پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهران کریمی- این روزها عده‌ای به بهانه‌ی حُکم انتصاب اخیر رهبر انقلاب برای اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام دور جدیدی از شانتاژ و تخریب‌گری سیاسی را آغاز کرده‌اند. مشخصا این افراد می‌گویند آیت‌الله خامنه‌ای در چینش افراد برای عضویت در دور جدید مجمع تعداد بیشتری از اصولگرایان را انتخاب کرده و نتیجه می‌گیرند پس رهبری به رأی مردم در انتخابات بی‌اعتناست! یعنی رهبری می‌بایست در ترکیب جدید مجمع تعداد بیشتری از اصلاح‌طلبان را منصوب می‌کردند.

در این‌باره اما حرف‌هایی برای گفتن است:

1- منطقِ این شبه نقد بر معیار قرار دادن گرایش سیاسی و جناحی افراد بنا نهاده شده است. خوب است منتقدین به این سوال پاسخ دهند که مشروعیتِ این معیار را از کجا آورده‌اند؟

مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوانی نهادی سیاست‌گذار و حل کننده‌ی اختلافات مجلس و شورای نگهبان و... کارکرد خاص و منحصربه‌فرد خود در ساختار حاکمیت را داراست. چنین وظایفی عضویت افرادی با بینش و تجربیاتی متناسب را اقتضاء می‌کند. چگونه و براساس کدام موازین دینی و عقلی می‌توان گرایش و سلیقه‌ی جناحی را معیار عضویت در چنین نهادی معرفی کرد؟ اتفاقا اگر رهبری برای اداره‌ی چنین نهاد استراتژیکی افرادی جناحی، کم‌تجربه و بدون جهت‌گیری‌های صحیح را منصوب می‌کردند جای نقد وجود داشت نه الان که افراد سالم و باتجربه‌ با سلایق سیاسی متفاوت منصوب شده‌اند.

2- علاوه بر این، ادعاهای منتقدینِ تخریب‌گر حتی با منطق خودشان نیز قابل مناقشه است. اگر با نگاه سیاسی نیز به "سیر و فراز و فرودهای انتصابات رهبری" در مجمع تشخیص مصلحت نظام بنگریم به نتایج جالبی می‌رسیم. به عنوان نمونه در سال ۱۳۸۵ محمود احمدی نژاد با غلبه بر چهره‌هایی چون: هاشمی رفسنجانی، کروبی و... به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. احمدی نژاد چهره‌ای بود که به عنوان منتقد رادیکال ۱۶ سال حُکمرانی نیروهای توسعه‌گرا از ۲ جناح راست و چپ شناخته می‌شد و مبارزات و موضع‌گیری‌های سیاسی او در ایام انتخابات نیز موید همین معنا بود. او از ابتدا، راه خود را از چهره‌های راست سنتی مثل ناطق نوری جدا کرد و تکلیفش با هاشمی و اصلاح‌طلبان نیز معلوم بود.

در اسفند ماه سال ۱۳۸۵ رهبری اعضای جدید مجمع را منصوب کردند. چهره‌هایی چون: هاشمی رفسنجانی، امینی نجف آبادی، حسن حبیبی، میرحسین موسوی، محمدی ری‌شهری، حسن صانعی، حسن روحانی، مجید انصاری، توسلی، ناطق نوری، غلامرضا آقازاده، بیژن زنگنه، محمد هاشمی، محمدرضا عارف از جمله چهره‌های اعتدالی و اصلاح‌طلبِ منصوب رهبری در سال ۸۵ و پس از پیروزی محمود احمدی نژاد با رأی اکثریت ملت بودند.

بگذریم از اینکه در سال ۸۳ مهدی کروبی با حکم رهبری به عضویت این مجمع درآمده بود و سال ۸۴ و پس از اتمام دوران ریاست جمهوری، محمد خاتمی عضویت در مجمع تشخیص مصلحت را نپذیرفته بود. (پایگاه خبری آفتاب، کُد خبر ۹۸۹۳).

با این توضیحات آیا می‌بایست به دلیل انتصاب این افراد در سال ۸۵ به دلیل ناهمسویی با احمدی نژاد و رأی اکثریت ملت در انتخابات به رهبری معترض بود؟ آیا منتقدین تخریب‌گر که بسیاری از آنها در سال ۸۸ در مقابل رأی و خواست اکثریت ملت به کودتای خیابانی روی آوردند پاسخی به این تناقض دارند؟

3- برآیند احکام صادر شده توسط رهبر انقلاب برای عضویت افراد در مجمع طی دوره‌های مختلف نشاندهنده‌ی این است که همواره افرادی با سلایق متنوع سیاسی از سوی رهبری منصوب شده‌اند. در حکم جدید رهبری موضوع مهم "تغییرات ساختاری و محتوایی" از سوی آیت‌الله خامنه‌ای به صورت مشخص مطالبه شده است و طبیعتا چنین تغییراتی لزوم نوسازی ترکیب مجمع را نیز نمایان می‌کند.

واقعیت این است که مجموع شواهد و قرائن حاکی از این است که برخی نقد و انتقاد را نه در چارچوب آموزه‌ی «النصیحة لائمة المسلمین» که ابزاری برای تخریب و عُقده‌گشایی‌های شخصی و سیاسی می دانند.