اجرای آنها، از هرگونه شتابزدگی، سلیقه گرایی و شعار زدگی پرهیز شود تا مانع به هم خوردن ساختار کلی آن گردد.

همگان معتقدند، حوزه های علوم انسانی و به ویژه عرصه تعلیم و تربیت یک شبه، و در موعد زمانی کوتاه قابل تحول نیست لذا طراحان و مصوب کنندگان سند باید زمانبندی منطقی را برای اولویت بندی مفاد سند، و در مرحله بعد نگارش زیر نظام های مرتبط با آن، و همینطور اجرای زیر نظامها و در قدم نهایی ساز و کارهای مربوط به ارزیابی مرحله به مرحله تحقق آن را، در نظر می گرفتند تا ضمن روشن ساختن میزان سرعت مورد انتظار برای اجرا، از هرگونه شتابزدگی که ممکن است نتایج این برنامه با اهمیت را تحت تاثیر قرار دهد، جلوگیری نمایند.

مکانیزم ترمیم سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش در افق چشم انداز، در بازه های زمانی پنج ساله از تاریخ تصویب آن، در درون سند پیش بینی شده است و محتمل است بخش هایی که ممکن است در جریان تدوین زیر نظام ها و یا پروسه اجرا ناسازگار بوده یا با مشکل مواجه شود، در فرصت مناسبی اصلاح و ترمیم گردد. این امر فرصتی را فراهم می آورد تا برنامه ریزان با تأملی منطقی در امور، بخش ها و یا محورهایی را که ناسازگار با ساخت کلی سند می بینند را تعدیل اضافه یا اصلاح نمایند. از این روست که وزیر آینده باید در صورت لزوم شتاب غیر معقول اجرای سند را، با ارائه راهکارهای قانونی، متعادل کند تا امکان تحقق واقعی اهداف سند فراهم آید.

بر این اساس وزیر آینده علاوه بر صلاحیت ها و شایستگی های کلی مورد نیاز برای احراز مقام وزارت، باید روحیه پیگیری سندی را داشته باشد که لااقل زیر نظام های آن در دو فضای متفاوت مدیریتی شکل گرفته است. این ویژگی مورد انتظار برای وزیر دراین دوره از تاریخ آموزش و پرورش محسوب می گردد. شرایطی که اولاً: سندی مصوب را پیش روی او گذارده و لازم است با همه کمی ها و کاستی های احتمالی آن عملیاتی و اجرایی گردد، ثانیا: بخش های محدودی از سند با نگرش های مدیریتی متفاوت تنظیم و در حال شکل گیری و اجراست و ثالثا: پیگیری سند، مطلوب نظر نیروهایی است که با تنظیم، تصویب و شکل گیری سند به نوعی در ارتباط بوده اند. این نیروها احتمالا در بدنه آموزش و پرورش، مجلس شورای اسلامی و شوراهای مرتبط با سند، پیوندی نزدیک دارند، و نسبت به پیگیری آن اصرار دارند.

چنین وزیری باید قادر باشد، تیم مدیریتی خود را به سرعت و با اعتقاد به سند تحول شکل دهد، نیازها و اقتضائات سند تحول را درک و کشف کند، به اولویت بندی سند بپردازد، نیازهای فوری آموزش و پرورش را که با تکیه بر سند تحول امکان پاسخ به آن وجود دارد، شناسایی و اولویت بندی کند، بخش ها و قدم های اجرایی برداشته شده در راستای سند تحول را، اصلاح، تصحیح و تکمیل نماید.

بنابراین وزیر آینده به سختی قادر است اولویت بندی دیگری را که در راستای سند نباشد، سیاستگذاری و در دستور کار خویش قرار دهد.