پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سید مصطفی صابری - درست یک هفته بعد از آن که با خبر حادثه منا در بهت و اندوه فرو رفتیم، صبح پنج شنبه، یک خبر دیگر البته در مقیاسی دیگر، دلمان را لرزاند؛ هادی نوروزی کاپیتان متعصب قرمزهای پایتخت که به خاطر اخلاق خوبش مورد احترام تمام هواداران فوتبال و حتی غیر فوتبالی ها بود، بامداد پنج شنبه در اثر سکته قلبی در منزلش درگذشت و تلاش تیم پزشکی هم برای نجاتش بی فایده بود. باورکردنی نبود؛ هادی بازیکنی که آنقدر پرانرژی، دونده و متعصب بود، تسلیم مرگ شود و در روزهایی که پرسپولیسی ها به دلیل مشکلات مدیریتی، دلخوری از وزارت ورزش، نبود حامی مالی، بدشانسی و ... روزگار فوتبالی خوبی ندارند با رفتنش غم بزرگی بر دل هواداران بگذارد. اما کاپیتان زودتر از آن چه فکرش را می کردیم رفت تا روند خبرهای تلخ ادامه داشته باشد. فوتبال ورزش عجیبی است، دل ها را خیلی بیشتر از آنچه فکرش را کنیم، به هم نزدیک می کند و بین آدم ها از قومیت ها و زبان های مختلف پیوند می زند. طی دو دهه اخیر کمتر روزی را سراغ داریم که مثل روز برد ایران برابر استرالیا همه ملت همزمان به وجد آمده باشند؛ یا مثل روزی که در جام جهانی 1998 آمریکا را بردیم. فوتبال ما آدم ها را آن قدر به هم نزدیک می کند که هوادار هر تیمی باشیم برای هادی نوروزی 30 ساله که دو کودک زیبا و شیرین زبان از او به یادگار مانده متاثر شویم. درس های فوتبال این بار خیلی تلخ بود، به ما کمک کرد بار دیگر به خودمان نهیب بزنیم که مرگ خبر نمی کند، زندگی کوتاه است، نام نیک بهتر از هر چیزی می ماند و ستاره بودن کافی نیست، نبوغ، ذاتی و ودیعه ای الهی است اما بازیکنی مثل نوروزی با آن که بازی ملی خیلی کمی داشت و ستاره ویژه ای هم نبود بیشتر با وفاداری اش، به خاطر اخلاقش که حاصل تلاش خودش بود، اینقدر محبوب و ماندگار شد که با رفتنش آسمان دل مردم را ابری کرد؛ نبوغ آدم ها مهم است اما برای داشتنش تلاشی نکرده اند، در نهایت به آن جهت داده اند؛ با استعداد بودن سخت نیست، اما سخت است در فوتبال ایران باشی و همیشه سر به زیر و مردم دار باشی، همیشه به همه احترام بگذاری، مصاحبه های جنجالی نکنی، مدل مویت را سال ها تغییر ندهی، بدون نمایش تتوهای آنچنانی ساده باشی مثل مردم کوچه و بازار، کار سخت نوروزی همین ساده بودنش بود. پرونده امروز ما به مناسبت درگذشت تلخ کاپیتان محبوب قرمزها، به تعصب و وفاداری در فوتبال، به اخلاق ورزشی، به مرگ ناگهانی ستاره ها و در نهایت به شخصیت دوست داشتنی او می پردازد، شخصیتی که باعث شد با رفتنش چشم هواداران سرخ شود.

درباره ویژگی های اخلاقی کاپیتان پرسپولیس که باعث محبوبیتش شد/ صاف و ساده اما متعصب بود هادی نوروزی

صابری - شاید خیلی ها خرده بگیرند که چرا بعد از درگذشت یک فوتبالیست باید این حجم از محتوای رسانه ها به وی اختصاص پیدا کند، در حالی که در موارد مشابه شاید این اتفاق برای یک هنرمند، دانشمند و... نیفتد، به طور مثال بعد از درگذشت مرحوم ناصر حجازی برنامه های زیادی درباره ایشان از تلویزیون پخش شد و صدای خیلی ها را درآورد. البته محتوای برنامه هم مهم است اما نباید فراموش کنیم فوتبال به دلیل فراگیری و محبوبیتی که به عنوان یک پدیده ورزشی دارد تبدیل به بستری شده است که بتوان حرف های مهمی را برای مخاطب میلیونی این ورزش زد و بسیاری از ارزش های اخلاقی، فرهنگی و هنجارها و ناهنجاری های جامعه را در آن مطرح کرد.لازم نیست همیشه بگوییم فوتبالیستی که الگوی جوانان زیادی است چگونه نباید باشد! گاهی بهتر است بگوییم فوتبالیستی که چشم میلیون ها جوان هوادار به رفتار داخل و بیرون از زمین اوست چگونه باید باشد. فوتبال فقط یک ورزش نیست که کیفیت ارائه آن و نتایجش مهم باشد، فوتبال و فوتبالیست چنان با زندگی خیلی از ما عجین شده است که زندگی، رفتار و عادت های ما را جهت می دهد و چه بهتر که این ورزش الگویی هم برای ارائه داشته باشد و سهم هوادارش چیزی بیشتر از پرخاشگری داخل زمین و نتیجه خواهی صرف باشد. به همین منظور مهم است رفتار خوب چهره های برجسته این عرصه به مخاطب معرفی شود، مثل حق گویی همیشگی و بدون مصلحت اندیشی مرحوم ناصر حجازی، مثل همین حرکت اخیر علی کریمی در مزایده خودروی کلاسیکش برای امور خیریه و در نهایت مثل بیشتر دقایق زندگی ورزشی هادی نوروزی کاپیتان پرسپولیس که انگار در این فوتبال وصله نچسبی بود چون:

بدون هیاهو قرمزپوش شد/ هادی نوروزی برخلاف بیشتر فوتبالیست های امروزی که برای خود انواع بازارگرمی را انجام می دهند و با ارتباطات قوی توسط رسانه های ورزشی و مدیربرنامه ها، قیمت کاذبشان را بالاتر می برند، بدون هیاهو پرسپولیسی شد.

زود ازدواج کرد/ برخی از فوتبالیست ها ترجیح می دهند مجرد باشند اما نوروزی در سن بسیار کمی برای یک فوتبالیست ازدواج کرد تا بسیاری از حاشیه ها را از دور خودش فراری دهد و سرش به فوتبال باشد.

قیافه اش تغییر نکرد/ در روزگاری که فوتبالیست جماعت به محض معروف شدن مدل مو، نوک دماغ و حتی چاله چوله پوست را مورد عنایت قرار می دهند، هادی نوروزی نزدیک به یک دهه در سطح اول فوتبال و هفت سال در مطرح ترین تیم پایتخت بازی کرد و حتی مدل موهای ساده اش تغییر نکرد. سراغ لباس آنچنانی نرفت و با همان گوش های شکسته که یادگار کشتی بود، خاکی و متواضع به فوتبال ادامه داد.

برای پول بازی نکرد/ نوروزی در این مورد هم وصله نچسبی در فوتبال ما بود، در اوضاع و احوالی که فوتبالیست های مطرح حاضرند تمرین تیم را تعطیل کنند تا چکشان پاس شود نوروزی معمولاً رفاقتی با پرسپولیس قرارداد می بست و به پیشنهادهای تیم های متمول بی اعتنا بود. به ویژه در سال های اخیر که پرسپولیس به زمین و زمان بدهکار بود و نقد کردن دستمزد از این تیم از قهرمانی در لیگ هم سخت تر شده بود، به یاد نداریم که نوروزی مثل دیگران چک برگشت خورده باشگاه را به عکاس ها نشان دهد یا بعد از بازی مشکلات مالی را بهانه نتایج ضعیف قلمداد کند.

حرص کاپیتانی نداشت/ از همه بازیکنان قدیمی تر بود اما در مقاطعی سید جلال حسینی، محمد نوری و ... در حضور او بازوبند بستند بدون آن که نوروزی آرامش تیم را به خاطر این موضوع برهم بزند تا این که این اواخر بعد از رفتن نوری رسماً کاپیتان تیم برانکو شد.

هادی نوروزی1

خودش را با فوتبال ثابت کرد/ برای گرفتن حقش در فوتبال به زدوبندهای پشت صحنه، مصاحبه و... متوسل نشد و سعی کرد حقش را با تلاش و بازی خوب بگیرد هر چند شاید در این فوتبال به دلیل بی سرو صدا بودن به حقش نرسید. چند سال پیاپی ذخیره بازیکنانی مثل نیکبخت، رضایی، توره، خلیلی، قاضی، انصاری فرد، اولادی، ایمون زائد و... بود، هر کدام از این افراد به محض کمی ناملایمت و نیمکت نشینی راحت به عکس هایی که با لباس قرمز داشتند و بر آن بوسه می زدند، پشت کردند اما هادی نوروزی وفادار ماند و برای همین هم محبوب شد اما حقش را در رده ملی و باشگاهی نگرفت. بیشتر مواقع فصل را با نیمکت نشینی ستاره ها آغاز می کرد و بعد کم کم ثابت می شد اما سال بعد با ورود یک ستاره لوکس دوباره چند هفته نیمکت نشین می شد.

احترام به مربی/ یک مقطع طولانی که توسط دایی در پرسپولیس نیمکت نشین شد به نفت تهران رفت اما علیه دایی صحبت نکرد، اوج اعتراضش به دعوت نشدن تیم ملی این بود که گفت نمی دانم چه کار کنم تا کی روش من را دعوت کند؟ نه تنها احترام مربی را داشت بلکه صادق هم بود طوری که وقتی توسط قطبی به تیم ملی دعوت شد، صادقانه گفت فکر نمی کرده به تیم ملی دعوت شود.

جنگنده بود اما.../ در عین جنگنده بودن و با تعصب بازی کردن کم پیش می آمد که با بازیکن و هوادار حریف درگیر شود. معمولاً درگیری اش فوتبالی بود. به هوادار حریف احترام می گذاشت، 3 گل در دربی زده بود اما هیچ وقت کری آن چنانی نمی خواند، حتی استقلالی ها هم برای تشییع پیکرش سکوهای آزادی را پر کردند. خلاصه صاف و ساده بود هادی نوروزی.

خداحافظی با نسل باتعصب های بی حاشیه/تلخ مثل رفتن کاپیتان!

مازیار حکاک - خبر فوت هادی نوروزی در 30 سالگی شوک عجیبی برای هواداران فوتبال بود. چه قرمز و چه آبی، پسر محجوب شمالی را دوست داشتند و به همین دلیل هم برای او سنگ تمام گذاشتند. او یکی از بازیکنان بی حاشیه و متعصب پرسپولیس بود که جای خالی او به شدت احساس خواهد شد. هادی نوروزی، درست در زمانی که تعصب بین بازیکنان فوتبال رنگ باخته، یکی از متعصب ترین بازیکنان نسبت به تیمش بود که با وجود بی مهری ها و حتی کنار گذاشته شدن از تیم، دوباره به خانه اش بازگشت. بازیکن باتعصبی که علاوه بر اثبات عشق و علاقه اش به پرسپولیس، الگویی اخلاقی برای هواداران و بازیکنان جوان تر تیمش بود و در طول حدود 7 سال حضورش در باشگاه پرطرفدار پایتخت، کمتر حاشیه ای را می توان از او سراغ گرفت.

در طول این سال ها هر چه فوتبال به سمت حرفه ای شدن رفت و پول بیشتری وارد فوتبال شد، بازیکنان متعصب کم و کمتر شدند که البته میان متعصب ها، بازیکنان بی حاشیه و وفادار کاملاً انگشت شمار بوده اند. معمولاً تعصب در بین اهالی فوتبال، صرف ماندگاری در یک تیم نبوده و شاید گهگاه خشونت و حرف های شیک زدن هم توانسته یک بازیکن را به اسطوره مقطعی هواداران تبدیل کند؛ روشی که محبوبیت بادوامی را به دنبال نداشته است. شاید به همین دلیل باشد که در بین بازیکنان مختلفی که در تیم های محبوب پایتخت حضور داشته اند، کمتر بازیکنانی را سراغ داریم که طرفداران تیم مقابل هم آن ها را دوست داشته باشند. در همین تیم پرسپولیس، بازیکن متعصب و باسابقه، کم نبوده اما تنها بازیکنانی نظیر محمد پنجعلی، کریم باقری و مهدی مهدوی کیا بوده اند که توانستند با خلق و منش پهلوانی، حتی دل طرفداران استقلال را هم تسخیر کنند یا همین طور در بین استقلالی ها بازیکنانی نظیر محمد زرینچه و علیرضا منصوریان. هادی نوروزی هم یکی از همین دسته فوتبالیست ها بود؛ جزو بازیکنان باتعصب، وفادار و بی حاشیه. نسلی که روزبه روز تعدادشان کمتر می شود و معلوم نیست با کم شدن آن ها، چه بلایی بر سر اخلاق در فوتبال ما بیاید.

وفاداری هادی نوروزی به تیمش، یکی دیگر از ویژگی های او بود؛ اتفاقی که نه تنها در فوتبال ایران، بلکه در فوتبال جهان هم در معرض فراموش شدن است. دیگر نسل بازیکنانی مثل مالدینی، کاسیاس، بوفون، جرارد، فیلیپ لام و خاویر زانتی و در فوتبال خودمان، محمد صادقی، محمد رجب زاده، محرم نویدکیا، سیدجلال رافخایی و آرش برهانی در حال انقراض است. آن ها در هیاهوی بازارگرمی دلال ها و بعضی بازیکنان دسته چندم که رسانه ها را در تسخیر خود می گیرند، گم شده اند. درحالی که فوتبال، به بازیکنان وفادار نیاز دارد. هواداران به خاطر علاقه به بازیکنان، طرفدار تیم ها می شوند و وقتی بعضی از بازیکنان، در دوره ای کوتاه، چند تیم عوض می کنند، احساس هویت را از هواداران می گیرند. وفاداری و عرق به پیراهن، چیزی است که هم بازیکنان و هم طرفداران به آن نیاز دارند.

هادی نوروزی2

واکنش های کاربران فضای مجازی به رفتن کاپیتان/ تو چه کردی که شکستم من استقلالی...

شاید گاهی برای پیدا کردن مفهوم واقعی بعضی چیزها مجبور باشیم خیلی فکر کنیم، خیلی جست وجو کنیم، اما فوتبال می تواند گاهی کاتالیزوری باشد بین ذهن ما و اصل این مفاهیم، مثل غیرت، تعصب، دوست داشتن، هواداری، احترام و... باید درس های فوتبال را جدی گرفت، وقتی حدود دو سال قبل عده ای هوادار به خاطر یکی دو سرتوپ اضافه که هادی زد شاکی شدند و شعار دادند اگر به امروز فکر می کردند شاید آن لحظه تصمیم دیگری می گرفتند، هادی خیلی چیزها را معنی کرد برای ما فوتبالی ها، رفتنش درس های بزرگی داد و واکنش های زیادی هم در شبکه های اجتماعی داشت:

با هر گلی یاد تو می افتیم/ قلب هواداران پر از هادی ست/ غمگین ترین موجود این دنیا/ هر جمعه ورزشگاه آزادی ست!

داروی بعضی دردها در دسترس نیست/ مرگی که بی وقت است هم درمان ندارد/ چشمان هانی مات بر در خیره مانده/ باید به هانا گفت بابا جان ندارد...

خسته ام مثل صبح پنجشنبه/ تیترهایی که غم خبر دارد/ کاپیتانی که مرگ را بوسید/ پرسپولیسی که ده نفر دارد...

بعد اخبار غم انگیز و پر از مرگ منا/ تو غم انگیزترین حادثه امسالی/ بغض من صبح 9 اول پاییز شکست/ تو چه کردی که شکستم من استقلالی...

محسن بنگر هم در اینستاگرامش نوشت: وقتی اصلا باورم نمیشه تا دیروز بعد گل زدن رو شونه هامون بودی فردا چه جوری تابوتت رو بذارم رو شونه هام،خدایا چرا بهترین را بردی،24 محبوب و محجوب، هم اتاقی آروم، کاپیتان صبور و...

مروری بر درگذشت ناگهانیِ ستاره ها در سال های اخیر

وقتی ستاره خاموش می شود!

آذر صدارت - خبر ناگهانی است. پیامک هایش دست به دست می چرخد و همه را شوکه می کند. خبری که می گوید هنرمند، ورزشکار یا چهره مطرحی، به دلیلی فوت کرده و از دنیا رفته است. خبرگزاری ها، ماجرا را با جزئیات بیشتری پوشش می دهند؛ روزنامه ها، زندگینامه و تصاویر فرد را مرور و منتشر می کنند و هواداران در شوکِ از دست دادنِ یک ستاره، یک چهره محبوب، یک استعداد برتر، افسوس می خورند و بغض می کنند. به مناسبت درگذشت تلخ و ناگهانی هادی نوروزی، کاپیتان محبوب و بی حاشیه تیم فوتبال پرسپولیس، نگاهی داریم به درگذشت غیرمنتظره همه ستاره هایی که در این سال ها، از میان ما رفتند و جایشان خالی است؛ ستاره هایی که یک شبه خاموش شدند.

هادی نوروزی3

پوپک گلدره / یکی از قدیمی ترین درگذشت های ناگهانیِ چهره ها، مربوط است به پوپک گلدره، بازیگر سینما و تلویزیون. پوپک که متولد مرداد 50 بود، در شهریور 84 و در 34 سالگی، در حالی که مشغول ایفای نقش ماندگارِ نرگس در مجموعه نرگس سیروس مقدم بود، در جریان یک حادثه رانندگی در مسیر نوشهر به نور، دچار ضربه مغزی شد و به اغما رفت. پوپک در فروردین 85 و پس از هشت ماه اغما، در میان بهت و اندوه مردم، جان داد.

ناصر عبداللهی/ یکی از هنرمندانی که با رفتن ناگهانی اش، جامعه هنری را شوکه کرد، ناصر عبداللهی، خواننده پاپ مطرح و موفقِ دهه 80 است. ناصر که هنوز صدای متفاوت و ترانه های خاطره انگیزش در یادها ماندگار است، پس از 27 روز کما، در آذرماه 85 و در 34 سالگی از دنیا رفت.

داوود اسدی/ بازیگر مجموعه ساعت خوش که در زمان پخش این برنامه، طرفدارانِ پر و پاقرصی داشت اما مدت ها از او خبری نبود، با مرگ غیرمنتظره اش در فروردین 87 و در 40 سالگی، بار دیگر تیتر یک خبرها شد.

پیمان ابدی/ بدلکار محبوب ایرانی که از 12 سالگی برای تحصیل و کار در آلمان به سر می برد و به چهار زبانِ زنده دنیا مسلط بود، در اردیبهشت 88 در حین بدلکاری در فیلم «چشم های نامحسوس» بر اثر حادثه، به خواب ابدی رفت. او که به دلیل فعالیت در مجموعه هشدار برای کبرا ۱۱ به شهرت رسیده بود، در سال 85 به ایران بازگشت و در 37 سالگی و در میان بهت و اندوه سینماگران و بدلکاران، در دل خاک آرام گرفت.

روح ا... داداشی/ مرگِ ناگهانی مرد آهنی ایران و قهرمان رشته بدنسازی و پرورش اندام هم در تیرماه 90 و در 30 سالگی که به دنبال یک درگیری خیابانی به ضرب چاقو اتفاق افتاد، موجی از حیرت و اندوه را در پی داشت.

عسل بدیعی/ نقش اول فیلم «بودن یا نبودن»، در فروردین 92 و در 35 سالگی به سرنوشتِ آنیک، شخصیت اصلی فیلم بودن یا نبودن دچار شد و دو روز پس از ایست قلبی، بر اثر مرگ مغزی از دنیا رفت و جامعه هنری را بهت زده کرد. عسل که به دلیل سردرد و تهوع به اورژانس بیمارستان مراجعه کرده بود، هرگز به خانه بازنگشت و با رفتنش، سینماگران را عزادار کرد.

مرتضی پاشایی/ خواننده پاپ پرطرفدار سال های اخیر که صدا و چهره اش با ترانه هایی مثل «نگران منی» به عنوان تیتراژ مجموعه ماه عسل، در یادها ماندگار شد، پس از تحمل یک دوره بیماری، در آبان ماه 93، در 30 سالگی درگذشت و با رفتنش، حاشیه های بسیاری در رسانه های مجازی ایجاد شد. تجمعات خودجوش و مردمی در پارک ها و بوستان ها و مراسم تشییع پیکر پاشایی به گونه ای بود که جامعه شناسان به تحلیل آن پرداختند و از آن به عنوان «یک پدیده عاطفی در برابر فشار مدرنیته» یادکردند.

بیت ا... عباسپور/ ورزشکار، مربی و قهرمان پرورش اندام، اولین ایرانیِ شرکت کننده در مسابقات مسترالمپیا و دوستِ دنیس جیمزِ معروف، که مدت ها به بیماریِ اسکولیت مبتلا بود، در شهریور 94، در 36 سالگی و در حالی که شرایط برای انتقال او به خارج از ایران به منظور درمان بیماری اش مهیا بود، به دلیل وخامت حال به کما رفت و ساعتی بعد از آن درگذشت.

سید علی طباطبایی/ آخرین مورد قبل از مرحوم هادی نوروزی، سیدعلی طباطبایی، بازیگر سینما و تلویزیون است که در 8 شهریور 94 درگذشت. او که در آثار متعددی از کارگردانان مطرح ایفای نقش کرده بود، با مجموعه آشپزباشی شناخته شد و با مجموعه قلب یخی، جایگاهش را تثبیت کرد. اما به شکل غیرمنتظره ای، در 30 سالگی و بر اثر ایست قلبی در منزل پدری اش از دنیا رفت و پیکرش با حضور جمعیت کثیر مردمی و هنرمندان تشییع شد و در قطعه ۲۳۱ بهشت زهرا(س) آرام گرفت. روحشان قرین رحمت.