پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر مسروری- موضوع آتش به اختیار یکی از فروعات بحث مقام معظم رهبری با دانشجویان بود. ایشان در این دیدار تمرکز اصلی بیاناتشان را به موضوع استقلال اختصاص داد اما کلیدواژه آتش به اختیار برجسته شد. متأسفانه این واژه آن‌قدر با تحلیل همراه شد که از اصل خود و بایسته‌هایش دور گردید. تحلیل‌های فراوان، هیجانی و حتی غیرعلمی این واژه را به یک جدل ژورنالیستی تبدیل کرد و فضای کشور پرشده از مفهوم آتش به اختیار و کار فرهنگی. اما هیچ‌کدام به بایسته‌های این موضوع نپرداختند. نگارنده ضرورت دید چند بایسته آتش به اختیار را در قالب تحلیل بیان کند.

الف) جبهه سازی

در واژه آتش به اختیار دو مفهوم مهم جبهه سازی و هماهنگی مرکز با آتش نهفته است. فرمان آتش به اختیار زمانی به خطوط مقدم داده می‌شود که یگان از اجرای آتش علیه نیروهای دشمن و نه نیروی خودی مطمئن باشد. شبکه‌سازی درون دستگاه مجری و یگان‌های دیگر نکات بسیار مهم برای اجرای آتش است. در اجرای این فرمان نیروی عمل‌کننده می‌بایست جبهه خودی را کامل بشناسد و با هماهنگی و اشراف نسبت به نیروهای دشمن اقدام کنند. فرمان آتش به اختیار هم از سوی فرمانده زمانی صادر می‌شود که استعداد داخلی نیروها و جبهه سازی آن مشخص باشد و احتمال خطا توسط جریان خودی وجود نداشته باشد یا به صفر نزدیک شود. اینجاست که وظیفه دانشجویان حفظ این جبهه و تقویت جبهه سازی است. 

ب) بصیرت

همان‌طور که در بالاتر هم گفته شد، آتش به اختیار نیاز به‌دقت و ظرافت دارد. برای همین کمتر فرمانده‌ای است که به خطوط خود دستور آتش به اختیار دهد. مگر اینکه از ظرایف عملیات مطمئن باشد. تقابل دو جریان دشمن و نیروهای خودی دیگر همچون قدیم با فتنه و یا فضای غبارآلود ناپیدا نیست. در این سال‌ها رهبری تمام تلاششان را کرد تا علاوه بر ترسیم خطوط فکری جریان انقلابی، خطوط مقابل را هم ترسیم کند. اینکه معظم له دشمن اصلی را نه عناصر داخلی بلکه « آمریکا» دانستند و رسماً فرمان « فریاد را بر سر آمریکا بزنید» نشان می‌دهد که ایشان تمرکز جدی برای شناسایی جبهه دشمن داشتند. جریان دانشجویی بایستی این رویکرد را حفظ کند و از دشمن و عناصر تفکری آن سخن بگویند و از شناخت نسبت به حدود فکری دشمن، حدود فکری خود و جریان انقلابی و ایستادگی بر سر ارزش‌ها سخن بگویند و در واقع بصیرت خود را افزایش دهند. 

ج) امید

دیگر رویکرد نهفته بر این واژه امید است. وقتی فرمان آتش به اختیار صادر می‌شود که در جریان عمل‌کننده امید برای سرنگونی وجود داشته باشد و از مهمات لازم بهره گرفته باشد. متأسفانه در این چندساله رویکرد تریبون داران جریان انقلابی بر عدم امید بود. بزرگ‌نمایی، فرعی سازی، دور کردن امید از جوانان انقلابی با شکست در انتخابات، تضعیف نهادهای داخلی و ده‌ها موضوع دیگر موجب شد تا جریان انقلابی کمی ناامید شود. باید بپذیریم امید مهم‌ترین نقطه قوت جریان عمل‌کننده یا افسران جنگ نرم است. متأسفانه این مسئله کمتر دیده می‌شود. فرماندهی مرکزی نسبت به عمل‌کنندگان و آتش آنان امید دارد اما بعضاً تریبون دارانی این امید را در پایین‌ترین سطح ممکن نگه می‌دارند و به‌گونه‌ای وانمود می‌شود که درنهایت کشور توسط فراماسون یا هر گروه دیگری اداره می‌گردد. تفاوت فرمانده مقتدر و مشرف به خطوط با یک تریبون دار در اینجاست. 

آتش به اختیار یک واژه نظامی است اما در حوزه فرهنگ استفاده شده است. سال‌ها قبل واژگان نظامی برای حفظ امنیت یا برآورد وضعیت امنیت کشور مطرح می‌شود. امنیت نیز در حوزه سخت و تهاجمات نظامی طرح می‌گردد. اما پس از جنگ جهانی دوم امنیت در سطوح غیر سخت تعریف شد و مشاهده شد در تقابل دو قدرت، مؤلفه‌های مختلف امنیت است که می‌تواند به سرنگونی یا جنگ نظامی منجر شود. هر جا یکی از قدرت‌ها تصور کند توان بازدارندگی وجود ندارد دست به تهاجم نظامی می‌زنند. حوزه آتش به اختیار رهبری، دانش‌افزایی و اقدام جهادی برای حفظ ثبات و امنیت کشور است. در واقع حفظ اصول کشور با قانون و توجه به ارکان قانونی کشور است. مسئله که در ابعاد مختلف دیده نشد. تأکید معظم له بر مباحث واژگانی حوزه امنیت سخت در امنیت نرم، پیچیدگی و بهم پیوستگی حوزه امنیت نرم و امنیت سخت است. تهدید امنیت نرم به واقع امنیت سخت را در معرض تهدید قرار می‌دهد.