به گزارش پارس به نقل از آرمانی،

۴ برادریم، یک خواهر

  که خودت را برای ما و خوانندگان ما روایت کن؟  

« در هفتمین روز مهر ماه به دنیا آمدم، در خانواده ای که هنر در آن جاری بود، ما ۴ برادریم و یک خواهر و من فرزند آخر خانواده ام بودم که با الفبای هنر آشنا شدم و از نقاشی آغاز کردم، پس از مدتی رو به موسیقی آوردم… از طرفی خانواده من هم به موسیقی علاقمند بود… این شد که من هم با چند ساز آشنا شدم، چند سال با همین روند گذشت تا حس جسارت را در خود پیدا کردم و رو به سازهای کلاسیکی چون گیتار، پیانو و پرکاشن آوردم… رفته رفته که بزرگتر شدم به این سازها تسلط پیدا کردم و به سراغ خوانندگی هم رفتم و تا امروز، که به این مرحله از زندگی هنری ام رسیدم… با هیچ ساز و سبکی غریبه نیستم، ترانه سرای کارهایم هستم و آهنگسازی را هم براساس روانشناسی آکورد انجام می دهم، تا یادم نرفته اشاره داشته باشم که آشنایی با سازهایی چون تنبور، نی، سنتور، دف، تنبک و پیانو همواره در خانواده من جایگاه ویژه ای داشته است.

ضمن اینکه سر منشا فعالیت هنری ام، خانواده من بودند، از آشنایی با سازها تا آموزش هنر و سواد دانشگاهی در زمینه هنر… »

دیروزم، امروزم

هر آدمی که به موفقیتی هر چند اندک می رسد، به طور حتم سعی و تلاش از خود نشان داده، این فرمول در زندگی مجید خراطها هم جنبه کاربردی برای او داشته است « تلاش هایم از چشم کسی پنهان نمانده است، همیشه سعی کردم، در زمینه موسیقی اطلاعات جدیدی به دست آورم، به هر حال در زندگی هنری ام تلاش های دیروزی بوده که به امروز من منتهی شده و از این بابت خدا را شاکرم که تلاش هایم به نتیجه رسیده است. »

خراطها در پاسخ به این پرسش که فکر می کنی به جایگاه دلخواهت در موسیقی رسیدی، می گوید: « نه، هنوز به هدفم و مقصدم نرسیدم، اما وقتم را برای بیراهه رفتن تلف نمی کنم، برنامه ریزی و مسیر روشنی دارم و به ارائه آثاری، ماندگار می اندیشم، سعی و تلاشم را برای رسیدن به این هدف هیچ وقت متوقف نمی کنم… »

دیگه می رم، یک احساس صادقانه

« دیگه می رم» آلبومی است که از خراطها که با استقبال شدیدی مواجه شد… از او می خواهیم که در رابطه با این آلبوم برایمان توضیحات بیشتری بدهد، بخوانید حرف های آقای مجید را « دیگه می رم، خرج کردن یک احساس صادقانه بود، در این آلبوم من تجربیات جدیدی را به دست آوردم و خوشحالم که جزو پرفروش ترین های بازار بود، آلبومی که از ۱۴ ترانه تشکیل شده بود… » از او می پرسیم اولین ترانه ای که برای آلبوم جدیدت سرودی کدام بود و کدام یک از قطعات آلبوم « دیگه می رم» را بیشتر دوست داری که می گوید: ترانه « حلقه» ، بهانه ای شد که این آلبوم استارت بخورد، من تمام ترانه هایم را دوست دارم، اما شاید اولین ترانه ای که برای این آلبوم سرودم، « حلقه» و آخرین ترانه ای که برای این آلبوم سرودم، یعنی « بلاتکلیف» از ترانه های محبوب من باشند. »

از غم ترسی ندارم

خیلی دوست داشتم بدانم که مجید خراطها، چرا آنقدر ترانه های غمگین می خواند، آیا غمگینی سبک کارش است و یا دلیلی دیگر دارد که او در پاسخ به این پرسش ما می گوید: « ترسی از غمگین بودن ترانه هایم ندارم، البته سعی هم در غمگین بودن ترانه هایم ندارم، ولی نمی توانم صرفاً جهت تنوع در آهنگ ها و ترانه هایم نقش دیگری را بازی کنم، چون نوع خواندم بی شباهت به شخصیت اجتماعی ام نیست! در کل اگر بخواهم برایتان توضیح بدهم، این گونه باید گفت که معنای شعرهای من، با نوع خواندن من حال و هوای غم ایجاد می کند و یا به گوش شنونده ترانه هایم غمگین می آید، اما آنهایی که ترانه هایم را با دقت دنبال می کنند، به داستانی تصویری می رسند، مثل معنادار بودن ترتیب نام ترانه های من در آلبوم « دیگه می رم» … »

من و سازهایم

« مجید خراطها» به چند ساز تسلط دارد و آهنگسازی (ملودی سازی) هم انجام می دهد، اما او به کدام یک از سازهایش علاقه بیشتری دارد « تسلط من روی تمام سازهایی که می زنم در یک سطح است، اما بسته به حال و هوایی است که به من دست می دهد، گاهی اوقات یکی از سازها به من نزدیکتر می شود و این حس تا زمانی که حس آن ساز در وجودم است، در من نمایان است و با تغییر فضا و احساسم جا برای سازی دیگر باز می شود. الی آخر… گاهی اوقات حس و حال پیانو نواختن دارم و گاهی اوقات هم نواختن گیتار و… »

برادرم وحید خواننده است

آن طور که شنیده ام برادرت « وحید» هم در زمینه موسیقی فعالیت می کند « وحید عزیز من است، برادر بزرگترم، که سال های زیادی از عمرش را صرف هنر موسیقی کرده است، تاکنون چند ترانه هم به صورت مشترک با هم اجرا کردیم که البته آلبوم نشده است! « وحید خراطها» هم مشغول جمع آوری آلبوم و آماده کردن آلبوم خودش است، که من هم در زمینه شعر و تنظیم کمکش می کنم، اما در آهنگسازی دخالتی ندارم، تا وجه مشترکی بین ما دو نفر پیش نیاید، من به عنوان یک مخاطب و هوادار، آینده روشنی را در کارهایش می بینم، انشاءالله… به زودی آلبوم رسمی او هم وارد بازار خواهد شد… وقتی از او پرسیدم، یعنی شما دو نفر « مجید و وحید خراطها» قصد ندارید، آلبومی مشترک با هم داشته باشید، می گوید: « برادرم قصد دارد شخصیت هنری مجزایی داشته باشد و من هم با او هم عقیده ام، اما… اما شاید با یکدیگر کنسرت مشترکی اجرا کنیم، در واقع این قصد را داریم که چنین کاری را انجام دهیم… »

شایعه ای عجیب

برای هر هنرمندی ممکن است شایعات عجیبی به وجود بیاید، اما برای مجید خراطها از آن دست شایعات خیلی عجیب به وجود آمد و در شهر پیچیده شد، خودش برایمان توضیح می دهد « فراموش نمی کنم، روزی دو نفر از مخاطبین مرا دیدند و با گریه پرسیدند، شما زنده اید، مگر در فضای مجازی این شایعه منتشر نشده بود که شما خودکشی کرده اید! یا یادم می آید در کنسرتم از من سوال کردند، شما دیگر نخواهید خواند. خداحافظی می کنید از دنیای خوانندگی… »

کنسرت های من

بهترین خاطرات من در عرصه فعالیت هنری ام، همان اجرای کنسرت است، وقتی می بینی که سالن یکصدا سروده تو را می خوانند تا جایی که صدای تو دیگر به آنها نمی رسد، به خودت می بالی که چه طرفدارانی داری… در حال حاضر، برای کنسرت های آینده ام، برنامه ریزی می کنم

پاسخ های تک جمله ای

درباره چند واژه از او پرسیدیم و او این چنین پاسخ داد…

پدر و مادر: ترجیح می دهم سال ها از پدر و مادرم بگویم، نه تنها یک جمله…

برادر: پشتوانه ای مثل کوه برای من…

موسیقی: زبان بی زبانی

آلبوم بعدی: قوی تر و هر چه زودتر

بزرگترین آرزو: شاید کوچکترین معجزه خدا

عشق: با عشق موافقم